گنجور

حاشیه‌ها

Mhd Mhd در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۸۱ - انتقاد از قمه‌زنان:

حیف تو مَرد افکارت صدسال جلوتر از همه بود

لوح محفوظ در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱ - سر آغاز:

آب و روغن کردن به این معنی است که مولانا خود را مجبور می بیند که به قول خودش سر دلبران را در قالب تمثیل و داستان بیان کند تا کسانی که سر دان هستند  روغن معنی را از آب داستان جدا کنند  و چاره ای جز این نیست چرا که اکثر هم لا یعقلون 

امیر آدینه لو در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۰ در پاسخ به میلاد دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

با سلام و درود. شما ما را دعوت به تأمل کردید. ولی پیشنهاد می‌کنم مقدمه شهید مطهری رحمة الله علیه بر دیوان حافظ را مطالعه بفرمایید. قسمتی از این مقدمه : عرفان ، گذشته از اینکه مانند هر علم دیگر اصطلاحاتی مخصوص به خود دارد ، زبانش زبان رمز است . عرفا در برخی کتب خود کلید این رمزها را به دست داده‌اند...

عبدالعزیز میرخزیمه در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۷ - حکایت:

دوستان خود لغت "زِحام" به معنای : "ازدحام ، انبوهی" می باشد . رجوع کنید به شرح بوستان از استاد فقید ادبیات ،  "غلامحسین یوسفی" . 

امیر نصر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۱ در پاسخ به هو الحق دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

سلام

این مهم است که کی قلاب رو میکشه در زیر مولانا به جذب از ناحیه رحمان یا شیطان می‌پردازد 

 

جنبش هر کس به سوی جاذبست

جذب صدق نه چو جذب کاذبست

 

می‌روی گه گمره و گه در رشد

رشته پیدا نه و آنکت می‌کشد

 

اشتر کوری مهار تو رهین

تو کشش می‌بین مهارت را مبین

 

گر شدی محسوس جذاب و مهار

پس نماندی این جهان دارالغرار

 

گاو گر واقف ز قصابان بدی

کی پی ایشان بدان دکان شدی

 

یا بخوردی از کف ایشان سبوس

یا بدادی شیرشان از چاپلوس

 

ور بخوردی کی علف هضمش شدی

گر ز مقصود علف واقف بدی

 

تو به جد کاری که بگرفتی به دست

عیبش این دم بر تو پوشیده شدست

 

عزیزان توجه کنند هر کششی رحمانی نیست

 

چون بسی ابلیس آدم‌روی هست

پس به هر دستی نشاید داد دست

 

مواظبت کنید دنبال چه اندیشه ای میرید، مواظب عرفان‌های زیبا، جذاب، ذهن خالی کن، سهل و الوصول و ... باشید  که از اینطرف سرخوشی و از انطرف ناخوشی است به اصطلاح داخل آب میری سر از آتش در میاری

 

 

امیر نصر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۱ در پاسخ به مهر و ماه دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

سلام

من حس و حال شما را درک میکنم اما احساس میکنم شما کمی عرفان را در سطح پایین در نظر گرفته اید، البته سلوک هر شخصی هم رنگ اوست

این درسته که عرفان به مشاهده و شناخت است اما یک جایی میگه

 

آتش بگیر، تا که ببینی چه میکشم

احساس سوختن به تماشا نمیشود

 

متاسفانه عرفان های جدید در بی ذهنی و خالی کردن ذهن از دغدغه ها خلاصه شده است

 

در همین شعر حافظ میگه " که شهیدان که اند این همه خونین کفنان" متاسفانه ما از خدا در ذهنمان یک خدای عاشق، دوست داشتنی و ناز را تصور کرده ایم در صورتی که خداوند با همه صفات جمالش صفات جلال سنگینی دارد 

چو سلطان عزت علم درکشد

جهان سر به جیب عدم درکشد 

 

ما هم اشو، وین دایر، اکهارت توله، کاستاندا،  شاهپور شهبازی و .... خواندیم البته هر کدام در جایگاه خودشان محترمند اما هیچ کدام عرفان اسلامی حافظ، مولانا و ملاصدرا و ... نشد در ضمن برخی از این اندیشه ها شعرهای حافظ و مولانا و عرفا را مصادره به مطلوب خودشان می‌کنند . پیشنهاد میکنم حتما این اشعار را از تفاسیر مختلف مطالعه کنند تا در دام یک اندیشه خاص نیفتند

 

 

امیر نصر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۴ در پاسخ به عباس دهقانی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

سلام

من هم در روز ۱۳ رجب تولد مولا امیر المومنین این مطلب رو مینویسم که البته تحقیق در مورد یک بیت شعر مرا به اینجا کشاند

 

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

به اسمان رود و کار افتاب کند

 

در واقع مضامین عرفانی به اشارت است و باید از صورت گذر کرد مثلا گویند 

 

بیدق (سرباز) ، مهرۀ شطرنج که تواند هفت‏خانه بی‏مانع پیش برود، تبدیل به فرزین (وزیر) می‏شود.

 

این یعنی اگر سالک اسفار اربعه را طی کند خود ولی و خورشید می‌شود حالا این خودش نیاز به عنایت و یک نظر ولی دارد، پس آفتاب است که زره را گرم و رقصان و پیچان می‌کند تا به سمت خود میکشد 

 

حال حافظ می‌گوید از زره کمتر نئی مهر بورز و نظر خورشید یا ولی را به خود جلب کن تا نیم نگاهی به تو کرده و تو را به رقص درآورد و به سمت نور بکشد

امیدوارم مطلب را درست بیان کرده باشم

حالا برای اینکه دست خالی هم از موضوع بیرون نرویم، بروید و پیدا کنید پیر پیمانه کش و ساقی و پیرمغان و... در شعر حافظ کیست؟ و چرا آن شاه شمشاد قدان نظر پیر پیمانه کش را برای حافظ بیان می‌کند یعنی أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ

کوروش در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲ - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده:

قد فضضتم نحو قمح هائما

 

ثم خلیتم نبیا قائما

یعنی چه ؟

 

 

کوروش در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او:

پیله بابایانتان را آن زمان

 

دادم از طوفان و از موجش امان

 

یعنی چه ؟

 

 

 

حامد نوروزی گرمجانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام:

بسیار زیبا و بدیع بود

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۴۳ در پاسخ به مجید دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

ما هنوز نمی دانیم که صاحب ابن عباد مربوط به قرن چهارم و حافظ مربوط به قرن هشتم و وصال مربوط به قرن 13 است و شروع می کنیم به تفسیر حافظ

کاش به جای تلاش برای آگاه کردن دیگران کمی تلاش می کردیم خودمان آگاه شویم

صاحب در قرن چهارم به وصال در قرن سیزدهم نامه می نویسد تا غزل حافظ در قرن هشتم را تفسیر کند.

من هرطور فکر می کنم نمی دونم چطوری میشه. گیج گیج شدم

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۷ در پاسخ به همای رحمت دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

جناب همای رحمت فکر کنم شما باید توضیح دهید که شعر رندان تشنه لب را، آبی نمی دهد کس چگونه به عاشورا ارتباط دارد.

نه اینکه دیگران در عدم ارتباطش بگویند

 

این غزل

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش 

در کدام نسخه آمده است؟

پیگیری بنده منتج به نتیجه ای نشد

علی محققیان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۳ در پاسخ به رضا ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

درود و سپاس از شما 

بسیار عالی سپاس از مطالب گران‌قدری که به اشتراک فرمودید.

در پناه حق باشید.

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۷ - گذشته شدن علی تگین:

و مثال داد تا اشتران و اسبان رمک‌ را نزدیک‌تر گرگان آرند

 و کوتوال این وقت ختلغ‌ پدری‌ بود، مردی نرم گونه‌ ...
پسران علی تگین چغانیان غارت کردند و از راه دارزنگی‌ بترمذ آمدند و زان قلعتشان خنده آمده‌ بود  و علی تگینیان پنداشتند که بپالوده‌ خوردن آمده‌اند  و آگاه نبودند که آنجا شیرانند؛
علی تگینیان چند جنگ کردند  و در همه جنگها شکسته شده، بستوه آمدند .. از دشنامهای زشت که زنان سگزیان‌ میدادند

   

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۴ - رسیدن امیر مسعود به آمل:

چون کمانی خماخم‌، و سخت رنج رسید لشکر را تا از آن پل بگذشت، و آب رود سخت بزرگ نه

 سخت نیکو شهری دیدم و مردم شادکام. و پس ازین بگویم که  چون شد و بدآموزان چه بازنمودند تا بهشت آمل دوزخی شد.

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۳ - گذشته شدن بوقی پاسبان:

انبرده=تل

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - وله:

بازی استادانه با کلماتی زیبا و فربه ونقاشی با مضمون

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵:

واژه «اَرْچَل» در مصرع نخست بیت شماره 14همان «اَرْجَل» است.

«اَرْجَل» یعنی اسب یا هر چهارپای دیگری که یک پایش سفید باشد (فرهنگ فارسی شادروان دکتر معین).

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۰ - رای امیر در رفتن به نشابور:

کبوتر و آنچه رسم است از دارات‌ این شب بدست کردند .

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۳۸ - فرستادن حاجب سباشی به خراسان:

و کدخیایی لشکروانهای لشکر

۱
۶۰۸
۶۰۹
۶۱۰
۶۱۱
۶۱۲
۵۵۲۱