گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سیده فاطمه حسینی

سیده فاطمه حسینی

دانشجوی زبان و ادبیات فارسی


سیده فاطمه حسینی در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان):

صادق سرمد شعرش را در 1309 خطاب به ملک الشعرا بهار سروده  و بهار در 1311 پاسخ او را داده است.

شعر صادق سرمد این است:

رسم سخن شد خراب ای ملک ملک شعر/ نوح صفت زن بر آب کاین فلکی فلک شعر

بحرش بحران فزاست طوفانش ناخداست

عالم و هرچه دروست جوهریست / زیر و زبر مغز و پوست در طلب برتریست

وز پی کسب کمال جمله به جنگ و جدال

اصل سخن نیز هم پیرو این قاعده است / هر که جز این زد رقم حرفش بی فایده است

به که نگوید سخن به که ببندد دهن

منکر این ادعا در خور توبیخ ماست / شاهد این مدعا صفحه تاریخ ماست

هر عصر و هر زمان یک سبک و یک زبان

چون ز دم مروزی شعر عجم تازه شد / هر که نوین کرد زی صاحب آوازه شد

شد چو «شهید» و «شهیق» شعر «دقیقی» دقیق

طفل رضیع سخن از نفس رودکی / برد دل انجمن با همۀ کودکی

طفل و حدیث از بلوغ؟ اینست اصل نبوغ

تا به مرور دهور چرخ فلک قوسی است / زیر فروزنده هور صحبت فردوسی است

کاو سخن آورد نو برد ز یاران گرو

هر کس از شاعران اصل سخن نو نهاد / لاجرم از همسران سر شد و شد اوستاد

شد به سخن آوری فرخی و عنصری

باز به دور زمان عصر نظامی رسید / تازه سرایی بدان شاعر نامی رسید

لاجرم ایام او تازه شد از نام او

بیخود در شاعری سعدی، سعدی نشد / زآن به سخن دیگری سعدی بعدی نشد

کو سخن از تازه گفت تازه به اندازه گفت

از پس سعدی سخن باز به حافظ رسید / حافظ خواجو شکن سحر سخن آفرید

زد به کمال و جمال سکۀ سحر حلال

این دو چو بستند لب لب نگشادست کس / بر تو نیاید عجب کآنهمه از پیش و پس

با همۀ ما و من هیچند اندر سخن

هیچند آری که خیر ز آنهمه آثار نیست / تکرار آثار غیر غیر از نشخوار نیست

خود چه بود کارشان حاصل نشخوارشان

آری یک صائب است در همه طول قرون / کو به سخن صاحب است سبکی هندی نمون

وز پی سبک نواش جمعیتی پیرواش

سر بقا ای «بهار» نیست به جز نوشدن / حاصل کهنه شعار چیست به جز هو شدن

چون به سخن سروری بر تو سزد رهبری

پیشقدم شو که من همقدمی ثابتم / گر تو کنی انجمن من به سخن ساکتم

ور تو گریزی ز رزم من نکنم فسخ عزم

بهمن ماه 1309

دیوان صادق سرمد ، 1347 ش، به کوشش جمیله سرمد، ص 174- 175.

سیده فاطمه حسینی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۱ در پاسخ به سیـنا --- دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۵:

سلام فکر می کنم به این صورت است:

انسان در وطن = شرار در سنگ خارا

غربت= خارج شدن شرار از سنگ به وسیلۀ آهن

شرار (جرقه آتش) در درون سنگ است که پس از برخورد با سنگ دیگر و یا آهن آشکار می شود. می گوید ماندن در وطن شرف دارد بر غربت همان طور که شرار آتش از سنگ خارا دل بر نمی دارد. و در درون آن نهفته است.

سیده فاطمه حسینی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۹ - تاریخ وفات سالک قزوینی:

ماده تاریخ فوت سالک قزوینی برابر است با 1085ق.

سیده فاطمه حسینی در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۲۱ در پاسخ به حسن رحمانی دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۵:

سلام؛ من این معنی را پیدا کردم

ﺷــﻮﺥ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺵ ﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺳــﺨﺖ ﺩﺭ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻯ. (ﻏﻴﺎﺙ ﺍﻟّﻠﻐﺎﺕ)

 در لغت نامه دهخدا با صورت "شلائین" ثبت شده است.