گنجور

حاشیه‌گذاری‌های افسانه چراغی

افسانه چراغی


افسانه چراغی در ‫۲۱ روز قبل، چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۶ در پاسخ به مامیترا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ می‌کرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست:

زهر، او نوشید؛ تو خور قند او

شخص دیگری اشتباه کرد و به چاه افتاد؛ مثل این که کسی زهر خورده باشد. باید برای تو درس عبرت شود و پند بگیری و آن اشتباه را تکرار نکنی. پند گرفتن مثل خوردن قند، شیرین است.

 

افسانه چراغی در ‫۲۵ روز قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:

یا در غزلی دیگر می‌فرماید:

ای که میان جان من تلقین شعرم می‌کنی/ گر تن زنم، خامُش کنم، ترسم که فرمان بشکنم

 

افسانه چراغی در ‫۲۵ روز قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:

من کجا؟ شعر از کجا؟ لیکن به من در می‌دمد

مولانا معتقد است که شعر از درونش می‌جوشد و در حالت هشیاری شعری نمی‌گوید اما در حالت سرمستی و ازخود بی‌خودی شعر بر زبانش جاری می‌شود:

تو مپندار که من شعر به خود می‌گویم/ تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم

 

افسانه چراغی در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۱:

بیت هفتم به این صورت صحیح است: 

چو وحدت است عزبخانه یکی‌گویان،

تو روح را ز جز از حق، چرا عزب نکنی؟

 

افسانه چراغی در ‫۴ ماه قبل، شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » بیان وادی طلب:

در بیت سوم، قَلب به فتح اول به معنی دگرگون شدن و تغییر یافتن است.

 

افسانه چراغی در ‫۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۴ در پاسخ به علی دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:

نمونه دیگر: 

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

وظیفه گر برسد، مصرفش گل است و نبید

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال قبل، شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۲ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در ذکر وفات سلطان محمود و رثاء آن پادشاه گوید:

کاملا درسته. 

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۰ در پاسخ به عرفان آزادی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:

کاملا درسته. لطفا خودتون ویرایشش کنید.

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۱ - حکایت آن مرد تشنه کی از سر جوز بن جوز می‌ریخت در جوی آب کی در گو بود و به آب نمی‌رسید تا به افتادن جوز بانگ آب# بشنود و او را چو سماع خوش بانگ آب اندر طرب می‌آورد:

قصدم از الفاظ او راز توست قصدم از انشایش آواز توست

قصدم از الفاظ او، راز تو اَست

قصدم از انشایش، آواز تو اَست

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۷ در پاسخ به امیر م دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۱ - حکایت آن مرد تشنه کی از سر جوز بن جوز می‌ریخت در جوی آب کی در گو بود و به آب نمی‌رسید تا به افتادن جوز بانگ آب# بشنود و او را چو سماع خوش بانگ آب اندر طرب می‌آورد:

درود بر شما. باید به این شکل خوانده شود:

همچو حاجی طائفِ کعبِی صواب

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۱ در پاسخ به کامران م ج دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:

کامران گرامی

اگر "و آخرت" را با هم بخوانید درست می‌شود: "واخِرت"

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۲ در پاسخ به سوزان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

سلام سوزان عزیز. واژه‌های طرب و زنده‌کنش درست است.

طرب، شادی عمیق و دائمی و مستمر است چون به منبع شادی که حضرت معشوق است، متصل است.

عاشق اگر از هستی خویش بگذرد و در پای معشوق خود را بکشد، آنگاه یار با رخ زنده‌کن خود که همانا عنایت و توجه او به عاشق است، او را زنده می‌کند. 

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۱ در پاسخ به فرهاد دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

درود بر شما. شعری که در ابتدای سخن خود نوشته‌اید، از شیخ بهایی است.

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۵ در پاسخ به هاشمی دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام شاعر:

آنان که "محیط" فضل و آداب شدند

در جمع کمال، شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند به روز

گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۴ در پاسخ به سعادت دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترجیعات » ترجیع بند - ما گوشه نشینان خرابات الستیم:

البته وحشی بافقی بر شیخ بهایی تقدم دارد.

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۲ در پاسخ به مریم سپید دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

کُتّاب به معنی "محل تعلیم، مکتب، مدرسه" است و در این غزل و مثال‌هایی که آوردید، دقیقا به همین معنی است.

 

افسانه چراغی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱:

فرزند عزیز! یعنی تو بر روی تخت پادشاهی مانند بهار هستی برای من؛ شاداب و سبز و باطراوت.

در نسخه دیگری چنین آمده: 

به تخت کیی زینهار منی

زینهار: امان، پناه

 

افسانه چراغی در ‫۲ سال قبل، دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۰ در پاسخ به شاهپور دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۸:

شاهپور گرامی

یعنی ریش سیاه تازه روییده تو مانند زاغ سیاه، صورت سرخ و شاداب تو را فراگرفته و گویی گل لاله را به منقار گرفته است.

 

افسانه چراغی در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۳۴:

کافی است سجاده را بدون تشدید بخوانیم؛ وزن درست می‌شود.

 

 

افسانه چراغی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

چقدر زیباست؛ طاعت زاهدان ریایی از بس بی‌کیفیت و نامطبوع است، محراب مسجد به جای سر حال آمدن و شور و اشتیاق پیدا کردن، از بی‌حوصلگی و بی‌رغبتی به آنان، خمیازه می‌کشد.

 

۱
۲
۳
۱۴