گنجور

حاشیه‌ها

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

دل که خو کرده به اندوهِ فراقت همه عمر،

ahmad aramnejad در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴۰:

درود وعرض ادب مصرع اول بیت دوم باتوجه به وزن اعلامی مشکل دارد
شده است نقد قیامت مرا از پیریها
تصور می کنم "شده است نقد قیامت مرا ز پیریها"باید درست باشد

 

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

در چند نسخه‌ی خطی از دیوان حافظ دیده‌ام که مصرع  زیر را اینگونه آورده‌اند و به عقل نیز صحیح‌تر است؛

"تو‌ چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت"

این‌گونه که گنجور دو‌ "که" را پشت هم آورده نازیباست و نادقیق. از کسی چون خواجه حافظ دور است.

دکتر صحافیان در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

چه ایام خوبی بود وقتی ساکن کوی معشوق بودم(سرخوش او بودم)و روشنی چشمم( یادآور گفتار پیامبر: از دنیای شما سه چیز برگزیدم؛ زنان، بوی خوش و نور چشمم در نماز است)از خاک در دوست بود.

۲- همچون سوسن(رمز خاموشی و زبان آوری) و گل سرخ در پی این هم‌نشینی زلال، آنچه در دلت می‌گذشت بر زبانم جاری می‌شد(خانلری: هر چه تو را در دل بود -اشعارم ثمره حال خوش حضور توست)
۳- آری آنگاه که دل از زبان پیر عقل، حقایق را بازگو می‌کرد، عشق دشواری‌ها را برایش می‌گشود و شرح می‌داد.
۴- وای از این ستم و دراز دستی که در دام عشق است و آه از آن سوز و شوقی که در محفل حضور دوست بود( این بیت در خانلری نیست)
۵- خواسته من و دل این بود که یک لحظه را بی حضور(جسمی و روحی) دوست نگذرانم، اما چه می‌توان کرد که تلاش من و دل بیهوده بود( و فراق همیشگی)
۶- دیشب از سوز عشق و یاد حریفان باده‌گسار به خرابات رفتم، خم شراب نیز خون در دل داشت و پایش در گل فرومانده بود( خانلری: سر در گل بود حسن تعلیل با هر دونسخه: در خم شراب را گل می‌گرفتند یا مقداری زمین را می‌کندند و خم را درون آن می‌گذاشتند)
۷- پس از خرابات و میخانه، همه جا را جستم تا سبب درد فراق را بیابم، ولی عقل که در همه چیز فتوا می‌داد، نادان و ناتوان بود.
۸- راستی انگشتر فیروزه بواسحاقی چه درخششی داشت اما رونقش زودگذر بود.
۹-قهقه مستانه کبک خوش حرکات را دیدی؟ که چگونه از سرپنجه شاهین سرنوشت بی‌خبر بود.( ایهام دو بیت: مراد سلطنت کوتاه ابواسحاق اینجو که شعر دوست بود و توسط امیر مبارز الدین کشته شد)
نکته: "راستی" در بیت ۸ نشان می‌دهد تمرکز حافظ بر بیان عشق و جدالش با خرد و حال خوش است و مسائل تاریخی در حاشیه)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۲ در پاسخ به مصیب مهرآشیان مسکنی دربارهٔ فردوسی » هجونامه (منتسب):

سلام 

اتفاقا بنظرم نو بهتر معنی بیت و ارتباط معنایی با ابیات قبل وبعد رو کامل میکنه اگر به عطر فروشی بری بوی عطر میگیری واگر با جامه وتن وروی تمیز(نو) پیش زغال فروش بری بهره ای جز سیاهی نخواهی برد.

انگشتگر = زغال فروش ، زغال سوز

 

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۷:

چقدر سعدی زیبا میگه

حمید در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۲ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

درزمان حافظ خوردن شراب حرام بود و علنا درشهر امکان خوردن در کنار هم نبود و به خرابه هایی که در اطراف شهر شیراز بود و میشد خلوتی اختیار کرد میرفتند . خرابات منظور این مکانها است .

الان هم دراطراف هرشهری از این خرابات هست که کارهای خلاف اونجا انجام میشه 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۷ - فی الشیب:

متن ویرایش و اصلاح شد و این هم ترجمه ابیات:

 

إِنْ هَجَرتُ النّاسَ و اخْتَرْتُ النَّویٰ

لا تَلُومُونی فَإنَّ الْعُذرَ بان

اگر از مردم کناره گرفتم و دوری را انتخاب کردم مرا سرزنش نکنید زیرا عذر و بهانه روشن و آشکار است.

 

زَمَنٌ عَوَّجَ ظَهْری بَعْدَما

کُنْتُ أَمْشِی وَ قَوامی غُصْنُ بان

زمانه کمرم را خمیده کرد پس از این که راه می‌رفتم و قدم چون شاخۀ درخت بان بود.

 

طالَما صُلْتُ عَلَی أُسْدِ الشَّریٰ

وَ بَقِیتُ الیومَ أَخْشیٰ الثُّعْلُبان

الثُّعْلُبان جمع نیست بلکه مفرد است به معنای روباه نر

چه بسیار به شیران شرزه حمله می‌کردم اما امروز از روباه‌ِ نر هم می‌ترسم.

 

کَیْفَ لَهْوِی بَعدَ أَیّام الصِّبا؟

وَ انْقَضیٰ الْعُمْرُ وَ مَرَّ الْأَطْیَبان

أَطْیَبان: دو چیز نیکو که مراد از آن، نیرو و جوانی است.

چگونه پس از روزگار کودکی و نوجوانی مشغول بازی و سرگرمی باشم در حالی که عمر سپری شد و دو چیز نیکو گذشت.

غمناک ابددوست در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:

با سلام

چند بیت از این غزل رو استاد شجریان بهمراه تار استاد شهنازی و سنتور استاد پایور خوانده است

https://t.me/Avayemehregan/63120

 

پیوند به وبگاه بیرونی

مصیب مهرآشیان مسکنی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ فردوسی » هجونامه (منتسب):

اگر تو شوی نزد انگشتگر

از او جز سیاهی نیابی دگر

اگر نوشوی نزد انگشتگر غلط است و در معنی  ماست را بر شنتالو بعضی ها پیوند میزنند تا یک واژه غلط را غلط بخورد مردم دهند وحتما از خط کوفی که نقطه نداشته بد برداشت شده و بجای اینکه بگویند یک نقطه از ت افتاده که نون شده و الا نو بی معنی است

jamshid farvardin در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

لب و دَندانْت را حقوق نمک

هست بر جان و سینه‌هایِ کباب

برداشت من از این بیت این هست

این بیت با توجه به بیت بالا که میگه درب میخانه ها رو بستن حافظ  داره گلایه میکنه و میگه از دست اینایی که میخانه ها رو بستن من دلم کبابه ولی به حرمت نون و نمک نمیتونم چیزی بگم

 

رسول لطف الهی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۷ در پاسخ به فؤاد دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۵ - حکایت عیسی (ع) و عابد و ناپارسا:

چه تمثیل بجا ونیکویی احسنت.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۸ در پاسخ به آلپ تکین دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:

درود بر شما

 

شریف شیرزاد در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

نیمهٔ نخستِ مصراعِ دومِ بیتِ پنجم، احتمالاً، «آبم بُتا تاری مکن» باشد.

Yeg B در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۸ در پاسخ به فاطمه دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

دست روزگار اضافه‌ی استعاری است.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۵ در پاسخ به بي من دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

سلام  بی من گرامی

 

جوهر عطار در سودای عشق 

گویی از بحری وکانی دیگر است

 

عزیزم با چه منطق ومستنداتی این ادعا را فرمودید بقول شیخ اجل سعدی بعضی وقتها آدمی سکوت کنه بهتره تا پرده دری ورسوایی 

زبان در دهان ای خردمند چیست 

کلید در گنج صاحب هنر

چودر بسته باشد نداند کسی

که جوهر فروش است یا پیله ور

  

 

  شاد باشی

شعله نبی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۵ در پاسخ به حمید رضا۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:

من هم تازه شروع به خیام خوانی کرده ام و این حاشیه شما چقدر زیبا بود در جواب خانم مریم سپاسگزارم از این نگاه زیباتون که منتقل کردید

حمید در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۱ در پاسخ به تماشاگه راز دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:

آسمان وریسمان نبافید 

محمودی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۹ در پاسخ به بهرام مشهور دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۰:

سلام حرف شما درست بر اساس نسخه رباعیات خیام 

این طبق نظر آقای هدایت عزیزه که توی بخش مقدمه کتابشون هم توضیحش را گوشزد کرده اند

 

با سپاس

فرهود در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۵ در پاسخ به Mokoshle دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

پروفسور! از خودم که نگفتم.

در بعضی نسخه‌ها اینطور آمده است. مثلا در این نسخه خطی.

۱
۴۹۱
۴۹۲
۴۹۳
۴۹۴
۴۹۵
۵۴۹۴