عبدالرضا ناظمی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱:
درود - در مورد بیت زیر میخواستم مطالبی بعرض برسانم
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
شاعر می فرمایند در دستبرد به خوان یغما اگر روزی میسرم شود جز سر زلفت به چیز دیگری دست نخواهم زد اما منظور از خوان یغما که چند بار در اشعار حضرت سعدی آمده نه از باب چپاول است بلکه رسمی بوده در قدیم که سفره پهن می نمودند و مردم مجاز بودند بخورند و ببرند
دکتر علی اصغر حریری می فرمایند : خوان یغما نام یکی از جشنهای مجلل و باشکوه تورانیان ماوراء النهر بوده است که آداب و رسوم آن را از جشن سگه اقتباس کرده اند. توضیح آنکه در این جشن سفره های وسیعی می گسترانیدند. انواع و اقسام خوراکهای لذیذ و نوشیدنیهای خوشگوار در آن می نهادند. از عموم طبقات دعوت می کردند که در این ضیافت عمومی حاضر شوند و ضمن انجام سایر مراسم معموله بخورند و بنوشند. اگر به این سفره و ضیافت عام نام خوان یغما داده شده است شاید از این جهت بوده که شرکت کنندگان در جشن مجاز بودند ضمن اکل و شرب هر چه می خواهند با خود ببرند
"در عهد اسلامی پس از آنکه طوایف تورانی ماوراءالنهر جای سگان قدیم را گرفتند دین و آیین قدیم و حتی عادات سگان را اخذ کرده بودند و از آن جمله جشنی که به طرز جشن سگه می گرفتند خوان یغما می نامیدند و چنان که می دانیم یغما نام گروهی از تورانیان است که چندی بعد به شهری داده شده است که در نزدیکی خجند کنونی واقع بوده است. در عهد مغولی و تیموری به این گونه جشنهای همراه با ضیافت نام طوی بر وزن خوی داده می شد که امروز در آذربایجان به جشن عروسی اطلاق می شود.
در اوستا چندین بار از رسم طویهای عظیم و خوان یغما که از ملوک کیان و ملوک قدیم و خراسانی، اشکانیان اباورد- ابیورد- داده می شده است سخن رفته است. و آخرین ملک ایرانی اسلامی که جشن سده را به طرز سگان گرفت و خوان یغما نهاده مرداویج دیلمی بود. در باب خوان یغما حضرت سعدی می گوید:
ادیم زمین سفرۀ عام اوست برین خوان یغما چه دشمن چه دوست
فَغان کاین لولیانِ شوخِ شیرینکارِ شهرآشوب چنان بردند صبر از دل، که تُرکان خوان یغما را حضرت حافظ
جهن یزداد در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:
کبک دری سخن به لری گفت و پهلوی
ای سوی تییلم گپ مه سیچه نشنوی
استاد چینیان رخ یارم بخواب دید
از هم درید دفتر ارژنگ مانوی
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
ای سوی دیدگان بجز از کشته ندروی
نیما واحدیان در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲ - حکایت در این معنی:
silence your ego and your power will raise
Mahmood Shams در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۷ در پاسخ به سید رضا نوعی ( حکیم ) دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - زن در ایران:
با سلام
درود بر شما تحلیل خوبی بود استفاده کردم
بنده ام موافقم
Mahmood Shams در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۳ در پاسخ به ملیکا رضایی دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - زن در ایران:
با سلام و احترام
هر انسانی آزاد است و حق آزادی دارد ولی به این بستگی دارد که آزادی را چه بدانیم و چطور معنی کنیم ، اگر قانون نباشد جامعه جنگل می شود هر فردی با نظر و عقیده و باور شخصی خود عمل کند نظم و آرامش از بین می رود ،
برای زندگی اخلاق مدار ، مسالمت آمیز و سالم در کنار یکدیگر و جلوگیری از درگیری در جوامع باید قانون ( محدودیت ) گذاشت ،
این که در قرآن چندین بار اشاره شده به مراقبت چشم در مردان و حجاب در زنان نشان از اهمیت و جلوگیری از مفسده است چنان که در جامعه ما آمار تجاوز و تعرض نسبت به کشورهای دیگر قابل قیاس نیست ، پس هر عقل سلیمی با هر تفکر و عقیده ای حجاب را تایید می کند ، اما در مورد اینکه شما فرمودید با اجبار موافق نیستم ، که باید عرض کنم قانون یعنی اجبار مثل قانون چراغ قرمز ، گرفتن گذرنامه برای خروج از کشور و داشتن گواهینامه برای رانندگی یا کسب مجوز برای کسب و کار ، چرا چون آثار اجتماعی داره و حقوق دیگران هم باید رعایت شود ، مانند حجاب قانونی ، ضمن اینکه در کشورهای دیگر و کشور خودمان هم ثابت شده در حجاب سر متوقف نمی شود و از حجاب سر شروع می شود تا نیمه برهنگی و برهنگی که منجر به رفتارهای اتاق خوابی در خودرو ، کوچه و خیابان و فحشا که باز آمار آسیب های مختلف و متعدد شخصی و اجتماعی را بالا می برد ، فراموش نکنیم که ما در یک کشتی زندگی می کنیم و رعایت قانون با هر عقیده و اختلافی مانع هرج و مرج و آسیب می شود و احترام به قانون یعنی احترام به حقوق دیگران و ترجیح دادن حقوق دیگران و سلامت جامعه به نظر و سلیقه شخصی ، حجاب و عفاف مانع و سنگر اصلی که اگر کمرنگ و تخریب شود بی حیایی ، فساد و فحشا افزایش چشم گیری خواهد داشت
مجتبی احمدی زاده در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:
درود بر تو حکیم که لذت ها بردیم از این رباعی
غبار .. در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب
haro در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:
عزیزان اگر میتوانید تفسیر را در اختیار بنده قرار دهید. با تشکر
پرگل غفاری در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:
سلام میشه یکی از دوستان این شعر رو تفسیر کند ؟
م شریعتی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت صوفی و انگبین فروش:
درباره این حکایت تو شماره چهاردهم پادکست «عشق داند» مفصل صحبت شده
میتونید از اپلیکیشنهای پادکست یا از لینک مستقیم بشنوید😊
شهریار همتی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:
ره عقل جز پیچ در پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیستتوان گفت این با حقیقت شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاسکه پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دام و دد کیستند؟پسندیده پرسیدی ای هوشمند
بگویم جوابت گر آید پسندکه هامون و دریا و کوه و فلک
پری ، آدمیزاده و دیو و ملکهمه هرچه هستند از آن کمترند
که با هستی اش نام هستی برندعظیم است پیش تو دریا به موج
بلند است خورشید تابان به اوجولی اهل صورت کجا پی برند
که ارباب معنی به مُلکی درندکه گر آفتاب است یک ذره نیست
وگر هفت دریاست یک قطره نیستچو سلطان عزت علم بر کشد
جهان سر به جیب عدم در کشد
محمد حسین شعفی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۷:
روندگان: سالکان
در صحبت من بودند: هم نشین من بودند.
یکی از بزرگان در حق این طایفه حسن ظنی بلیغ: یکی از بزرگان به آنها خوش گمان بود و اعتماد داشت.
ادراری معین کرده : ادرار به معنای مقرری و باب آن افعال، از (درر ) و به معنای منتشر کردن و پراکندن است و چون به باب افعال رفته یعنی کاری کنند که جاری شود. معنای جمله: قانونی گذاشته بود که در نوبت خاص به آنها یک مقرری برسد.
کفاف یاران مستخلص کنم: استخلاص و اخلاص در دوستی به کار میروند و خلوص به چیزی که اضافههای آن گرفته شده و پاک شده باشد میگویند. اخلاص به معنای خالص کردن است و مستخلص یعنی کارهای شما را انجام میدهم کاری کنم شما آسوده باشید. معنای جمله یعنی راهی پیدا کنم که مشکلات دوستانم حل شود
آهنگ خدمتش کردم: احتمالاً از آهنگی که در گفتار است لحن قصد استخراج شده است. آهنجی به معنای مجد، کوشا و ساعی است.
بر حال وقوف من وقوف یافتند: بر کیفیت ایستادن من آگاه شدند.
اَلله اَلله: استغفار
از هر دری سخن گفتن: ترجمه عربی "تکلمت فی باب . . . " "سخن گفتن در . . ." است. باب در عربی هم به معنای در خانه و هم به معنای موضوع است. معنای جمله: از هر موضوعی سخن گفتن
زَلت: لغزش
جرم: خطا، تعدی
مؤنت: خرج
برقرار میدارد: طبق وضعیت ثابت سابق
جسارت: از جِسر به معنای پل است آدم جسور کسی است که از پل میگذرد و جسارت جنبه مثبت و منفی دارد.
زمین خدمت بوسیدم: خدمت به زمین تشبیه شده است.
قبله: روبرو
دیار بعید: سرزمین دور
حسین در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۸ در پاسخ به کورش ایرانی اصل دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:
با توجه به مصرع دوم این بیت به نظر میرسد مصرع اول به این شکل مرتبط تر باشد:
هر درس که دادند از آن درس گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
یعنی مردان خدا کسانی هستند که خودشان اولین نفر هستند که به گفته خودشان عمل می کنند و هر درس یا نکته ای که به دیگران یاد می دهند خودشان قبل از همه گوش شنوای گفته خویش هستند.
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در مدح دلشاد خاتون :
19- هر که درماند به درد فاقه و رنج نیاز - نوش داروی عطایت شربت درمان اوست
***
[یزدانپناه عسکری]
بشریت از بقایای درک اعلی علیین (آگاهی شهودی) رنج می برد، اقتدار می بایست تا تبدیل رنج به نیاز.
وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون - البقره : 63
فاقه، فَوْق: مکان و زمان و جسم و عدد و مقام و منزلت بالا
هونام در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۴ در پاسخ به حمید رضا۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:
با درود خدمت شما دوست مهربون
خواستم یه مطلبیو بگم خدمت شما،آقای ادیسون اختراع خاصی نداشتن که برای جامعه بشریت مفید باشه،ایشون اختراعات دیگران رو به نام خودشون ثبت میکردن،این موضوع 60 سالی هست که تو دنیا مشخص شده و برملا شده،ایشون سرمایه دار و کارخانه دار بزرگی بودن،بیزینس من موفق و بزرگی بودن در یک کلام و کلی کارگرو زیر دست داشتن که یکیشون دانشمند بززررررگ نیکولا تسلا بوده.
هرچی این دانشمندا اختراع میکردنو کشف میکردن،طی قرار دادی که با ادیسون بسته بودن (کار از دانشمندا و جا و ابزار از ادیسون) باید ادیسون به اسم خودش ثبت میکرده و این کارو میکرده.
یه دزد به تمام معنا بوده این آدم.
تسلا هرکاری میکرده ادیسون میزده به اسم خودش،مثلا مخترع لامپ رشته ای و برق ac کیه؟؟؟؟؟به نظر شما ادیسون،اما باید بدونید که آقای تسلامخترع لامپ رشته ای و این برقی که تو خونه های ماست هستن،در زمان تولید برق ac توسط تسلا،میدونید ادیسون چه کارهایی کرد که این کشف و اختراع تسلا رو از بین ببره؟؟؟چون شرکتش داشت به خونه های مردم برق dc میفروخت ،یه فیل میاره وسط شهر نیوورک و بهش برق متناوب (ac) وصل میکنه و فیل رو میکشه تا ثابت کنه برق متناوب خطرناکه و نباید ازش استفاده بشه(بی شرف دزد ،حیوان آزار هم بوده).حالا شما میگی یه پیک می میزده تا اختراع کنه و نخوابه؟پس چرا انقدر فربه و خوش گذران و دزد بوده؟؟
از اونطرف تسلا،چه خدمات بی شماری به بشریت کرده که میشه گفت بزرگترین مخترح تاریخ بشریت هست ایشون ( به انتخاب خیلی از مجامع علمی واشخاص بزرگ ) با اندام نحیفو شکستنیش،کمترین میزان خواب در بین انسانهایی که من میشناسم و خوندم دربارشون رو داشته و 84 ساعت بدون خواب مشغول کار بوده و درشبانه روز نمیخوابیده و در اکثر روزهای زندگیش فقط 5 الا 10 دقیقه میخوابیده و خواب بیشتر از 2 ساعت رو تجربه نکرده بوده تو زندگیش.
بگذریم
ببخشید
یکم بیشتر مطالعه کنیم
چیزای که تو مدارسمون بهمون یاد دادن اکثرا اشتباه و غلط هستن مثل همین بزرگو با شرف بودن ادیسون و ....
سعید فاطمی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:
در بیت هفتم، به نظرم «تا به خون خود خفتن» درست نیست و «تا به خون خود خفتم» صحیح است، به خصوص به دلیل مصراع بعدی که: تا به درد دل مردم.
لطفا اصلاح کنید.
حمیدرضا در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
آقای محمدرضا بهرامپور در کانال تلگرامیشان در مورد عبارت «دهانبندی» در بیت آخر مطلبی نوشتهاند و در آن متذکر شدهاند که یای این عبارت علیرغم اتفاق نظر عموم اساتید دیگر یای مصدری نیست و «دهانبند» در این بیت به معنای «ساحر دهانبند» است و با این حساب معنی کل بیت این خواهد شد:
«از آنجاکه از دست ساحری دهانبند کفدستی افیون خوردهام و زبانام با جادوی او بستهشده، نمیتوانم چیزی بگویم».
غبار .. در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد - هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد
***
[عراقی - رسالهٔ اصطلاحات]
جانان: صفت قیومی را گویند، که قیام جمله موجودات بدو است، که اگر آن دقیقه پیوسته موجودات را نبودی هیچچیز وجود و بقا نیافتی.
***
[یزدانپناه عسکری]
جانان، اقتدار و نیروی حیاتی است که تمامی وضعیت حیات را امکان پذیر می سازد . آن قدرتی که همه را متوجه و تحت نظر دارد.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوم - آل عمران : 2 ؛ البقرة : 255
62 + 4+4:200
محسن حسینی پور در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۲: