ادیب ترکمن در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط:
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
تازنان: یعنی کسی که میتازد. میدود .
مهر و ماه در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۴ در پاسخ به آیینه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:
درود
بله
بیت اول اصلاح شده
بیت ۱۲ هم باید اولْیان خوانده بشه
اما در خواندن بیت ۶ هنوز روش مناسبی پیدا نکردم
علی راز در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۹ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
رضای گرامی
درود بر تو ای پهلوان
خردمندوهشیارو روشن روان
سودازده در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
چه خوب میشد که ترجمهی بیتهای عربی مثل این بیت سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند » أَسْتَقْبِلُهُ وَ ... برای عموم گذاشته میشد.
نگین بزرگپناه در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی:
آتشی شب در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا مشغول کار خویش شد
هر نیای شمع مزار خویش شد
شمعسان آتش زبانی زان گروه
با دل پر از شکایت کوه کوه
بانگ زد بر شعله کای بیدادگر
آفت دوران بلای خشک و تر
بیگناهی را جفا کردن چراست
بندبند از هم جدا کردن چراست
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست
مر ترا زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیات را سوختم
هر کجا گفتی نیام با صد نمود
همچنان دربند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
سایهسان دایم به پستی ماندهای
در پس دیوار هستی ماندهای
از فنا گر نشئهای میداشتی
از شرر تخمی به دل میکاشتی
گرچه خاکستر نشینت کردهام
برتر از چرخ برینت کردهام
کار من نیکیست کی بس میکنم
ناکسی گر هست من کس میکنم
چون نی مجذوبْ برگ خود مساز
چون حریفان زبانی کج مباز
اهل دل مایل به پستی نیستند
همچو نی در بند هستی نیستند
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
شاعر:
شرفالدین میرزا محمد، فرزند محمدرضا میرزا محمد، متخلص به «مجذوب تبریزی» - مجذوب علیشاه کبودرآهنگی
برآتش در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۳:
دهخدا ذیل واژه ی ختنبر اینگونه آورده است:
مزن هرزه لاف و...
بنظر با توجه به معنا "مزن" درست تر می نماید
سودازده در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۷ در پاسخ به سمانه دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
حذف همزه اتفاق افتاده، از اختیارات شاعری هست
وَندوه خونده میشه.
سفید در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴:
جوانی به سال و به دانش کهن...!
جهن یزداد در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۱ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی:
باد در پارسی بچم هوا است باد اگر نوزد(وز در پهلوی یعنی حرکت) هوا است اگر بوزد باد وزان است امدن واژه هوا واژگان پارسی را از معانی تهی کرده اند - برای همینست که گوید
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا
اندروا، اندروای است وای گویه دگر باد است و باد بچم هوا است اندروای یعنی اندرباد پای در باد-پا در هوا -
جهن یزداد در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۴ در پاسخ به پوریا دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی:
پیدا نیست چی گفتید اگر سخن تنها درباره ابر است سخن بر سر قیرگون ابر و پیلگون ابر است و درباره دریا تنها نیلگون دریا درست است
جهن یزداد در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی:
خواستم بگویم این چه چهره ایست که از فرخی نهاده اید فرخی سگزیی بود بی اندام جبهای پیش و پس چاک پوشیده، دستاری بزرگ سگزیوار در سر و پای و شعری در آسمان هفتم!
فرخی روی و اندام سیستانی داشته و انام تناسب است و اندامهای تن ، این عکس که نهاده اید رخ چینیان است که رخت ایرانی پوشیده اند
بابک نعمتی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:
سلام به همه.
من سالها این شعر حضرت را جزو اشعاری می دانستم که وجه مثبت از یار و عشق و لذت عاشقی ها دارد. ولی مدتی ست که دریافتی متضاد دارم. حضرت حافظ در این شعر ، بر سه شخص اشاره دارد. ۱- من ، که خود شاعر است. ۲- مخاطب ، که در حال درد دل با اوست و از غم و رنج عشق می گوید.۳- او ، که همان معشوق است.
بنابراین در این شعر ، عاشق در حال گفتگو با مخاطبی درباره ی یار است. و جایی که می فرماید:
« سوی من لب چه می گزی که مگوی » ، اشاره به مخاطب خود دارد که با گزیدن لب خود ، به گوینده نهیب می زند که خاموش باشد و با مخاطب حاضر سخن می گوید و در ادامه ، « لب لعلی گزیده ام که مپرس » ، نکته اینجاست؛؛؛ لب لعل و فریبنده ای مرا آزار داده و مورد گزند و ناراحتی قرار گرفته ام و که مپرس.
با همین نکته ، که شخص اول ، خود فرد و شخص دوم ، مخاطب ، و شخص سوم یار است و این نکته که لب لعلی گزیده مرا ، نه اینکه من لب لعلی را گزیده ام ؛ کل شعر را در ذهن مرور کنید.
درست است که لب ، نمی گزد . ولی کنایه از لب یار و سختی های عاشق دارد
ارادتمند 🤝🤝🤝🤝
Erfun naderi در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۸ در پاسخ به امید دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
خیام عقلگرا نیست، دلیل و نشانه؟ فقط لغت عقل رو تو رباعیاتش جستجو کنید به نتایج جالبی میرسید
مبین نوری در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۱ در پاسخ به مدعي ٢ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
درود
جمال برهمندی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام شاعر:
در هر چیزی استثناء هست،خیام اصل استثناء در شعر فارسی ست،پرسشگر نابغه (خیام )با زبانی ساده ولی کامل در یک رباعی سوالاتی را مطرح و پاسخ هایی را داده که موجب تفاوت ایشان با همه گشته.
رضا از کرمان در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۹ در پاسخ به امیرعلی داودپور دربارهٔ عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۹:
سلام جناب دکترداود پور
در نوشتار شما بنده متوجه ارتباط نام حکیم عنصری با عناصر اربعه نشدم لطفا ، برای روشن شدن مطلب توضیحات مرقوم میفرمایید.
ممنونم شاد باشی عزیز
علیرضا بدیع در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵ - عصا بیار که وقت عصا و انبان بود:
همیشه شعرِ ورا زی ملوک...؟ چرا اینگونه میخوانند؟ رای فک اضافه است و باید چنین خواند: همیشه شعر، ورا، زی ملوک...
ورا شعر یا شعر، ورا یعنی شعر او یا شعر وی... میگوید همیشه شعر وی به سوی ملوک دیوان میرفت.
امیرالملک در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۶ در پاسخ به یاسین مشایخی دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴ - در معراج پیغمبر اکرم:
کل شاهنامه و کل اسکندرنامه در بحر متقاربند.
شواهد بسیاری هست که شیعیان قدیم عادتا متعصب نبودند و حتی مدح خلفا میکردند، (برای مثال رجوع کنید به حماسه هفت قلعه) فردوسی هم نمیتواند استثناء ازین باشد مگر اینکه شاهد ثقهای یافت شود.
وفا در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
زندگی گر غم و اندوه و فغان خواهد بود
به کزاین جام تو پیش دگران خواهد بود
آتش عشق تو بر بام دلم می ماند
تا قیامت برسد قصّه چنان خواهد بود
حافظا رازِ عجیبیست به من میگویند
《 راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود》
قبر ما کعبهی هر زاهد و درویش شود
گو جرس را خبری ده که اذان خواهد بود
عقل من درک دلم را بکند میگوید
غافل از قافلهی عمر گران خواهد بود
تا که دستی بکشد باد بهاری به سرم
نوبت ما برسد باد خران خواهد بود
ما که مشتاق تو بودیم و بمانیم ولی
اشک ما از دل و از دیده روان خواهد بود
بلبل و شانه بسر هم به (وفا) میگویند
کوکب شعر تو بر بام جهان خواهد بود
جهن یزداد در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۶ - حکایت چهار - فرخی سیستانی: