مجتبی خراسانی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۷:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
بیدل، میرزا عبدالقادر عظیم آبادی، پیر میکدۀ سخندانی و افلاطون خم نشین یونان معانی است. که را قدرت که به طرزتراشی او تواند رسید. و که را طاقت که کمان بازوی او تواند کشید.
چنانچه خود جرس دعوی می جنباند:
مدعی، در گذر از دعوی طرز بیدل/سحر، مشکل که به کیفیت اعجاز رسد
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
این همه پروفسور داشتیم و نمی دونستیم؟ جل الخالق!
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
مولوی که شاخص ترین عارف تمام زمانها؟؟؟؟؟
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
درود
خرافه این است که حقایق هستی را نبینیم و خوش باشیم به حرکت در سرازیری و گمراهی.
چه خوب است انسان این اندازه خود را بزرگ نبیند و به گمراهی خشنود نباشد.
دست و پایی بزند و دستگیره ی محکمی بیابد برای روز ناداری و تنهایی....
کبر و غرور و شادی به گمراهی، کار شیطان بود.
انسان اما از شیطان قوی تر است و بدا به حال ما اگر خود را در سطح شیطان پایین بیاوریم.
محمدرضا جراح زاده در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
کاش شیخ سعدی بجای کلمه ی "پسر" در این مصرع:
جفا ز حد بگذشت ای پسر چه میخواهی
مینوشت "صنم" ، یا لااقل مینوشت "جگر" :(
جفا ز حد بگذشت ای صنم چه میخواهی
جفا ز حد بگذشت ای جگر چه میخواهی
میشه اصلاحش کرد
همیشه بیدار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
شما که یک آیه قرآن را می خوانید پس آیات دیگر را چرا نمیخوانید؟
سوره نجم، آیات 1 تا 12
به نام خدای رحمان و رحیم.
سوگند به اجرام آسمانی هنگامی که غروب می کنند (1).
که هرگز همنشین و دوست شما (محمد) نه عمدا از صراط مستقیم منحرف شده، و نه به خطا (2).
و هرگز از روی هوی و هوس سخن نمی گوید (3).
آنچه می گوید به جز وحیی که به وی می شود نمی باشد (4).
اسراری است که جبرئیل شدید القوی به وی آموخته است (5).
کسی که به خاطر راءی و عقل کاملش بر چنین مقامی رسیده (6).
و در بلندترین افق جای گرفته (7).
و در عین بلندی رتبه اش به خدا نزدیک و نزدیک تر شده (8).
او رسول را آنقدر بالا برد که بیش از دو کمان و یا کمتر فاصله نماند (9).
در آنجا بود که خدا به بنده خود وحی کرد آنچه را که وحی کرد (10).
قلب پیامبر آنچه که دیده بود صادق بود (11).
بـا ایـن که خدا بر صدق او شهادت می دهد شما مشرکین می خواهید با اصرار خود او را در آنچه دیده در شک بیندازید؟! (12).
بله پیامبر (ص) یک انسان بود ولی نه مثل من و شما!
اینها اغراق و خرافه نیست!
سید مجید سادات کیائی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۴:
در مصرع آخر " کُهِ هستی" درست است و کاملا با مصرع دوم هم که سخن از کوه قاف دارد سازگار است. ضمنا این کوه است که می تواند راه را بر ما ببندد نه کاه!
طنّاز در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
،،
مولانا جان ، سربالایی نفس گیر است. گمراهی ش بیشتر به ما می چسبد چون سرازیر است ،قِل قِل میخورم میرم پائین
سیدمَمّد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر آن یک میم غرق است
کدام جهان؟
جهان اغراق ؟جهان خرافه ؟ جهان شوخی و طنز ؟جهان تعصب ؟ جهان بی استدلال ؟ جهان از سرِ شکم سیری ؟
جهان ،،،،،،،،؟
مگر جهانی خود ساخته
آخر دلیلی برای این گوهر فشانی لازم است.
هر چه گفته اند که نباید قبول کرد و تکرار ،
چه خوش گفت آنکه گفت : کاکتوسی دیدم که هلو میداد
بهزاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۴ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
کاکتوس اعتماد به نفس این بابا را داشت سالی سه بار هلو میداد حافظ یک بار هم به بایزید بسطامی کنایه میزند که
سوی رندان قلندر به ره آورد سفر
دلق بسطامی و سجاده طامات بریم
آ،سد،عباس در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
«خرافه خطرناکترین بیماری جامعه است که آثار زیانبار آن، تمامی جهات زندگی انسانها را تحتتأثیر قرار میدهد، از علوم، اخلاق و اقتصاد تا سیاست و مدیریت و...! بیماری خرافه، چنان خطرناک است که اگر کسی از این بیماری سخن بگوید، یا مردم را به مبارزه با آن فراخواند، به شدت مورد تعقیب و آزار قرار میگیرد و زندگیاش به خطر میافتد!»
از «فلسفه خرافات- یحیی یثربی»
همیشه بیدار در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
منا در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۶:
دکتر الهی قمشه ای در یکی از سخنرانی هاشون این شعر رو به فخرالدین اسعد گرگانی نسبت دادند!
محمد در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
کوکب خانم
میگوید مولانا هم آیه ی قرآن را قبول نداشته
با متعصبین هم کلام مشو جان من ، که آب در هاون کوفتن است
با احترام
همیشه بیدار در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
جواب این ابهام را مولوی چنین میدهد (حکایت بقال و طوطی ):
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
گفته اینک ما بشر ایشان بشر
ما و ایشان بستهٔ خوابیم و خور
این ندانستند ایشان از عمی
هست فرقی درمیان بیمنتهی
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب
هر دو نی خوردند از یک آبخور
این یکی خالی و آن پر از شکر
صد هزاران این چنین اشباه بین
فرقشان هفتاد ساله راه بین
این خورد گردد پلیدی زو جدا
آن خورد گردد همه نور خدا
این خورد زاید همه بخل و حسد
وآن خورد زاید همه نور احد
این زمین پاک و آن شورهست و بد
این فرشتهٔ پاک و آن دیوست و دد
هر دو صورت گر به هم ماند رواست
آب تلخ و آب شیرین را صفاست
جز که صاحب ذوق کی شناسد بیاب
او شناسد آب خوش از شوره آب
سحر را با معجزه کرده قیاس
هر دو را بر مکر پندارد اساس
ساحران موسی از استیزه را
برگرفته چون عصای او عصا
زین عصا تا آن عصا فرقیست ژرف
زین عمل تا آن عمل راهی شگرف
لعنة الله این عمل را در قفا
رحمة الله آن عمل را در وفا
کافران اندر مری بوزینه طبع
آفتی آمد درون سینه طبع
هرچه مردم میکند بوزینه هم
آن کند کز مرد بیند دم بدم
او گمان برده که من کردم چو او
فرق را کی داند آن استیزهرو
همیشه بیدار در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر آن یک میم غرق است
منوچهر تلارمی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸:
با سلام
به نطر می رسد در بیت :
گفتم میان عالم وعابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از ان این فریق را
باید به این صورت تصحیح شود :
گفتم میان عابد و عالم چه فرق بود
تا اختیار کردی از ان این فریق را
زیرا (ان )ضمیر شاره به دور است و مر جع آن می شود
(عابد ) و(این ) ضمیر اشاره به نزدیک است ومرجع ان می شود (این)
تا اختیار کردی از ان این فریق را یعنی علم را برگزیدی
سید علی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):
بدو داد همه کار
یعنی پیامبر جانشینی خودش را به علی داد.
علم همه عالم به علی داد
یعنی علم لدنی را به علی علیه السلام داد.
پ زوم در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶:
در بیت اول به جای "طفلی" باید "میری" باشد
حامد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳: