گنجور

حاشیه‌ها

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
****************************************
****************************************
خون پیاله خور که حلال است خون او
...................... که کاری‌ست کردنی
در کار باده باش: 1 نسخه (نسخۀ بی‌تاریخ کتابخانۀ عزّت قویون اوغلو ترکیه) خانلری، عیوضی، نیساری
در کار یار باش: 3 نسخه (827، 874، 898) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
غزل 470 و بیت فوق مندرج است در 4 نسخه از نسخ قرن نهم (827، 874، 898 و نسخۀ بی‌تاریخ کتابخانۀ عزّت قویون اوغلو ترکیه) به دلیل این قلّت منابع استاد خانلری آن را در ملحقّات آورده است. دکتر نیساری در آخرین چاپ خود (انتشارات سخن) آن را از بخش افزوده‌ها نیز که قبلاً در چاپ انتشارات سینا نگار 1377 آمده بود خارج کرد. جلالی نائینی و نورانی وصال که متن خود را بر اساس نسخ فاقد این غزل: 813، 818 و 824 استوار کرده‌اند به تبع، آن را در چاپ خود ندارند. غزل مورد بحث که در چاپ قزوینی (بر اساس نسخۀ 827) آمده در اغلب چاپ‌های موجود هست و دکتر عیوضی که بخشی با عنوان ملحقات و اشعار منسوب و مشکوک نیاورده نیز آن را حافظ وار دانسته و به رغم کمی مستندات از حافظ تشخیص داده است.
تنها مورد اختلاف مهم، دو ضبط «در کار باده باش» و «در کار یار باش» در بیت سوم است. افزون بر سه نسخۀ تاریخ‌دار مذکور در فوق در اکثر نسخ جدید نیز ضبط «در کار یار باش» دیده می‌شود. ضبط نسخۀ بی‌تاریخ اما بسیار معتبر کتابخانۀ عزّت قویون اوغلو (به لحاظ خط و مشخصات دیگر) «در کار باده باش»، مورد تأیید دو نسخه مهم از قرن دهم است که رونوشتی از نسخۀ لسان الغیب اند که فریدون میرزای تیموری در 907 هجری قمری از مجمع فضلای آن عصر و خطه و جمیع نسخه‌های موجود فراهم آورد. سودی بسنوی در شرح خود از دیوان حافظ که مربوط به اواخر قرن دهم است نیز «در کار باده باش» را نشان داده است. وصال شیرازی هم که خود غزلسرای چیره‌دستی بوده در نسخه‌ای به خط خودش ضبط «در کار باده باش» را آورده است. با توجه به این شواهد و قرائن و اینکه همۀ ابیات این غزل در مورد شراب و خصوصیات آن و مخاطب ساقی است، به نظر می‌رسد با فرض اینکه غزل از حافظ باشد، ضبط «در کار باده باش» را باید آخرین تذهیب اعمال شده از حافظ دانست.
*************************************
************************************

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
***********************************
***********************************
دوست گو یار شو و ........... دشمن باش
بخت گو ............................... لشکر گیر
... /
هر که جهان: 17 نسخه (801، 803، 813، 821، 823، 824، 825، 836، 843 و 8 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری
هر دو جهان: 16 نسخه (818، 819، 822، 827 و 12 متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
هر که بُوَد: 1 نسخۀ بسیار متأخر (893)
جمله جهان: 2 نسخۀ بی‌تاریخ
/ ...
روی کن و روی زمین: 10 نسخه (801، 824، 843 و 7 متأخر یا بی‌تاریخ) نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
پشت کن و روی زمین: 10 نسخه (803، 818، 821، 823، 825، 836 و 4 متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی
پشت کن و روی جهان: 1 نسخه (813)
پشت شو و روی زمین: 3 نسخه (819 و 2 نسخۀ بی‌تاریخ)
پشت مکن، روی زمین: 3 نسخه (822، 827 و 1 نسخۀ بسیار متأخّر: 894) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
(بخت) پشتی کن و گو روی زمین: 1 نسخه (854)
روی کن و روی جهان: 2 نسخه (857، 862)
روی کن و هر دو جهان: 3 نسخه (867، 874؟ و 1 نسخۀ بی‌تاریخ)
روی کن و پشت زمین: 2 نسخه (یکی بسیار متأخّر: 893 و دیگری بی‌تاریخ)
پشت بکن روی زمین: 1 نسخۀ بی‌تاریخ
37 نسخه از جمله تمام 11 نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ، غزل 252 را دارند. از این نسخ، نسخۀ مورّخ 864 بیت فوق را ندارد.
*****************************
*****************************

امیرحسین بیات در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

واقعا عالیه این شعر
بسیار بسیار بسیار زیباست و تفاسیرش عمیق

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

شما چطور به این استدلال رسیدید که "خیام به هیچکس و هیچ خدایی اعتقاد نداشته"؟

ابرمرد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

من واقعأ عاشق خیام هستم

ابرمرد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

خیام به هیچکس و هیچ خدایی اعتقاد نداشته،این مذهبیون خودشونو نکشن.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

دوستان گرامی این بحث به جایی نمیرسد. هر چند که من باور دارم که خیام، بو علی، حافظ و مولانا شراب نمینوشیدند ولی نه میشود این را ثابت کرد و نه اینکه شراب مینوشیدند. ولی اگر هم فرض کنیم که شراب مینوشیدند گمان نمیکنم که از ارزش کارهای ایشان بکاهد. دوستان گرامی مدعیان مذهب شاید دانسته یا ندانسته صد لقمه خورند که می غلام است آن را.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
مهم این است که چه چیزی از کارها و سخنان این عزیزان به درد زندگی دنیا و آخرت ما میخورد:
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرق سازی
همه بازیست الا عشقبازی

درود بر بچه های ترک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

من ترکی نمی دانم ولی از گوش دادن به شعرخوانی های شهریار مخصوصا شعرهای که به زبان ترک هست بسیار لذت می برم . پیثشنهاد میکنم گوش دهید

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب حمید رضا گرامی: من هر چه بنویسم از نظر شما و دوستانتان توهین است، ولی شما و همه دوستانتان حق و حقیقت را نمیتوانید بپوشانید. گفتم که هر کسی
توان شنیدن حق و حقیقت را ندارد:
پری رو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برارد

محمدامین در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸:

سلام و درود
عالی است!

شهرزاد صنعتی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود:

با درود کسی میتونه معنی این بیت و توضیح بده لطفا؟
چو باشد مناره به پیش برک
بزرگان به پیش من آرند چک

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۲۹:

باتوجه به وضعیت حکومتی اسماعیلیان در ان زمان،و ترغیب جوانان به فرقه های چهار امامی یا هفت امامی اسماعیلیه،این رباعی معنایش نمایان میشود.دربرخی ابیات سخن از بهشت نقد میشودکه حکومت محلی را دراختیارکسانی که به این فرقه می گرویدند ،میگذاشت که بستانی بینظیر بوده است.

یک بنده خدا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

حمید رضا جان
بی هوده وقت خودت را تلف میکنی
تا به حال ده ها نفر با مدعیان دین و متظاهرین به عرفان و مذهب از همین بحث ها داشته اند ، کسی که از سر ایمان دینی سخن میگوید هیچ منطقی را غیر از آنچه که اعتقاد دارد نمی پذیرد ، تنها آزادگان از قید و بند اعتقاد به دین هستند که می بینند ، می شنوند و بهترین را انتخاب می کنند ، شما هرچه دلیل بیاوری ، چون در کتابشان نوشته شراب نجس است ، نمی توانند قبول کنند که خیام ، حافظ یا ابن سینا شراب نوشیده اند . غزل ابن سینا در وصف شراب را انحراف می دانند، بیت از روز روشن تر حافظ { آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا } که شراب برای من از بوسه ی دختران باکره شیرین تر است، را نمی بینند و باور نمی کنند
ببخش که من هم وقتت را گرفتم ، ولی در جواب اینان خاموشی بهتر است
ا

حمید رضا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

بنده هم یقین دارم اگر خود خیام روی زمین بنشیند و در یک لیوان شیشه ای شراب بنوشد، جناب احمد به رویش می گوید، داری دعا می کنی!
تا به حال فکر کرده اید که شاید شما خود را به خواب زده اید جناب احمد.
افسوس که آن تعریف های من از شما همه نادرست از آب درآمد.

حمید رضا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

ای بابا، «روح ظریف جنابعالی» دیگر چیست همیشه بیدار عزیز؟ خسته نمی شوید از توهین کردن؟
من در حد و توان خودم تحقیق می کنم، قبلأ اشتباه کرده بودم، این بار اشتباه کردم، در آینده هم اشتباه خواهم کرد. اگر عزیزی مرا تصحیح کرد، تشکر میکنم. اگر کسی به شخصیت من حمله کرد، خوب مقابله می کنم.
پرسیدید چرا لذت میبرم؟ شما به این توهین کردن ها و بی احترامی کردن ها به من یا دیگران ادامه بدهید، مقابله کردن های من در حاشیه ها گویای لذت بردن من خواهد بود.
اما پیشنهادی دارم. اصلأ پیشنهاد نه، خواهش:
از شما خواهش می کنم پیش از فشار دادن دکمه درج، یک باز نگریی به نوشته تان بکنید و اگر توهین و یا بی احترامیی در آن هست، آن را حذف کنید و به موضوعات بپردازید.

هادی رسولی فر در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:

دوست عزیز (فرهاد گرامی ) من منکر نبودن کلمه چیز در زبان فارسی نشدم
لفظ چیز در هیچ کدام از اشعار خیام نیست .
چیز بسیار عامیانه است در اشعار خیام حتی در این دو بیتی قابل استفاده نیست
اگر توجه کنید شعر تصحیح شده
و سایت گنجور هم به این نکته پی برده
با تشکر از گنجور

نیما در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

درود بر شما استاد احمد،بسیار زیبا

احمد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

بنده یقین دارم اگر خود حضرت خیام زنده شوند و قسم قرآن و پیغمبر و صد جد آبادش را بخورد که منظورش از می،این می دنیایی و مادی و نجس نباشد،باز هم جناب حمیدرضا به رویش میگوید چطور ممکن است نیوتون که (احتمالا کاشف نفت یا برق یا امثال اینها از نظر جناب حمیدرضاست) می مینوشیده اما تو نمینوشیدی.
کسی خواب است شاید بیدار شود،اما کسی خود را به خواب زده هرگز...
وسلام.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب حمید رضا گرامی: گفتم شاید همانطور که نمیدانستید که ایشان برق را اختراع نکرده ، در مورد شرابِ هر شب هم همانطور تحقیق فرمودید. دوست گرامی شما اگر کمی تحقیق کننید و بعد بنویسید کسی شما را تصحیح نمیکند و این روح ظریف جنابعالی هم مورد "حمله" قرار نمیگیرد (چرا لذت میبرید؟). بعضی وقتها فکر میکنم شما فقط دوست دارید که چیزی بنویسید. در جای دیگری در چند کامنت اسمها را اشتباه گرفته بودید و همواره به اشتباه خود پافشاری میکردید، در حالی که اگر کمی بالاتر را میخواندید به اشتباه خود پی میبردید.
از همه اینها گذشته: من نه این شعر را از خیام میدانم و نه خیام را می نوش میدانم. دلایل خود را هم اوردم.

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳:

بسم الله الرحمن الرحیم
واکنون که عقل و نفس سخن‌گوی خود منم/از خویشتن چه باید کردن حذر مرا؟
عقل، معانی مختلف آن:
کلمه «عقل» از کلماتی است که در ادبیات و سنت اسلامی در موارد مختلف به کار رفته و معانی مختلف از آن اراده گردیده است. در قرآن مردمان از جانب خدا تشویق شده اند که عقل خود را به کار بیندازند «افلا تعقلون» و آنان که عقل خود را در کارها به کار نمی گیرند و به تقلید از پدران و گذشتگان خود اکتفا می کنند نکوهش شده اند «انا وجدنا اباءنا علی امة و انا علی اثارهم » و در احادیث عقل نخستین چیزی است که از جانب خداوند صادر گشته «اول ما خلق الله العقل» و به وسیله آن خداوند عبادت می شود و بهشت به دست می آید «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» اکنون به موارد مختلف استعمال عقل و معانی که از آن اراده شده می پردازم.
1ـ عقل در برابر جهل که در ادبیات اسلامی آمده و شیخ کلینی (ره) در کتاب کافی بابی را اختصاص به عقل و جهل داده و عقل مورد ستایش و جهل مورد نکوهش قرار گرفته است و در برابر آن می بینیم برخی از متفکران همچون ابن الراوندی گفته اند که عاقلان تنگ روزی و بیچاره اند و جاهلان همیشه در ناز و نعمت به سر می برند:
کم عاقل عاقل اعیت مذاهبه/و جاهل جاهل تلقاه مرزوقا
هذا الذی ترک الاوهام حائرة/و صیر العالم النحریر زندیقا
2ـ عقل در برابر جنون که در فقه اسلامی یکی از شرائط تکلیف عقل است و مجنون را تکلیفی نیست و در این قسمت مانند طفل است، باز در این معنی نیز در ادبیات اسلامی سخن بسیار گفته شده است، از جمله آن که:
عاقل به کنار جوی تا پل می جست/دیوانۀ پابرهنه از آب گذشت
کم عاقلٍ لم یلج بالقرع باب مُنی/و جاهلٍ قبل قرع الباب قد ولجا
3ـ عقل در برابر نفس است و این در فلسفه مطرح است که جوهر یا مادی است یا مفارغ جوهر مادی هیولی و صورت و جسم و جوهر مفارق عقل و نفس است نفس تعلق به جسم دارد ولی عقل تعلق به جسم ندارد.
4ـ عقل در برابر عشق است و این معنی در تصوف و فلسفه اشراق مورد بحث است که با عشق می توان به حقیقت مطلق دست یافت و عقل و استدلال قلمرو آن محدود است، حافظ می فرماید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کزین شعله چراغ افروزد/دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
فخرالدین رازی گوید:
نهایة اقدام العقول عقال/و اکثر سعی العالمین ضلال
5ـ عقل در برابر هوی و این معنی در اخلاق فلسفی مورد بحث و گفتگو است، افلاطون و جالینوس مکررا گفته اند که افراط و تفریط نفس غضبیه و شهوانیه در نتیجۀ غلبه هوی بر عقل است و عقل که حاکم بر نفس ناطقه است اعمال آن دو نفس را تحت مراقبت در می آورد و این معنی در ادبیات هم انعکاس یافته است، چنان که ابن درید گفته است:
و آفة العقل الهوی، فمن علا/علی هواه عقله فقد نجا
«هوی آفت عقل است، هر کسی که عقل او بر هوایش غلبه داشته باشد، رهایی می یابد.»
6ـ عقل در برابر امام و این معنی در نزد اسماعیلیه مورد بحث است، که می گویند راهنمایی امام آنان را از عقل بی نیاز می سازد. شهرستانی فصول چهارگانه حسن صباح را که در آن این بحث به تفصیل آمده، نقل کرده و حسن صباح معتقد بود که عقل کافی نیست و امام و معلم لازم است و غزالی در کتاب فضائح الباطنیه دلیل او را رد کرده است، علاقه مندان رجوع کنند به آن کتاب، بحث به درازا می کشد و محل آن نیست، و شاید ابوالعلاء معری که گفته است که مردمی امیدوار به قیام امام هستند در حالی که امامی جز عقل نیست که در بامدادان و شامگاهان باید راهنمای انسان باشد، نظر به همین گروه داشته است:
یرتجی الناس ان یقوم اما/مُ ناطق فی الکتیبة الخرساء
کذب الظن، لا امام سوی العقل/مشیرا فی صبحه و المساء
7ـ عقل در برابر نقل است که میان دانشمندان اختلاف است که اگر این دو معاوضه کردند کدام را باید انتخاب کرد. اشاعره بیشتر متمایل به نقل و معتزله متمایل به عقل اند، یکی از پیشوایان معتزله به نام بشر بن المعتمر می گوید: خداوند عقل را برکت دهد که در آسانی و دشواری با آدمی همراه است:
لله درالعقل من رائد/و صاحب فی العسر و الیسر
و شیعه حد وسط را گرفته است و می گوید اگر عقل را رها کنیم و نقل را بگیریم نقل بی اعتبار می گردد زیرا ارزش و اعتبار نقل با عقل به دست آمده، پس عقل را می گیریم و نقل را تاویل و توجیه می کنیم.
8ـ عقل در برابر قیاس است که اهل سنت ادله احکام را کتاب و سنت و اجماع و قیاس می دانند و شیعه به جای قیاس عقل را می گذارند. برخی تصور می کنند عقل به معنی، حکم عقلی است، یعنی آن چه را که عقل هر یک از آحاد مردم بپسندد، در حالی که اینطور نیست زیرا در این صورت همان اشکال اسماعیلیه به میان می آید، که عقول مردم یکسان و یکنواخت نیست. بلکه مقصود از آن ادله عقلیه است که فقهای شیعه هنگام شک در حکمی از احکام به آن متوسل می شوند.
برخی از فلاسفه، همچون محمد بن زکریای رازی پیرامون عقل نظراتی اظهار داشته اند، برای آگاهی بیشتر بدان مراجعه کنید.
بمنه و کرمه

۱
۴۱۰۲
۴۱۰۳
۴۱۰۴
۴۱۰۵
۴۱۰۶
۵۶۶۱