گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

خدایا شکرت که سعدی را آفریدی، شجریان را آفریدی000
امثال این بزرگان با آثارشان باعث آرامش انسا ن میشوند0

کوروش ایرانی اصل در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۲:

نیست شماری = قابل شمردن نیست...

محسن اصلانی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:

این شعر را استاد علیرضا افتخاری در کنسرتی که در تهران در دهه 70 اجرا کرده اند، بسیار زیبا اجرا کرده که فوق العاده است.

کوروش ایرانی اصل در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۲:

کار تو داری = مهم تو هستی...

کوروش ایرانی اصل در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۲:

خابیه = خُم
حاجب = پرده دار
چاووش = پیش رو کاروان

کورش ایرانی اصل در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۹:

صد خرقه به زُنّاری = صد خرقه به قیمتِ یک زُنّار
******************
وز روی تو در عالم هر روی به دیواری ...
اشاره به رسمی قدیمی دارد ک بهنگام رد شدن پادشاه، مردم میبایستی صورت خود را بطرف دیوار بر میگرداندند تا پادشاه بگذرد.
و معنی این مصرع : بسیاری از آدمیان، تحمل دیدن حقیقت را ندارند و از آن روی بر میگردانند.

کمال در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جمع آن : 6793

جعفر رحیمیان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۰ - جمع آمدن عمران به مادر موسی و حامله شدن مادر موسی علیه‌السلام:

در این متن مولانا عجز گردنکشان در برابر اراده خداوند را متذکر شده است .

فرشته در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - امید و نومیدی:

ندیم ناله ای بودم سحرگاه

سیمین غلام زاده در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

بیت پنجم ایهام لطیفی دارد:
قلب: 1_ پول ناسره 2_ قلب عضوی از اعضای بدن
قلب به معنای پول ناسره با مس و کیمیا و معدن و گوهر ایهام تناسب دارد

مهدی کریمی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:

در بیت اول بین واژه ها ی گل و گل جناس ناقص حرکتی داریم. همچنین در مصراع دوم سه کنایه در یک معنی به کار رفته است.

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:

ه عبارتی (که خود آسان بشد )و کار مرا مشکل کرد
از این دید گاه که او رفت(مرد) . راحت شد و من در عذاب فرقت او ماندم
به عبارتی (که خود آسان نشد ) یعنی با رنج فراوان و بسختی جان داد و در عین حال با فرقتش کا من هم مشگل و سخت شد
*************************************
************************************

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:

******************************
*****************************
قُرﺓ العین من آن میوۀ دل یادش باد!
.................... و کار مرا مشکل کرد
که خود آسان بشد: 23 نسخه (811، 825، 843 و 20 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
که چه آسان بشد: 4 نسخه (827 و 3 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
گرچه آسان نشد: 1 نسخه (803)
گرچه آسان بشد: 1 نسخه (822)
**************************************
**************************************

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام:

ببخشید این "استدلال بر نبودن خالق" چی بودند؟
میشود چند تا از این استدلالها را بنویسید؟

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۲:

این ابیات شیخ اجل در باب احتیاج بودند و مرا به یاد شعری از جناب عشقی انداختند. ایشان که دستش از دنیا کوتاه است. حالا چرا "گور به گور"؟ روا نیست که از آن مرد بزرگ با اینطور حرفها یاد کنیم. روی سعدی هم که عیبی نهادید و آن عابد هم که بی دین بود: تا اینجا هیچ کس از زبان و چشم عیب جوی شما فرار نکرد. شاید اشکال از شماست که در همه جا عیب میبینید:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
آنچه بینی دلت همان خواهد
وانچه خواهد دلت همان بینی
هرچه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جوی زیان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
آنچه نشنیده گوش آن شنوی
وانچه نادیده چشم آن بینی
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عین‌الیقین عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لآله الاهو
امید وارم که روزی عاشق شوید

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۲:

شما که این همه مطلب رو درباره ی عشقی نوشتید چه ربطی به شعر سعدی داره؟
حالا سعدی زن ستیز یه شعر اشتباه درباره ی یه عابد بی دین گفته چه ربطی به عشقی گور به گور شده داره؟

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام:

این همه بی دین ها و ذره ی خدایی ها و بیگ بنگی ها و داروینی ها و دیگران استدلال بر نبودن خالق آورده اند بعد شما می خواهید با چند بیت شعر و یک ماشین قراضه، وجود خدا را ثابت کنید؟
نظر شما فقط به در شما می خورد.
هستی از هیچ ایجاد شده و تا بوده همین بوده...
قرن21 است و هنوز بعضی در توهم اثبات وجود خدای مهربان!

روفیا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام:

آفرین بر عشق کل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد
همچو خاک مفترق در ره‌گذر
یک سبوشان کرد دست کوزه‌گر
یک یگانه ای چنین اجزاء پراکنده ای را به یک تبدیل می کند.
که موجب می شود ما ذرات خاک گرد هم آمده را کوزه بنامیم.
جایی دیگر مولانا می فرماید:
دیده دل چون به گردون بنگریست
دید کانجا هر دمی میناگریست
قلب اعیان است و اکسیر محیط
اءتلاف خرقه تن بی مخیط
تن را به خرقه ای تشبیه میکند که حتی یک درز در آن یافت نمی شود.
این معنای حقیقی واژه اءتلاف است و معادل فارسی آن یکپارچگی و معادل انگلیسی آن integration است.
اجزاء به ظاهر متفرق که نوعی هوش و تکنولوژی آنها را جهت دنبال کردن هدف معینی گرد هم آورده است! برخی میگویند ما به وجود چنین اءتلافی باور داریم و از آن بهره میجوییم ولی دلیل ندارد که به اءتلاف گر اعتقاد داشته باشیم.
در ابتدا ریز ترین ذره ها که معلوم نیست از کجا پیدا شدند به هم تصادفا برخوردند و اتم و ملکول و تک سلولی و آغازیان و سپس موجودات متکامل تر و گیاه و حیوان و انسان پدید آمد تا هر یک چهار صباحی به این و آن تصادف کند و جای خود را به محصول این تصادف بدهد و بعد هم فنا شود.
این درست مانند این است که بگوییم دو اتومبیل پراید و آردی به هم برخورد کنند و از آن وسط ناگهان یک بی ام و باشکوه در آید.
شما قبول میکنید؟
حاصل یک تصادف در غیاب عنصر هوش یا آگاهی(مثل پراید با راننده مست) پراید را به آهن قراضه بدل مینماید نه به بی ام و!
برخی می گویند آن اجزاء خودشان هوشمند هستند من بر این باورم البته هر موجودی مراتبی از هوش را دارا می باشد از ریز ذرات تا پراید بی ام و و انسان، ولی حتی پیشرفته ترین این هوش هایی که ما می شناسیم مثل بی ام و هوشمند که وجود جسم دیگر را از فاصله معینی احساس می کند و ترمز میگیرد یک هوش برترو یک درایور پشت آن پنهان شده است.
حتی اگر راننده نداشته باشد ما شک نداریم که کسی آن را خلق کرده و این گونه هدایتش کرده است.
ما هنوز هیچ موجودی را نمی شناسیم که پشت آن آفریننده ای نباشد!

نیما در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۴:

فکر میکنم "پرویج" بمعنای پرواز باشد.

۱
۴۱۰۰
۴۱۰۱
۴۱۰۲
۴۱۰۳
۴۱۰۴
۵۶۲۰