ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:
اووه از پالان شتر به کجا کشیده اووه دریغ.
محمد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
سلام. یعنی اینقدر سخت هست؟؟؟ یا هرجور شده تصمیم دارید یه عرفانی از این شعر در بیاید؟؟؟ مثل روز روشنه. معشوقه پسر زیبا رو بوده. این وحشی بافقی هم عاشقش شده بوده. فهم این مسئله یعنی اینقدر سخته؟؟ این مسائل همیشه بوده و الان هم هست. دوستی فرمودند که فقط در قرن های خاصی بوده. شما اصلاً ایرج میرزا رو میشناسی؟؟ شخصیت سعدی رو دقیق میشناسی؟؟ عبید زاکانی و... بماند. اینایی که میگن معشوقه خدا بوده؛ همونایی هستند که میگن منظور خیام از شراب و انگور عشق الهی هست. به خودتون بیایید بابا
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:
دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست
تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند
از سر صوفی سالوس دوتایی برکش
کاندر این ره ادب آنست که یکتا آیند
دوتایی: پوشش زیر قبا و کنایه از دورویی و نفاق
سعدی:
خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک کرد
تا من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدم .
بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطرب
که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی .
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:
ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویش
کانها که بمردند گل کوزه گرانند
چشمی که جمال تو ندیدست چه دیدست
افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
خمخانه=شرابخانه
زیرا در شرابخانه خمها می نهاده اند
خاقانی:
دل کبود است ز نیل فلک ار بتوانید
بام خمخانه نیلی به تبر بگشائید.
حافظ:
بیا ای شیخ و از خمخانه ٔ ما
شرابی خور که در کوثر نباشد.
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:
که گفت در رخ زیبا حلال نیست نظر
حلال نیست که بر دوستان حرام کنند
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
آن چه با من میکند اندر زمان
آفت دور سمایی میکند
آفت دور سماوی= بدبیاری-کم شانسی-بخت پریشان
آنچه بر من میگذرد از پریشانی و بخت پریشان من است
خاقانی:
همه کارم ز دور آسمانی
چو دور آسمان شد زیر و بالا
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
قدح چون دور ما باشد به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
انگبین روی است نترسد از مگس
نوش میگیرد و نشتر میزند
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر میزند
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش میگیرند و نشتر میزنند
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
یاسمین بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر میزند
بیش ار پنجاه گونه از درخت عرعر، به طور گسترده ای در سراسر جهان وجود دارد.درختی است بلند با تاج متراکم و مسطح . پوست تنه صاف و قهوه ای روشن که برش های طولی، نمائی راه راه به تنه می دهد
عرعر=سرو کوهی؛ ابهل؛اورس
فرخی:
بزرگ بتکده ای پیش و در میانش بتی
به حسن ماه و لیکن به قامت عرعر.
عنصری:
ز عرعر تراشند منبرش ازیرا
نریزد ز باد خزان برگ عرعر.
پرهام در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:
درود
در باب مصرع پایانی و واژه ی «دکتر» کسی دیدگاهی ندارد که به چه معناست؟
آموزگار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
اینکه تغزیر می کنند بسیار روشن و آشکار است و شگفت آور است این را تکفیر بیان کردند
چرا که خوردن می تعزیر دارد، و اینجا صحبت از پنهان خوردن است، تا به دست محتسب ریاکار گرفتار نشوند، و این در دوره ی امیر مبارزالدین محمد بود که میخانه را بست و بر اجرای شرع سخت گیر بود و شراب خوار را تعزیر می کرد
بررسی اشعار حافظ درست همین را نشان می دهد
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶:
در مصراع دوم از بیت نهم پس از "پاکیزه"، "و" زائد است
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۶ - قاعده در بیان معنی حشر:
عزیزم شما از کجا این برداشت را داری که شیخ به معاد جسمی اعتقاد نداشت؟ معاد جسمی که شما ساخته و پرداخته توهمات بشری و دور از خرد مینامی بدون شک و به طور دقیق در قرآن مجید آمده. آن چیزی که شما دور از خرد اسم میگوی به نظر حقیر زندگی جسمانیی هست که ما در این عالم میشناسیم. که این چیزی جز تناسخ نیست. من پیشنهاد میکنم شما نظر ملا صدرا و حکیم زنوزی را بخوانید. حکیم معاصر ما استاد دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی شرحی بر این نظریه نوشته به نام «معاد» (از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی) نوشته که این مسألهٔ پیچیده را پاسخ میده. ولی دقت کنید که ابن سینا در این راه ناچار به تقلید شده چون راهی برای حل این معما ندیده. ولی کمتر مسلمانی معاد جسمی را انکار میکنه و من فکر میکنم که شیخ محمود شبستری اعتقاد به معاد جسمی اعتقاد داشته. یا علی!
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ:
خدمت آقا اسماعیل گل عرض شود که: حرکت جوهری از نوآوریهای مرحوم ملا صدرا بوده و قبل از ایشان از کس دیگری بیان نشده. یا علی!
شایان در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:
در بیت 8 در نسخه چاپ مسکو "مخمور" آمده است.
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
عدالت symmetry و توازن جهان آفرینش است .
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
اگر عدالتی نبود هرگز علم پیدا نمی شد .
پیام در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
سرکار خانم روفیا
درود بر شما
چون تیغ به دست آمد ، مردم همه کشتند
خجلت زده از ساحت دادار نگشتند
گفتند که حکم ابدی بر نوک شمشیر
در روز ازل در دل اسرار نوشتند
بر کودک و بر بی گنه آمد چو سر تیغ
آن تلخ نهالی که درین مزرعه کِشتند
خونین شد ازین قهر همه ملک دلیران
زان ملک که از عشق بسی تافته رشتند
جهال به حرص و طمع کسب غنائم
زهری ز تعصب به تن عشق سرشتند
با احترام به نظرگاه شما ، نخیر
اینطور هم نیست
وقتی قتل و غارت و اسیر گیری و برده فروشی
با تعصب مسلکی و در راه خدا ، اگرچه ناحق انجام پذیرد هیچ مجازاتی در پی نخواهد داشت
” که ”ذهن از موهبت رستگاری ، آسودگی ، شادی
“ حقیقی و حس امنیت برای همیشه
برخوردار میشود
بنگرید تاریخ را و تجاوز های تعصب وار مسلکی را
در لابلای نیش تند قلم آقای عبدالواحد , حقیقتی نهفته بود
وجدانها در پرتو زورمند تعصب چشم بر هم می نهند
تیغ های آخته ی خشک مغزان کور دل بر بیگناهان فرو می بارد
هر کُشته ای گناهکار نبوده و هر قاتلی به عذاب وجدان گرفتار نیامده تا سزای خویش ببیند
این شعر ناصر خسرو هم از ایمانی بی مورد نشاًت گرفته
پایدار باشید
´
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴: