سید محمد مهدی حسینی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۸ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » ساقینامه:
جناب جواد
"سگ آستان ولایت" لقبی است که شاه عباس صفوی به خود داده بود . و این لقب را در مهرش نقش کرده و آن را در نامه های رسمی به کار برد.
رضی الدین آرتیمانی در بیتی از این مثنوی زیبا چنین سروده:
سگش بر شهان دارد از ان شرف
که باشد سگ آستان نجف
جوادوویچ در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶:
مطالب جناب دقتی بدرستی بیان شده اند و کامل و جامع هستند.نکته ای درباره این غزل وجود دارد و آن ارتباط چهار بیت اول است که تفسیر یک مصراع را دشوار میسازد.در مصرع اول مولانا درباره داستان چله نشینی حضرت سلیمان بر اثر انقلاب درونی که از همنشینی دو گنجشک و شنیدن مکالمه آنان حاصل شده میباشد که اشاره بر خالص بودن عشق سلیمان و خالی شدن از عشق دیگری اشاره دارد و بعد از آن پری خوانی (طبق روایت جناب دقتی) و نبرد حضرت سلیمان توسط کشتی های جنگی (حراقه) و شکست مردم جن زده را تلفیق میکند."در مصرع "هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم" نیز اشاره به پری خوانی و رابط بودن پری بین زمین آسمان و یا به نوعی اشاره به رابطی میان معشوق(خالق) است که توسط افسونشان حراقه به حرکت میافتد.(ارتباط بین جنس پری که آتش است و حراقه یا همان کشتی آتش انداز)حضرت سلیمان در نبرد زبولون از کشتی استفاد میکند و بعد از بازگشت به اورشلیم و شکست توطئه کاهنان اجنه را به تسخیر خود در میاورد که ارتباط تنگاتنگی با "پرخوانی" یا "پری خوانی" دارد. ضمن اینکه قبل از جنگ همسر او (میریام) توسط دشمنانش کشته شده که در بیت چهارم این شعر نیز به وی اشاره شده: فریاد که آن مریم رنگی دگر است این دم.
این تعابیر بر اساس رروایات اسلامی است که مولانا نیز بدان تکیه میکند.
مطمئنا این برداشت جامع نیست و نظر حقیر براساس دانسته های اندکم میباشد که گرفتار پراکنده گویی نیز میباشد.
ماهرخ در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳۷:
من از استادم اینطور شنیدم و فکر کنم درست تر باشه:
بس که در هر گذری راهزنی پنهان است
رشته از کوچه ی سوزن به تامل گذرد
کمال در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:
6758
روفیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱:
بازگردانی به جای چرخش!
بناگاه از خاطرم گذشت که recycling یا بازگردانی همان return است،
Cycle همان turn یا گردش است، recycle باز گردش و return باز گشت یا توبه است، بازیافت، بازگشت، توبه!
توبه یا بازگشت از چه؟
به چه؟
به یاد دارم شاعری از مغرب زمین سروده:
خدایا ما خود گناه خویشیم، به بودن، نه به کردن!
اینجا مفهوم توبه یا بازگشت یا بازیافت روشن می شود،
توبه از کسی یا چیزی بودن به کسی یا چیزی نبودن،
هستی ما خار گلستان وجود است
با رویت ای گل آفرین از خار توبه
و
من کسی در ناکسی دریافتم
پس کسی در ناکسی درباختم
و
آینه هستی چو باشد نیستی
نیستی بگزین گر ابله نیستی
و
محو می باید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بی خطر در آب ران
و
گندم از بالا به زیر خاک شد
بعد از آن او خوشه و چالاک شد
و
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه
و
....
@WhiteAvenger در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:
خواجه قنبر منظور یار باوفای امام علی (علیه السلام) است
پس از آنکه امام علی(ع) زره خود را بر تن مردی یهودی دید، به دادخواهی نزد شریح قاضی رفت، قاضی از او گواه خواست، حضرت امام حسن(ع) و قنبر را با خود برد.[14]
روزی به قنبر دستور داد که مردی را حد بزند. قنبر از روی احساسات، او را سه تازیانه بیشتر زد. علی(ع) آن مرد را وادار کرد تا سه تازیانه به قنبر بزند.[15]
مردی منظور مردانگی و به قول مردم این دوران مرام و معرفت منظور است
کوثر هم نام حوضی در بهشت است که پیروان حقیقی پیامبر از آب آن مینوشند و ساقی آن حضرت علی (علیه السلام) است
روفیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
مستوری که بیشتر در برابر مستی می آید دقیقا یعنی چه؟
آیا ریاکاریست در برابر...؟؟
روفیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:
با این اوصاف آنجا که حافظ میگوید :
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
مقصودش همان عرق سگی ارزان و بی کیفیت است که هر بینوایی توان خرید آن را دارد!؟
ولی ما در مشتریان این نوع عرق جز بدبختی و فلاکت ندیدیم!
بچه که بودم خیال میکردم از آن جهت سگی میخوانندش که انسان را تا حد سگ پایین می آورد!
گوییا به جهت تصویر سگ روی بطر چنین خوانده میشد.
سیاوش مرتضوی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۰:
از آنجایی که «نخواهی» در مصرع های دیگر تکرار شده است، این احتمال هم هست که در مصرع اول «بها نخواهی بستن» درست باشد.
سیاوش مرتضوی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۰:
وزن مصرع اول نادرست است، شاید «بهانه» درست باشد، نه «بهانه ای».
روفیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
چه فرخنده است دیدار دو یار دلپذیر در خم این کوچه...
روفیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
درود
البته من نمی دانم سعدی تا چه حد متاثر از اندیشه های بودایی و یا باورهای یوگیان بوده است،
ولی این باور که نکوست انسان پس از اندیشیدن حقیقی و پی بردن به راز های هستی دست از اندیشه بردارد و خود را به دست امواج بسپارد و به گونه ای تسلیم و رضا نایل آید در یوگای امروز نیز توصیه می شود،
در گونه ای از تمرین های meditation سعی بر آن است که کارآموزان یاد بگیرند برای لحظاتی اندیشیدن را رها کنند و ذهن خود را از هر موضوعی خالی کنند و احساس رهایی در اقیانوس هستی و یگانگی با آن را تجربه کنند.
گرچه کم نیستند افرادی چون احمد کسروی که این باورها را بس انفعالی و سرچشمه رخوت و ناپویایی در مشرق زمین میدانند.
از آنجایی که بنده برای خود این حق را قایل هستم که از هر تفکری قسمت های سودمند آن را بر چیده و قسمتهای دیگر را رها کنم، باید بگویم در رویارویی با مشکلات پس از آنکه تلاش خود را به تمامی به کار میگیرم تا در جهت بهبود اوضاع گام بردارم (maximum effort)، آن جا که خود را از حل مساله عاجز می یابم با تمامی خضوع و خشوع و با آغوش باز مساله را می پذیرم و تلاش میکنم هیچ گونه اعتراض و عنادی با شرایط تحمیلی قدرتمند حاکم نداشته باشم.
چنین به نظر می رسد که طراح جهان هستی اپیزود مرگ را از این جهت طراحی کرده است که آنان که در طی این بازی و گیم پر فراز و نشیب در نیافتند که با وجود همه دانایی ها و توانایی ها باید قلب و روح و جسمشان در برابر آن طراح بزرگ تسلیم باشد، با گذر از تونل مرگ جبرا و قهرا تسلیم شوند.
مقداد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:
در متن یک اشتباه وجود دارد در شعر
-------
و گفت عجبست با وجوت که وجود من بماند
تو بگفتن اندر آیی و مرا سخن بماند
-------
یک دال جا افتاده است و صحیح آن است
------
و گفت عجبست با وجودت که وجود من بماند
تو بگفتن اندر آیی و مرا سخن بماند
علی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:
در بیت هشتم "تننم" واژه ای است که حتی در واژه نامۀ علامۀ فقید دهخدا، مترادف یا معنایی برای آن یا حتی "تنن"(با فرض شناسه بودن یا ضمیر متصل بودن"م") نیافتم.
با توجه به استفادۀ مولانا از مصدر "تنیدن" در ابیاتی مانند:
این تن اگر کم تندی، راه دلم کم زندی راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
می توان چنین استنباط کرد که این واژه نه "تننم" که "نتنم" و فعل مضارع منفی اول شخص مفرد باشد و معنی آن هم مشابه بیت مذکور در فوق، چنین است که "من چون چنگ(ساز چنگ) تو هستم و اگر زخمه زنی یا نزنی، از جای نمی جنبم"
ایمان در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):
با سلام
اصل دیوان اینجاست :
پیوند به وبگاه بیرونی
محمد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:
به نظر من سینه ها یعنی ضمیر و نفس های سالکان و عارفان که خودشونو پاک کردند.مولوی هم همین توصیه رو میکنه میگه : رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از کینه ها.یعنی برو خودتو مثل پاکان،پاک کن
فرهاد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:
و اما بعد، جناب بابک،
نوشته اید مصرع چهارم پرسشی است. تعجب میکنم که شما از یک سو ادعای منطق میکنید و از سوی دیگر چنین ادعای سست بنیادی (از نظر منطقی) مینمایید!
در مصرع سوم شاعر میگوید "می نوش ..." و در مصرع چهارم (به گفته شما) مستی را زیر سوال میبرد؟! مستی که حالت منتجه از می نوشیدن است. این تناقض را چگونه حل میکنید؟ با عذر بدتر از گناه؟ (با متضاد دانستن مستی و خواب؟!) کدام انسان دانا و غیر متعصبی چنین ادعایی میکند که مستی و خواب متضاد هم هستند؟! مبنای این ادعا را مصرع دوم گرفتید و تضاد هستی و نیستی. آخر بابک گرامی، مگر نمیبینید هستی و نیستی با "و" مربوط شده اند، ولی خواب و مستی با "یا"؟ چگونه این دو عبارت را هم ارز گرفتید که تضاد مستی و خواب را از آن استنتاج میکنید؟! ... مقدمات منطق را ندیده (یا ندانسته) کجا میدوید با این عجله؟
بهتر نبود بجای این ادعا ها و این تفاسیر نادرست و آبکی اندکی تفکر چاشنی آن میکردید، پرده تعصب توجیه کردن را کنار میزدید و به مفهوم شعر خیام آزادانه می اندیشیدید؟ آگر مفهوم این شعر به مذاق شما خوش نمیاید، آن را رها کنید جناب بابک. تمرین کنید، خواهید دید کار سختی نیست :)
----
فرمودید در مورد حافظ خدمت اینجانب خواهید رسید. باعث امتنان است ... از خجالتتان در خواهم آمد اگر ببینم. فقط لطف بفرمایید اگر استدلالی مینویسید محکم و از نظر منطقی استوار باشد که در غیر این صورت ارزش پاسخ دادن نخواهد داشت.
با احترام مجدد
کسرا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » سرگشته:
اجرای ساز و آواز این شعر با صدای استاد قوامی در برنامه شماره 497 گلهای رنگارنگ
لیلا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۱ - اشارت به چشم و لب:
سلام. در مورد تفسیر گلشن راز، دکتر حسن امین لو کتابی به نام هزار گنج دارن که خیلی زیبا تفسیر گلشن راز را انجام داده است. من نتوانستم کتاب را بیابم ولی خود آقای امین لو در سایت زیر کل کتاب را آورده اند. برای من که بسیار بسیار سایت مفیدی بود. خداموند ایشان را لطف مزید عطا نماید:
پیوند به وبگاه بیرونی/
ادب دوست در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱: