رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا
چشم و چراغ مرا جائی شگرف و چه جا
جائی که هست فزون از کل کون و مکان
جائی که هست برون از وهم ما و شما
صحن سراچهٔ او صحرای عشق شده
جانهای خلق در او رسته به جای گیا
از اشک دلشدگان گوهر نثار زمین
وز آه سوختگان عنبر بخار هوا
دارندگان جمال از حسن او به حسد
بینندگان خیال از نور او به نوا
رفتم که حلقه زنم پنهان ز چشم رقیب
آمد رقیب و سبک در ره گرفت مرا
گفتا به حضرت ما گر حاجت است بگو
گفتم که هست بلی اما الیک فلا
هم خود ز روی کرم برداشت پرده و گفت
ای پاسبان تو برو، خاقانیا تو درا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سفر به مکانی mystical و معنوی اشاره میکند که بالاتر از دنیا و شناخت ماست. او به صحن و صفای عشق میرسد، جایی که جانهای انسانها مانند گیاهان در آن رشد میکنند. شاعر توصیف میکند که چقدر این مکان پر از محبت و زیبایی است و اینکه احساسات عمیق عاشقانه در آنجا جاری است. سپس، هنگام تلاش برای ورود به این مکان، فردی رقیب او را متوقف میکند و از او میخواهد که نیازش را بیان کند. در نهایت، رقیب با محبت پرده را کنار میزند و به شاعر میگوید که به دنبال آرزویش برود.
هوش مصنوعی: به راهی که وصفش را شنیده بودم، رفتم و در محلهای خوشبو و دلنشین، جایی را دیدم که برایم بسیار شگفتانگیز و خاص بود.
هوش مصنوعی: جایی که وجود آن بیشتر از تمام عالم و فضاست، جایی که فراتر از تصورات ما و شما قرار دارد.
هوش مصنوعی: حیاط خانه او به میدان عشق تبدیل شده و جانهای انسانها مانند گیاهان در آن پرورش یافتهاند.
هوش مصنوعی: از اشک افرادی که دلشکستهاند، زمین پر از گوهر میشود و از آه کسانی که سوختهاند، هوا معطر و خوشبو میگردد.
هوش مصنوعی: زیباییداران به خاطر زیباییاش حسرت میخورند و تماشاگران به خاطر روشنی او به وجد میآیند.
هوش مصنوعی: رفتم که به طور پنهانی با دلبرم دیدار کنم، اما unexpected رقیب آمد و من را در مسیرش گرفتار کرد.
هوش مصنوعی: او گفت: اگر چیزی از شما میخواهم، بگویید. من هم گفتم که بله، اما فقط به سمت تو.
هوش مصنوعی: شخصی که با لطف و مهربانی عمل کرده است، پرده را کنار زده و به نگهبان میگوید: "تو برو، ای کسی که در حال نگهداری از ما هستی."
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ز خطه خوف آیی به صف رجا
برگیر پا و برو زین دار ملک فنا
عمرت به باغ امل یکروزه گشت چو گل
تو چون مه دو شبه طفل جهان صفا
طفلی ز بار رضا یکره دو تا شو و بس
[...]
مهر است بر تو مرا گرچه ز روی جفا
چون کین صدر اجل، یاریگر اجلی
بای حکم زمان صرت متخذا
ریم الفلا بدلا من ریم اهلیکا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.