گنجور

حاشیه‌ها

جلال دستیاری در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:

کلمه پنیر قطعا خمیر است که سه نَفَر دیگر هم تذکر داده اند. لطفا إصلاح فرمایبد0

مریم در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

دوست عزیز شما بزرگ نیستی خود بزرگ بینی

ولی حنیقی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱۷:

به میزانِ نظر سنگین تر آمد پلۀ خوابم
بیت 2

مهرشاد در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در تهنیت نظام‌الدوله هنگام آوردن خلعت شاهنشاه غازی در هنگام ولیعهدی:

حیف از این همه استعداد که صرف مجیزگویی واسه اربابان و خائنان وطن شده واسه دو زار صله بیشتر

رامین امینی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:

سلام
ضمن سپاس از مدیریت وکارکنان محترم گنجور
به نظر می رسد ابیاتی از این شعر زیبا ونغز جاافتاده باشد اگر لطف فرمایید ضکن تظبیق با نسخ اصیل
بیت جاافتاده را درج فرمایید مزید امتنان خواهد بود.


بااحترام وارادت
رامین امینی زارع

ر. بیقرار در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

سلام توضیحات عزیزان زیبا بودند اما به نظر من این شعر اوج شورانگیزی مولانا را نشان می دهد و بیان می کند عشق چه سیل بنیان کنی است اما به رغم وایرانگری هایی که دارد عالم جدیدی را می سازد که نظیر ندارد برای توضیحات بیشتر نگاه کنید به: www.bbiqarar.blogfa.com نیز« wwww.naarvan1.blogfa.comبا سپاس

هادی صاحبی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

اینکه بگویم چون این شعر در دیوان شمس است پس حتما در مدح شمس تبریزی سروده شده نشان از سطحی نگری و عدم مطالعه کامل و دقیق دیوان شمس دارد ،
مثلا شما چطور میتونید بگید غزل "عاشقی بر من پریشانت کنم ...." در وصف شمس تبریز است ، اونجا که میگه تو بدست من چومرغ مرده ای وقت شکار .... آیا منظور مولانا شمس می باشد ، ؟؟؟!!! هیچوقت یک مرید مراد خود را اینگونه خطاب نمی کند
در حقیقت میتوان گفت دیوان شمس رو مولانا بخاطر علاقه و شیفتگی زیادی که به مراد خود داشته به شمس تبریزی تقدیم کرده ، نه اینکه همه اشعار در مدح شمس تبریز باشد، حتی نمیتوان گفت اشعاری که در بیت آخر یا مقطع آنها نام شمس تبریزی آورده شده در وصف شمس سروده شده ، معمولا شعرا نام یا تخلص خودرا در مقطع شعر می آورند ولی مولانا چون ذوب در شمس تبریز بوده نام او را می آورد ویا بنوعی شعر را تقدیم به مراد خود می کند اما دلیل بر این نمی شود شعر در وصف شمس تبریز بوده است

کمال در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

بقولی:از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که دراین کنبددرگاربماند
یابقول دیگری:یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه اخزان شودروزی گلستان غم مخور
ممنون ازگنجوریان

کمال در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند:

بقولی:بدنکن تابدنبینی

کمال در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

برای آدمی همین دورکعت نمازباقیست

کمال در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

داستان زیبایست!!!!!

کمال در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

ایول به مولانا
زیبا!!!!!!!

گمنام در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

جناب بابک،
نمی دانم استاد شما چگونه خوانده است اما؛
زیبایی مصراع دوم بیت گمشده در گنجور ، در همان ثبت " گفتم به چشم ! گوش به هر خر نمی کنم "
نهفته است

Babak در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

با سلام
این بیت حذف شده چرا که استاد شجریان عزیز که خود ادیب نیز میباشند آنرا خوانده اند
شیخم به طنز گفت: حرام است می مخور....گفتم مگو که گوش به هر خر نمی کنم

هادی بزمی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

با سلام خدمت دوستان گرامی
با شناختی که این حقیر نسبت به رباعیات جناب خیام دارم و با توجه به فیلسوف، ریاضی دان و منجم بودن ایشان، جبر فلسفی بسیار شدیدی در اکثر ابیات رباعیات خیام جریان دارد.
نظرکنید:
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
و:
بر من قلم قضا چو بی من رانند
نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند
این تفکر جبری نسبت به خود و خدا که همه چیز از قبیل خیر و شر را بی واسطه ار خدا دانستن باعث شده که در نظر خیام اجر و عقوبت ارزش نداشته باشد، پس در مغز خیام چه کنج زاهد و چه گنج شاهد هردو نه از سر اختیار بلکه از سر اجبار است. و بنا بر فقه اسلامی شخص مجبور و مضطر مستوجب عذاب نخواهد بود.
حال چه کسی میتواند خیام را محاکمه به بیخدایی کند در صورتی که ابیات بسیاری وجود دارد که به خدا به عنوان نقطه ی آغازین خلقت اشاره شده است(مانند بالا) پس دوستان خدا ناباور جانب انصاف را رعایت کنید.
در نظر خیام تفاوتی بین گناه و ثواب نیست زیرا هردو از یک منبع منبعث میشوند.
حال تعجب دارم که بعضی از دوستان چگونه خیام را معتقد به الامر بین الامرین یا همان میان جبر و اختیار میدانند درصورتی که خیام کاملا یک جبری افراطیست.
احتمالا نجوم و نگاه به گردش بی اختیار ستارگان و صور فلکی و همچنین جبر موجود در ریاضیات و طبیعیات باعث تبلور اینها در ذهن خیام گشته است.

محسن حیدرزاده جزی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵:

درست است که ادر این بیت " کماهی " عربی معنی اصلی و قرییب است اما ایهاماً اشاره ای هم به ماه داردبه خصوص که با خورشید تناسب دارد ، علاوه بر این اگر با املای " که ماهی " نوشته شود ، "ماهی " عربی به معنی " این چیست " نیز قابل برداشت است ، دهخدا ذیل " ذوالمعنیین " به تفصیل در باره ی این آرایه بحث کردهو مثال های زیبایی آورده است ؛ آخرین مثال را که با این بیت بی شباهت نیست ، عیناً نقل میکنم :
"عماد فقیه گفته :
دل عکس رخ خوب تو در آب روان دید
واله شد و فریاد برآورد که ماهی .
ازلفظ ماهی چهار معنی حاصل شود اول ماه دوم ماهی سوم ماء استفهامیه چهارم آب فتامل . (آنندراج از مطلع السعدین وارسته .).

گمنام در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

جناب کیخا،
برای توکسین ، اجازه فرمایید همان" زهرابه " که از برخی تک یاخته ای ها ی بیماریزا میتراود ، بماند .
جا افتاده است و پذیرفته ( و البته با زهر آب اشتباه نخواهد شد)
و توکسیک که" زهر آگین " خواهد بود.
واژه " زهر آلود" را نیز میتوانیم به جای پویزنوس به کار ببریم.
و از برای دتوکسی فی کیشن به گمانم اگر نه سم زدایی
میشود " زهر زدایی ' را پیشنهاد کرد.
به یاد می آورم زهر باد ( باد زهره ) به دیفتری میگفتند
پیشینیان ، یادشان گرامی
با پوزش از گستاخی

سید محمدرضا متقی در ‫۹ سال قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

«وصلم» در زبان محاوره «وصل هم» تعبیر می شود، ولی قاعدتا برای این بیت وصلت درست تر باید باشد، همان طور که در برخی از نسخ نیز اینگونه آمده است.
برای نمونه : پیوند به وبگاه بیرونی

Ebi در ‫۹ سال قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۶:

بسیار زیبا

۱
۳۷۴۷
۳۷۴۸
۳۷۴۹
۳۷۵۰
۳۷۵۱
۵۴۷۱