گنجور

حاشیه‌ها

فهیم السادات در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:

سلام..این اولین نوشته من است.همیشه نظرات شما عزیزان را می خوانم.من ارشد ادبیات فارسی دارم.در درس مولانا که از کتاب غزلیات چاپ نیکلسون می خواندیم,مصرع سگی بگذار........به صورت(ددی بگذار........ثبت و ضبط شده و استاد ما می فرمودند این واژه صحیح است..دد به معنای نافرمانی,وحشی گری,,خصلت جانوران غیر اهلی............سپاس.!

جلال الدین در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

خواهش میکنم بدون اطلاع دقیق در مورد مخاطب اشعار عرفا نظر ندهید، مولانای یزرگ هیچ شعری در مقام مدح و ستایش شخص خاصی به کار نبرده است.
و من الله توفیق

نوربخش در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - هرچه باداباد:

دل داده ام برباد،برهرچه باداباد
مجنون تر ازلیلی،شیرین تر از فرهاد
ای عشق ازآتش اصل ونسب داری
ازتیره ی دودی،ازدودمان باد
آب ازتو طوفان شدخاک ازتوخاکستر
ازبوی تو آتش درجان بادافتاد
هرقصربی شیرین چون بیستون ویران
هرکوه بی فرهادکاهی به دست باد
هفتادپشت ماازنسل غم بودند
ارث پدرمارااندوه مادرزاد
ازخاک مادربادبوی تو می آید
تنها تو می مانی ما می رویم ازیاد

سینا صدری در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۹:

در مصرع دوم بیت هشتم، " باد " صحیح است:
هم جمله عقل گشته، هم عقل باد داده.....

جلال دامن افشان در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت پاسبانی عاشق که هیچ نمی‌خفت:

مفهومش منو یاد شعر مولانا انداخت
البته تیتراژ سریال پهلوانان نمی میرند هستش با صدای محمد اصفهانی
.
.
ای دل سوی دلدار شو ای یار سوی یار شو
ای پاسبان بیدار شو خفته نشاید پاسبان
.
.
.
بااحترام

جلال دامن افشان در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت عاشقی که خفته بود و معشوق بر او عیب گرفت:

مضمون شعر، بسیار شبیه رباعی یی از خیام است.
منتها با سبک و روش عطار که عارفانه و صوفیانه است.
در حالیکه خیام، رندانه میگوید:
در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چه کنی که با اجل باشد جفت؟
می خور که به زیر خاک می‌باید خفت
.
.
بااحترام

گمنام در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۸:

امید که بزرگان جملگی اسباب بزرگی آماده ، و به ویژه بکار داشته و بدارند.
در باره جناب بلخی اگر هم دلی بزرگ داشته بوده است، آقای شمس چنان فراخ درآن نشسته بود که هتا جایی برای نزدیکان صاحب دل به جای ننهاده بوده است.
و فراموش نفرمایید که ایشان در پیشداوری هایی این گونه پیشینه ای درخشان ندارد.
با پدرود ( تندرست بوید)

فرا در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۴:

در بیت 28 (مصرع دوم):
یکی نخست گنج آراسته
باید چنین باشد:
یکی نسخت گنج آراسته

فرا در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۴:

در مصرع دوم بیت آخر باید "آرست" خوانده شود نه آراست

روفیا در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۸:

درود
نیک میدانید که مولانا این تمثیل ها را به کار می بندد تا حقیقتی را یادآور شود، وگرنه کیست که در سنجش سیه چردگان و رنگ پریدگان به افزون بودن ترکیب NaCl در رنگین پوستان خستو نباشد؟!
او از این تفاوت و تمثیل شیرین مدد می جوید تا بگوید :
در جان بلبل گل نگر وز گل به عقل کل نگر
از رنگ در بی رنگ پر تا بو که آن جا ره بری
نیز در جایی دیگر رومی را در مقابل زنگی به کار می برد :
مرد آهنگر که او زنگی بود
دود را با روش هم‌رنگی بود
مرد رومی کو کند آهنگری
رویش ابلق گردد از دودآوری
پس بداند زود تاثیر گناه
تا بنالد زود گوید ای اله
البته که نه سرسپردگی به رومیان داشته نه ستیزی با زنگیان،
بزرگان دل هایی به فراخی همه جهان دارند!

mm در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

پاکبازم هم کس طور مرا می‌داند
پاکبازم همه کس طور مرا می‌داند

محتبی احمدزاده در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

با سلام به همگی.
درباره ی سوء القضاء که برخی از عالی جنابان میگویند مفرد است٬ پس به 3 خلیفه ی اول برنمیگردد٬ باید توجه شود که درواقع مولوی زمان بعد از پیامبر را به دو بخش تقسیم کرده است:
1. زمان 3 خلیفه ی اول / 2.زمان خلافت امام علی(علیه السلام)
گویی مراد از سوء القضا که مفرد است٬ زمان قبل از خلافت امام علیست و حسن القضاء٬ زمان خلافت ایشان است. در اینجا شخص مطرح نیست تا بگوییم چون سوء القضا مفرد است٬ پس نمیتواند راجع به 3 نفر باشد. بلکه درواقع سوء القضا٬ اشاره به زمان قبل از خلافت ظاهری حضرت علی علیه السلام دارد که یک چیز است نه 2 یا 3 یا ... چیز.
قرائن شعر هم میتواند گواه باشد بر این مسئله. چرا که قبل از این بیت درباره ی زمان بدبختی قوم حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) صحبت می کند که بعد از آن٬ ابری پر برکت بر آن ها انواع نعم را به ارمغان می آورد(ابر موسی پر رحمت بر گشاد/
پخته و شیرین بی زحمت بداد) و البته مولوی ابر امت احمد(صل الله علیه و آله) را علی مرتضی می نامد(در مروت ابر موسیی بتیه/
کآمد از وی خوان و نان بی‌شبیه) که برکاتش بی مانند و بی نظیر است و پس از زمان بدبختی قبل از خلافت علی علیه السلام٬ او با خلافتش همچون ابری پر برکت بر امت احمد بارید و البته تا ابد هم این رحمت ادامه دارد(امت احمد که هستید از کرام/
تا قیامت هست باقی آن طعام).
همگی پیروز باشید.

سیدنقوی محمد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:

باسلام
تا آنجاییکه من میفهمم منظور از بیت زیر اینست
آن قبله مشتاقان ، ویران نشود هرگز
وان مصحف خاموشان سی پاره نخواد شد
امکان خرابی خانه کعبه که مشتاقان فراوان داره . با اینهمه مشتاق غیرممکنه
وکتاب قرآن که مجلد شده سی جزء هستش دیگه نمیشه تبدیل به سی پاره کرد

گمنام در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:

ببخشایید ، صبح به خیر را فراموش کردم و اینکه
صبح است و قدحی پر شراب در کاسه چشم و سه گانه ای از پس دوگانه .

گمنام در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:

گمان نمی رود مراد شاعر از دماغ در بیت دوم همان باشد که بینی می گوییم و به تازگی برخی برادران نیز آنرا به دست کارد پزشکان می سپارند!!
و البته جای رفت ُو آمد خیال هم نیست!
( جای دکتر کیخا خالی است ، "کارد پزشک " گویا در گذشته های دور نیاکان ما به بسیار جراحت !، آفرینان می گفته اند)
باری اگر چنین باشد که خداوند از دهان مبارک به دماغ آدمیان چیزی وارد کرده باشند باید ذات پروردگار را دارای لب و دهان و دست و پا بدانیم ، به هیات مردم و این همان است که فرقه اهل تفریط ( مشبهه حشویه )
بدان باور دارند و میگویند می توان به دیدار حق رسید و و ویرا پرماسید و باقی ماجرا..
این البته مشکل همه آنان را که اشعار روشن و زمینی شاعران را به خدا مربوط میکنند به آسانی می گشاید.

گمنام در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:

واژه چیز ، انگونه که برخی می پندارند عامیانه نیست
حکیم توس در آفرینش گیتی می فرماید:
که ایزد ز ناچیز، چیز آفرید
وزآن، تا توانایی آمد پدید
( قابل توجه آنان که حکایت ماده و انرژی را نو و از کشفیات غربیان همه چیز دان میدانند)
حکیم نیشابوراز پس سده ها هشدار میدهد؛ بر دوراهه آز و نیاز
چیزی ننهیم که بازگشتی در کار نیست
و چیز به مانای مال و خواسته است

Zar در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

دیوان حزین در گنجور نیست؟

Zar در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/در دام مانده صید و، صیاد رفته باشد :(

Zar در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

گویی به خواب شیرین...

Zar در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

شاید حزین لاهیجی که در قرن بعد از فیض می آید به استقبال وی رفته که می گوید بدین خوبی: دیشب صدای شیرین از بیستون نیامد/گویی بع یاد شیرین، فرهاد رفته باشد...

۱
۳۷۴۵
۳۷۴۶
۳۷۴۷
۳۷۴۸
۳۷۴۹
۵۵۴۸