کامران کسرایی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:
لا اله الا الله!
خیلی جالبه چون بنده همیشه به مردم عزیز میگم:
همه برای هم نقطه قدرت باشیم!
و اینجا تایپ شد:
همه برای همه نقطه قدرت باشیم!
اما در اصل هر دو یکی است! فرقی نداره. مهم باز کردن گره کار یکدیگر است.
چون جایی خواندیم:
هزار فرشته بوسه بر آن دست میزنند
کز کار خلق یک گره بسته وا کند
البته این هم ( به اصطلاح از خود حقیر است!) هرچند که ما هیچیم و همه از اوست! ... گفت بگو و گفتیم:
(کسی که از جلوی پای کسی سنگی را بردارد خدا کوه را از جلوی پایش بر میدار! )
خیر پیش.
جلال الدین در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:
میرمی از نیک و بد دیگران ؟ / آن همه در توست ز خود میرمی
حضرتنا مولانا روحنا فدا جلال الدین محمد قدس سره الشریف فتبارک تعالی خالقهُ
کامران کسرایی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:
بسمه رب السماوات والارض
با سلام
فرهنگ سرکوبگرانه رضا قلدور ملعون (رضا شاهی دیکتاتوری!) سالها کاردارد که از سیستم مردم ما خارج شود . چون به ما به عنوان یک فرد حق و احترام گذاشته نشده و ما ملتی تو سری خور بار آمدیم! همه عقده داریم که بگیم: من هم هستم! من هم می فهمم! ... و حق فقط با من است ... و به من و نظرم احترام بگذارید!
مردمی که حق نطق کشیدن هم نداشتند حالا هر جا بشه منم منم ها گل میکنه!
این ریشه اصلی درد و تفرقه و این مانع پیروزی ما ملت است
چون تا وقتی این عقده در ما با شد دو ایرانی با هم نخواهند توانست واقعا متحد شوند... و وای بر مردمی که نتوانند با هم به توافق برسند. نتیجه = ملت شریف (تو سری خور) ایران!
اما منطقی و درست و علمی نظر ها را روی هم ریختن بدون شخصی برخورد کردن و به نتیجه مفید برای همه رسیدن است که باید هدف همه ما باشد نه آنچه ما اینجا و دور ایران شاهد آنیم.
ما فرهنگ غنی داریم که بر اساس اسلام و قرآن استواراست و غربی و شرقی ها تا هزاران سال هم به گرد متفکرین ما نخواهند رسید!
اما متاسفانه خودمان طوطی وار میخوانیم و نه عمل میکنیم و نه بکار میبریم!
پیشنهاد (به قول امام راحل رحمت الله علیه) یک (ما هیچیم!) به همه ملت ایران و مسلمین جهان:
1. اول توکل کنیم به خدا
2. همه برای همه نقطه قدرت باشیم
بخصوص در دوران فعلی و نیز در آینده
چه : بترس ازخدا ومیازارکس
و چه : به نیکی درآی و میازار کس
اصل انسان بودن است
عین حکایت : استای مسگری که شاگردش هی بهانه می آورد که از زیر کار شانه خالی کند ... و آخر به او گفت:
تو بدم ! بمیر و بدم!
حالا هم سعی کنیم با هم خوب باشیم و مردم آزاری نکنیم اصل این است.
بعد هم کسی که از خدا بترسد به نیکی درآمده و بالعکس! و به هر حال چنین فردی مردم آزاری نمی کند!
ما ایرانی ها مته روی خشخاش میزاریم! یک نمونه اش همین گنجوره! اما بعد اینهمه زحمت نه با هم (متحدانه) به نتیجه گیری درست دست پیدا میکنیم و نه قطره ای از خشخاش و شیرینی کلام را میچشیم!
پس بیاییم و اتحاد و به قول امام راحل و قرآن کریم وحدت کلمه را از همینجا شروع کنیم..!!!!
وقتی به عنوان یک ملت به این انسجام رسیدیم به همه چیز نیز خواهیم رسید انشالله تعالی.
خیر پیش.
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۳ - آتش افتادن در شهر به ایام عمر رضی الله عنه:
تصویر این داستان در ذهن راست یا دروغ بی شباهت به زمانه ی پر آشوب امروز نیست،
مولانا راه خاموش کردن چنین آتش جهانسوزی را نه آب که تقسیم عادلانه نان می داند.
در ضمن آن نان دادن که از روی رسم و عادت و فخر فروشی و خودنمایی و دیگر انگیزه های باطل باشد را نیز راهگشا نمی داند،
نان دادن از دیدگاه او باید حقیقی و از برای ترس و پرهیز از ارتکاب عملی نادرست و ناساز با قوانین حقیقی الهی صورت پذیرد.
عماد ادب در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹:
وزن بیت فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
عماد ادب در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸:
وزن بیت فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
جلال الدین در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
به گمانم ترجمه ی مثنوی و دیوان شمس به انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و روسی و ... موجود باشد.
پ.ن : نیکلسون
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
بابک جان
اشتیاقم برای شناساندن گوشه ای از شیدایی این ابرمرد به زبان انگلیسی به خواهندگان، مرا به این گستاخی در حضور بزرگان واداشت،
بر من ببخشایید.
کودکی است و بی پروایی!
هادی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱:
درود. پهلوانانی که در این داستان نامشان آمده است عبارتند از رستم، زواره، طوس، گرگین، زنگه، گستهم، خراد، برزین، گودرز، گیو، بهرام و گرازه. افراسیاب در جایی از داستان به اطرافیانش می گوید که اگر رستم و «این هفت پهلوان» را بکشیم، پشت کاووس خواهد شکست. می توان فرض کرد در نظر افراسیاب زواره که برادر رستم بود و نیز گیو و بهرام و گرازه که از نسل گودرز بودند پهلوان به شمار نمی آمدند؛ بدین ترتیب رستم و 1- طوس 2- گرگین 3- زنگه 4- گستهم 5- خراد 6- برزین و 7- گودرز پهلوانان مورد نظر افراسیاب هستند.
از فرهاد در این داستان نامی نیامده است.
شاوران پدر زنگه بوده و در این داستان حضور نداشته است.
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
Unfortunately some parts of the truth will be lost in this translation
Whoever wants to fully understand grand molana, has to know his unique literature, culture and world.
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
U r the sun of tabriz(shams) who made every single particle turn on and wise finally
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
U made the unruly souls turn to lovers of beloved with your knowledge finally
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
Bowl of head gets full and empty of you
U used of this bowl as a cup of (wine) finally
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
Oh u crazy heart like majnoon and crazier than him
You r a real man and you treated manly finally
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
U caused the seed turns to a garden
U caused the soil turns to a cottage
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
I was a poor seed under the soil
U endeared the seed like a pearl
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
One side of me is to this direction another side towards u
U made my both sides become serrated like a comb finally
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
favour of remedy was candle of the world
U caused the candle turns to butterfly
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
Oh you messenger Muhammed u caused the column of patience
Groins like oston of hannana
علی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در تنبیه و موعظه: