سید محمد ازغندیa۱۳۲۵ در ۹ سال قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در ستایش حضرت رسول (ص):
کلمه نتباد بغیراز نرساندن معنی ازنظر لغوی نیز بنظرنمیرسد درست باشد وزن شعرهم دچاراشکال میشود ولی چون دربیتی دیگرنتابند رااورده است ازکلام فصیح شیخ اجل دوراست که دراینجا هم نتابد یا نتابند باشد بازنزدیکتربه لفط ومعنی کلمه نتاباد است که معنی کاملی میتواند داشته باشد وشاید دراستنساخ الف ان افتاده باشد
امیراحسان در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۶ - مقالت چهاردهم در نکوهش غفلت:
بیخبر آن مرد که چیزی چشید
کش قلم بیخری درکشید
مصراع دوم بی خبری درسته فکر می کنم.
امیرعلی در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶ - صبر فرمودن خواجه مادر دختر را کی غلام را زجر مکن من او را بیزجر ازین طمع باز آرم کی نه سیخ سوزد نه کباب خام ماند:
ایا این همان است که وصفش کرد ؟!
هو اصول اصول اصول دین ؟؛!
ایزد مهر در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:
بتا= beta
از مصدر تاییدن در قدیم
به معنای مراقب باش.
این مصدر امروزه به شکل پاییدن تغییر شکل یافته
مسرور در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن:
با چشم این دوران نمیتوان فرهنگ و تمدن گذشتگان را نقد کرد،حضرت علی نیز بعد از پیروزی در جنگ جمل به عایشه فرمودند؛مگر نشنیده ای که پیامبر فرموده اند زنان باید در خانه بنشینند...
چه بسا ما نیز در دوران سعدی و مولوی و ماقبل تر بودیم به این نتیجه میرسیدیم که بهترین کار برای زنان در خانه ماندن است و لا غیر!
اما امروزه با گسترش علم و دانش در جوامع بشری و بالا رفتن سطح سواد عامه و ورود نسوان به پهنه علم و دانش و ابعاد اجتماعی،اقتصادی و حتی سیاسی،دیگر حتی سرسخت ترین علما نیز نمیتوانند مواضعی اینچنینی در مورد زن داشته باشند،چون مسلما مورد حجم عظیمی از انتقادات واقع می شوند.
شاید اگر این بزرگان ادب هم در زمان ما میزیستند این دیدگاه های زن ستیزانه را که در آن دوران خریدار داشت هرگز مطرح نمیکردند و یا شاید اگر حال زنده بودند با شعری یا عبارتی یا اشارت و کنایتی در جوابمان زن مراد در اشعارشان را مثلا هوی و هوس و طور دیگری تعریف میکردند و ما را در درک ناصواب مغز کلام مورد نکوهش قرار میدادند.
والله اعلم
میثم در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:
درستش هر چی باشه ولی
ننوشت "کلامی و سلامی" نفرستاد
و
پیکی ندوانید و "پیامی" نفرستاد
و
"دیری" است
قشنگ تره :)
جعفر مصباح در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۰ - جواب:
جزء جزء عالم خلقت پر از زیبائی است
کلِّ آن دارد نشان ازمُهر یزدان، باش هوش
آن که گوید کلّ را بر گیر و جزء را واگذار
گرگ و ببرباید شناخت اندر مداوای وحوش
جزء ها گر از تناسب کل شود زیبا شود
کی توان دید کلّ را گر جزء باشد پرده پوش
ج.م.
بردیا در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیده:
بیت 26 مصرع دوم ظالم درست است
بردیا در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیده:
بیت بیست و سوم قافیه " نگونسار " است که به اشتباه " نگونساز " نوشته شده است
دان یئلی در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
دان یئلی در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
حافظ در این بیت چشم معشوق را به سحر تشبیه کرده رنگی میان تیرگی و سپیدی و بیان می کند که جادوی چشم معشوق نسخه ای از سحر است لیکن یک تفاوتی هست و آن اینکه این نسخه (چشم معشوق) بیمار است و چشم بیمار شهلا و بسیار اغوا گر است
چرا که در جای دیگر نیز فرماید: چشم بیمار تورا دیدم و بیمار شدم
ناشناس در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
جناب علی رضا
حقیر در علم حدیث سررشته ندارد و البته نیازی هم در میان نبوده است برای محدث و عربی دان شدن
سخن از مغبچه رهزن دل و دین است و گریه شام و سحر . کس قصد شرکت در جهل مورد اشاره سرکار و فساد در دین ندارد، نگران مباشید ، فارسی نبویسید
Amir در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
کسی که حافظ ملاقات کرده است احتمالا کریشنا هست، خدای هندوها که گفته اند 5000 سال قبل خداوند در بدنی ماورای مادی هلول کرده و پندهایی به ارجونا داده است. عکس:
پیوند به وبگاه بیرونی
علیرضا م. در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
خطاب به روفا:
با سلام
حدیثی درج کردید که حدیث پیچیده ای است، و خب شما به سادگی آن را تفسیر و تعبیر کردید، در حالی که مطمئن نیستم چیزی از علم حدیث بدانید! و چه بد عادتی است ابراز تخصص در هر علم!
حدیث این بود: «الْعِلْمُ نُقْطَةٌ کَثَّرَهَا الْجَاهِلُون»
بنا بر تفسیری که در کتاب «عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة» آمده است، تعبیر این حدیث، در سطحی که شما فرمودید اینگونه است:
المراد بالنقطة هنا، النقطة التمیزیة، التی بها یتمیز العابد من المعبود و الرب من المربوب، لان الوجود فی الحقیقة واحد، و انما تکثر و تعدّد عند التقیید و التنزل الاسمائی، بسبب الإضافات بقید الإمکان. و لهذا یقولون: التوحید اسقاط الإضافات، لانه عند اسقاط النقطة التمیزیة لا یبقی شیء الا الوجود المحض و یضمحل ما عداه.
و أشار الی ذلک بقوله: (کثرها الجاهلون) لانهم یلاحظون تلک الإضافات فیعتقدون تعدّد الوجود و تکثره، حتی انهم جعلوه من الأمور الکلیة الصادقة علی الجزئیات المتعدّدة، حتی اختلفوا فی کونه متواطئا أو مشککا، و ذلک عند أهل التحقیق جهالة، لانه ینافی التوحید الذی هو مقتضی الوجود و لازمه الذاتی لان الوحدة ذاتی من ذاتیاته و التعدّد أمر عارض له، فمن نظر بحقیقة العلم الی تلک النقطة و علم ان التمییز و التعدّد انما هو سببها، لم یعتقد بکثرة الوجود البتة و لا خروجه عن وحدته الصرفة الذاتیة، فیبقی عالما لم یخرج الی الجهل. فهذا معنی قوله: (العلم نقطة) یعنی ان معرفة تلک النقطة و التحقّق بها هو حقیقة العلم الذی غفل عنه أهل الجهل (معه).
(امیدوارم برداشتی از عربی داشته باشید.)
مقصودم این نبود که حاشیه سازی بر اصلی چنان که اصل را به حاشیه برد و منظور را مغفول کند صحیح است، اما علم، در حال بسط است، چنان که جهان نیز!
در رابطه با تعابیر از عبارات شعر هم مطمئنا ضروری است بدانیم این شعر در چه دورانی از زندگی حافظ عزیز سروده شده، چه آنکه وزن خاصش کنجکاوی را برمی انگیزد. و لذا، از آنجا که بحثی در این راستا ندیدم، تعابیر، تعابیر شخصی است و به قولی «تشریک جهل». و حدیث دیگری داریم که «کسی که بدون علم و آگاهی حکم کند، فسادش در دین بیش از اصلاح اوست» و این به سادگی قابل تعمیم در بسیاری موضوعات است.
موفق باشید
جمال طا۸ر در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
"توبه زهاد می باید شکست"؟!!
کس چگونه تواند توبه کسان دیگر"زهاد"را بشکند
"توبه" ای را که کس ازروی"تزویر" و ریا کرده است باید بشکند
این شعررا اولین بار حدود50 سال پیش خوانده ام. و"توبه تزویر می باید شکست" دریادم بوده است
بردیا در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ دریای ابرار «این تلخ می که هست دل مرده را حیات زهر است در دهان حریفان بد فعال»:
بیت هشتم با توجه به واژه " سرو " قافیه " عرعر " می باشد به معنی سرو کوهی در ضمن کلمه " صرصر " در بیت دوم قافیه شده و این کار تکرار قافیه میباشد
تنها به ذکر حاشبه ها اکتفا نکنید و اشکالات را مرتفع نمایید
با تشکر
علی در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:
کاش یک بخش برگردان انگلیسی هم به سایت اضافه بشه که اگر کسی خواست برای شخصی از کشورهای دیگه هم بفرسته این گوهرهای گرانبها رو بتونه
اسدالله شفیغ در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:
هرچند اشعار بیدل هما نطور که خود فرموده "معنی بلند من فهم تند میخواهد" که به یقین هم چنان است ولی در این دومصراع :
"اشک از مژگان درین ویرانه نشکست و نریخت
خاک صحرا برسر دیوانه نشکست ونریخت"
فعل شکستن با واژه " اشک" و همینطور با " خاک صحرا " چه ربطی منطقی داشته میتواند ویا چه صنعتی در این دومورد بکار رفته است؟
محمدرضا در ۹ سال قبل، شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:
این تصمیم که بین نوشتار سعدی توضیح گذاشتید بدترین کاری بود که میشد کرد ، لطفا این توضیحات رو حذف کنید و در یک لینک جدا بذارید ، ما میاییم که دیباچه رو راحت بخونیم ، اینهمه توضیح بی مورد بین متن رو نمیخوایم ، لطفا حذفضون کنید
سید محمد ازغندیa۱۳۲۵ در ۹ سال قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در ستایش حضرت رسول (ص):