گنجور

حاشیه‌ها

مزیگ مشرّف در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۱:

در آن بیت معروف دوست نزدیک تر از من به من است در ادامه: وینت مشکل که من از وی دورم ........... نه «این عجب تر»
چون در همۀ نسخ معتبر وینت مشکل یعنی امری عجیب

محمد ملکشاهی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:

با سلام
خون ارغوان درست می باشد...
با تشکر
---
پاسخ: «ارغنون» با «ارغوان» جایگزین شد.

محمد ملکشاهی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

با سلام
هر چند در منبع اصلی قاستقم نوشته شده اما این کلمه فاستقم می باشد
با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

مصطفی خدایگان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

سلام و خدا قوت به گنجور عزیز.
فکر می کنم در بیت "شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن / تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی"
واژه "برون" محتمل تر از "به در" باشد.
اگرچه این بیت آنقدر زیباست که با تمام تغییرات احتمالی باز هم از شاهکارهای سعدی بزرگ است.

جلال الدین در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

روفیانا
این شعر را که گفته ؟

کارگاه داستان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:

بهش گفتم چرا غذاتو نمی خوری؟!
دیدم باز همون زانوی غم معروف رو بغل کرده نشسته کنج دیوار و داره یواشکی غم اغیار می خوره !
بهش گفتم نخور بابا نخور!غم اغیار خوردن نداره !
گوشش بدهکار نبود ... انقدر غم اغیار خورد که کرد ناشادم !

روفیا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

ای خوش آن دوران که پیش از روز و شب
فارغ از اندوه و خالی از طلب
متحد بودیم با شاه وجود
نقش غیریت بکلی محو بود

روفیا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

مثنوی ما دکان وحدت است
غیر وحدت هر چه بینی آن بت است
غیر
وحدت
هرچه
بینی
آن
بت
است

محمدحسین زارعی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:

درود.جناب مشایخی فرمودند :((ترجیع بند ،تثلیث را توجیه می کند)) چه ربطی دارد ؟ این توجیه وحدت وجود ازنوع اطلاقی اشتراکی آنست
نه تثلیث .سپاس

عایشه در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:

به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
لطفأ یکی بالای همین مصراع روشنی اندازد و انرا معنی کند.
تشکر

روفیا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

سپاس سپاس سپاس...
خداوندا شبش را روز گردان
چو صبحش در جهان پبروز گردان

فرزاد شهزاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

درود به شما
گر ز خود و هر دو کون پاک تبرا «شوی»
راست بود آن زمان از تو تمنای عشق
به نظرم اینطور صحیحتر باشه

رهگذر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۰:

تک بیت نیست.
آسودگی به کنج قناعت نشستن است
سیر بهشت در گره چشم بستن است
هشیاریی است عقل که مستی است چاره اش
بدمستیی است توبه که عذرش شکستن است
ماهی به شکر بحر سراپا زبان شده است
غافل که حد شکر، لب از شکر بستن است
طفلی است راه خانه خود کرده است گم
هر ناقصی که در صدد عیب جستن است
شوخی به این کمال نبوده است هیچ گاه
خال تو چون سپند درانداز جستن است
ما از شکست توبه محابا نمی کنیم
چون زلف، حسن توبه ما در شکستن است
کفاره شراب خوریهای بی حساب
هشیار در میانه مستان نشستن است
غافل مشو ز مرگ که در چشم اهل هوش
موی سفید، رشته به انگشت بستن است
درمان ما که سوخته ایم از فراق می
چون داغ لاله در دل ساغر نشستن است
بستن به گوشه دل عشاق، خویش را
دامان خود به شهپر جبریل بستن است
صائب به زیر چرخ فکندن بساط عیش
در رهگذار سیل، فراغت نشستن است

سید اصغر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۶:

با سلام و عرض ادب حضور فرهیختگان و فعالان ادبیات فارسی زبان آن .
عارضم که در بیت دوم شماره سش مرقوم گردیده .در اکثر نسخه های چاپی دیده شده به این صورت چاپ گرپیده .
محبت آتشی بر جانم افروخت که تا روز قیامت بایدم سوخت این بیت از نظر وزن و قافیه بهتر میتوان درک کرد .
با عرض پوزش از شما ) از .خورموج(دشتی)

عیسی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:

فوق العاده هست کمال عزیز. من هم در اینمورد علاقه‌مندم و فکر می‌کنم این دیدگاه کمترین منفعتی که داره، مداقّه در شعر هست و چه بسا ممکنه بابی درمورد صحت انتساب شعر به شاعر هم باز کنه (این فقط یه ایده هست و قطعا نمیتونم ازش دفاع کنم. اما بهرحال، قابل تامله و میشه درموردش حرف هایی زد). بهرحال، درمورد شمارش راحت‌تر (با نوشتن یک برنامه کامپیوتری ساده)، میتونم بهتون کمک کنم.

عیسی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴:

همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف// به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد. بقول یکی از دوستانم، این بیت در سرتاسر ادبیات فارسی، نظیر نداره. امیدوارم فقط چاوشی به فنا نده این یکی رو هم. :دی

کمال در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح خواجه احمد بن حسن میمندی وزیر گوید:

ایول ازنوازنده و خواننده بنده چندمصراع ازاین حکایت روبادوستان به اشترک گذاردم.

کمال در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی گوید:

احسنت،زیباست

توکل در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

با سلام. قالب مخمس هم داریم .تفاوت مخمس و مسمط این است که مخمس حتما باید 5 مصراع باشد و هر پنج مصراع هم قافیه اما مصراع چهارم و پنجم تضمین از بیت شاعری دیگر و مصراع اول و دوم و سوم از خود شاعر بر وزن و قافیه مصراع های تضمینی است ودر 5 بند هر بند پنج مصراع سروده میشود .شعر مخمس در ادبیات خیلی کم داریم اما در سال 90 این حقیر نسخه خطی مخمسات عیسی مخدوم بخارایی شاعر قرن پنجم را به عنوان پایان نامه ارشد تصحیح نمودم ولی متاسفانه هنوز چاپ ننموده ام و اما مسمط ممکنه پنج مصراع یا شش و یا هشت مصراع باشد و مصراع آخری هر بند قافیه اش متفاوت از بقیه مصراع ها است مثل مسمط معروف منوچهری با مصراع (خیزید و خز آرید که هنگام خزان است ....

کمال در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:

دوست مهربان ازاینکه بنده را راهنمایی میکنیدومراازعیبم آگاه میسازدیدممنون،ولی هرکس بنوعی نظردارددرموردیک نوشته امابنده روی یک مجموعه درراستایی رباعیات ابوسعیدتحقیق میکنم وپایه این مجموعه برپایه جمع بندی باحروف ابجدبناشده است واین امربرتمامی رباعیات ابوسعید صدق میکند.
بقول معرف این برگ سبزیست تحفه درویش
پاینده باشید.

۱
۳۷۱۶
۳۷۱۷
۳۷۱۸
۳۷۱۹
۳۷۲۰
۵۴۷۴