چون کنم معشوق عیار آمدست
دشنه در کف سوی بازار آمدست
دشنهٔ او تشنهٔ خون دل است
لاجرم خونریز و خونخوار آمدست
همچنان کان پسته میریزد شکر
همچنان آن دشنه خونبار آمدست
هست ترک و من به جان هندوی او
لاجرم با تیغ در کار آمدست
صبحدم هر روز با کرباس و تیغ
پیش تیغ او به زنهار آمدست
آینه بر روی خود میداشتست
تا به خود بر عاشق زار آمدست
از وصال او کسی کی برخورد
کو به عشق خود گرفتار آمدست
او ز جمله فارغ است و هر کسی
اندرین دعوی پدیدار آمدست
لیک چون تو بنگری در راه عشق
قسم هر کس محض پندار آمدست
عاشق او و عشق او معشوقه اوست
کیستی تو چون همه یار آمدست
جز فنائی نیست چون میبنگرم
آنچه از وی قسم عطار آمدست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف معشوقی میپردازد که به همراه دشنهای در دست، به بازار آمده است. او معشوق را به عنوان شخصیتی خطرناک و خونریز معرفی میکند که "تشنگی" به خون دل عاشقان دارد. شاعر با مقایسهای، دشنه را با شکر میسازد و میگوید که هر روز با ترس و نگرانی در برابر تیغ او قرار میگیرد.
شاعر به عاشقانی اشاره میکند که به عشق خود گرفتار شدهاند و اشاره میکند که معشوق از این مسائل فارغ است. او تأکید میکند که عشق واقعی دشوار و پیچیده است و تنها کسی میتواند به آن دست یابد که خود را به کلی فانی کند. در پایان، شاعر بیان میکند که آنچه از عشق میبیند، دلالت بر حقیقت و واقعیت عشق دارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به عشق خود نزدیک شوم؟ او با نیرنگ و فریب به میدان آمده و در دستش دشنهای دارد.
هوش مصنوعی: چاقوی او به خون دل نیاز دارد، بنابراین به خونریزی و کشتن دیگران میپردازد.
هوش مصنوعی: شکر به مانند دانههای پسته به زمین میریزد و دشنهای خونین نیز به همین شکل ظهور کرده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق به یک دختر هندی، خود را در معرض خطر قرار دادهام و برای رسیدن به او آمادهام که با چاقو نیز مواجه شوم.
هوش مصنوعی: هر صبح زود، با پارچه و شمشیر، برای ایمنی و حمایت از خود به سمت او رفتهام.
هوش مصنوعی: او آینهای با خود داشت تا بتواند خود را ببیند و بر حال عاشق زاری که دارد، پی ببرد.
هوش مصنوعی: کسی که به وصال معشوق رسیده و در عشق او گرفتار شده، دیگر نمیتواند از این حال خارج شود.
هوش مصنوعی: او از همه چیز بینیاز است و هر کس در این موضوع ظاهر شده، در واقع خود را نشان داده است.
هوش مصنوعی: اما وقتی تو به عشق نگاه میکنی، قسم میخورم که هر کس در این راه فقط به تصور و خیال خود آمده است.
هوش مصنوعی: عاشق او و عشق او به نوعی معشوقه او نیز محسوب میشود. حالا تو چه چیز و چه کسی هستی وقتی که همه به عنوان یار او به سراغش آمدهاند؟
هوش مصنوعی: وقتی به او مینگرم، جز فنا و نابودی چیزی نمیبینم، همانطور که در آثار عطار اشاره شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گلبن عشق تو بیخار آمدست
هر گلی را صد خریدار آمدست
عالمی را از جفای عشق تو
پای و پیشانی به دیوار آمدست
حسن را تا کردهای بازار تیز
[...]
لعل گلرنگت شکربار آمدست
قسم من زان گل همه خار آمدست
گو لبت بر من جهان بفروش ازانک
صد جهان جانش خریدار آمدست
پاره دل زانم که در دل دوختن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.