alex Murphy در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰:
شعر بسیار ساده و زیباییست
احمد در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:
درتفسیراین مصرع میتوان یکی. ازدوفرض ذیل رالحاظ کرد:
1_جهود دراصل جحود بمعنی «انکارکسی باعلم به برحق بودن او »
که باقبول این فرض که اشتباه درکتابت است ،معنی قابل اعتنایی حاصل میشود
2_جهودی رابمفهوم مظلوم نمایی که درامثال وحکم ما مثل «جهودبازی»مبضوط است.که حتی دردیگر فرهنگ ها این
مظلوم نمایی بعنوان خصلت اقلیت ها درج گردیده است.
که بافرض اول تفسیر آنستکه «نامسلمانم اگر حق معشوق بودنرا
انکارکنم. وبالحاظ فرض دوم «نامسلمانم اگر ازجور تو مظلوم نمایی
کنم»
مسعود در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:
تفسیر اشعار مولوی و حافظ و صائب تبریزی و عرفای اهل تصوف رو از رادیو پستو (سید محمد حسینی) دنبال کنید تا روشن بشود همه چیز!
همه در تاریکی هستیم!
کیومرث پاده بان در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتیها » فال قهوه:
قربان وفاتم گذری کن به وفاتم
تابود مگر بشنوم از رخنه تابوت
محمد جواد در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:
به نظر بنده معنی مصرع اول بیت آخر اینه که دوش شراب فراوان دادپس باید بیم می و داد فاصله باشه
هادی در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:
دوستان عزیز بنظرم سواد دیده اینجا منظور اون درک و مشاهده ای از یار هست که به چشم متصور می شود...مفهوم کل بیت اینگنونه است:
با دوری کردن رخ پنهان کردن سعی در فراموشاندن(شستن سواد دیده) من نکن که زیبایی(نقش خال) که ا تو دیده ام از خاطر من نخواهد رفت.
Babak در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳:
سلام
آیا این شعر کامله
این بیت جز این شعر نیست؟!
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر ،زنده یک تن مباد
مجتبی در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۶ - در بیان فواید خاموشی:
بسیار عالی
مجتبی در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۶ - در بیان فواید خاموشی:
باسلام
بسیار عالیست این شعر
mary در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:
“Out beyond ideas of wrongdoing
and rightdoing, there is a field.
I'll meet you there.
When the soul lies down in that grass
the world is too full to talk about.
What you seek, is seeking you.” ― Rumi
مجتبی طلائیان در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:
مهمترین پیام این شعر زیبا مدارا است. عشق مولانا یک عشق کور نیست بلکه عشق حقیقی یعنی درک هستی و درک انسان. مولانا به تکثر معتقد است و همانگونه که بارها تکرار کرده، کنه قضیه مهم است نه شاخه ها و برگها. همین ایده های متعالی و عشق به انسان است که مولانا را محبوب انسان مدرن می کند. چند سال پیش در قونیه دیدم که اتوبوسهای توریستی جلوی آرامگاه پارک شده. وقتی وارد شدیم با کمال نعجب دیدم که توریستهای فرانسوی و اسپانیایی مشتاقانه به زیارت حضرت مولانا آمده اند. زیباست که یک فرانسوی امروزی پیام مولانا را از اعماق تاریخ می گیردو به آن عشق می ورزد. این مذهب نیست، آگاهی است.
امیر سعادت جاه در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:
اینکه دوستان فرمودند حرمت ابدی وجود ندارد و سه طلاق بعد تزویج با ثالث و فعل دخول بین انها (محلِل) امکان ازدواج مجدد پس از طلاق با محلل برای زوجین سابق وجود خواهد داشت باید عرض کنم:
تفاوت طلاق بائن با رجعی در این است
که در طلاق رجعی این حق برای زوج وجود دارد که در دوره عده رجوع کند بدون تشریفات نکاح فرض مثال با برداشتن روسری از سر خانم
و لی در طلاق بائن این حق برای زوج وجود ندارد در زمان عده و برای ازدواج نیاز به تشریفات نکاح می باشد،
اما در خصوص فرمایش شکوه
حرمت ابدی وجود دارد در ترتب طلاقین ان هم بعد از طلاق نهم که در این صورت بعد از هر سه طلاق یک محلل (شخص ثالث) ورود پیدا می کند و با نکاح که حتما باید با زوجه همبستر شود و دخول هم صورت گیرد که در اینصورت بعد طلاق از جانب ایشان جوازی خواهد بودبرای ازدواج با زوج سابق
اما در نهایت در طلاق نهم حرمت ابدی ایجاد خواهد شد
به نظر بنده در بیت مذکور از خواجه علیه الرحمه غرض وی از طلاق تنها جدایی و از رجوع درخواست وصل بوده،،،
بی نام در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
به نظر من تاکید |بیزارم| روی |روی تو| نیست بلکه روی|روی بگردانم| است. یعنی اصلا دلم نمی خواهد از تو روی بگردانم حتی اگر کثیری به من خمله کنند. هنوز نمی دانم |پشت زمین| صرفا واحد شمارش بوده یا یعنی اگر از پشت به من حمله کنند و من رویم به سمت تو باشد نمی توانم نگاهم را بگردانم. شاید روی دشمنان نیز تا این لحظه به یار بوده ولی اکنون قصد حمله دارند. تعبیر دوستان که تمامی دنیا (که پشت منند، چون تنها رو به یار دارم) در مصرع اول مد نظر است نیز مقبول است.
علیرضا.م در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱:
در بیت:
برآویخت و بدرید قلب سپاه
دمان از پس اندر همی رفت شاه
واو مصراع اول از وزن خارج است شاید اینگونه بوده:
برآویخت، بدرید قلب سپاه
مهدی در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
بر در شاهم گدایی نکتهای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود
سلام دوستان این بیت مربوط هستش به داستان شاه نعمت الله ولی و امیر تیمور و وزیرانش که هر وقت امیر تیمور یا وزیرانش شاه نعمت الله رو دعوت میکرد بعد از تموم شدن غذا شاه نعمت الله رو میکرد به میزبان و میهمانها و میگفت ببخشید کم بود به هر حال روزی ما بود حلالتون باشه میزبان میگفت من مهمون دعوت کردم من غذا دادم شما میگید حلالتون باشه ؟
بعد تصمیم گرفتن امتحانش کنن به امیر تیمور گفتند شما که انقدر به این احترام میزارید ایشون هرجا میشینن غذا میخورن میگن غذای ما بود ما رزاق بودیم نوش جانتون بعد تیمور گفت شما برید از بین مردم گوسفند یکی رو به زور و کتک بگیرید بیارید غذا درست میکنیم شاه نعمت الله رو دعوت کنیم خلاصه با گوسفند زوری که گرفته بودن غذا درست کردن و شاه رو دعوت کردن و شروع کردن به خوردن غذا وشاه نعمت الله طبق معمول گفتند بفرمایید بخورید این رزق ماست بعد امیر تیمور سوال کردند گفتند ببخشید من شنیدم شما هر جا به میمانی میرید میگید این غذا روزی منه حالال بخورید بعد شاه گفتند بله الانم میگم امیر تیمور گفت برید جلاد رو صدا کنید و امیر تیمور از جلاد پرسید که گوسفند رو از کجا آوردی گفت از یه پیر زن به زور گرفتم فقط هم یه گوسفند داشت ازش به زور گرفتیم شاه فرمودن برید اون پیرزن رو بیارید و اون پیر زن گفت پسر مریض داشتم و این گوسفند رو نظر شاه نعمت الله کرده بودم تا پسرم شفا پیدا کنه بعد شاه نعمت الله فرمودن مادر غذاتون رو ما خوردیم نظرتون قبول.
جاهای دیگه هم حافظ از شاه اشاره کردن مثل آنان که خاک را به نظر کمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
امید صائب در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳:
طره ی گیسو به امداد نسیمی برگشود
تا به نیلوفر دهد تعلیم، پیچ و تاب را .....
محمدرضا در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
با توجه به معنای ابیات قبل و بعد از کجا معلوم منظور حضرت سعدی از اعضای یکدیگر همین پیوند اعضای رایج این روزگاران نبوده باشد؟!
بولوت در ۹ سال قبل، یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷ - دیوان و دیوانه:
بیت چهارم هیچ مشکل وزنی نداره و کاملا صحیحه. لطفا با دقت بیشتری بخونیدش.
طاها در ۹ سال قبل، یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۸:
آواز رها در آلبوم حیرانی، اثر استاد ناظری. اجرایی به یادماندنی از این غزل.
کسرا در ۹ سال قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳: