هیوا در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷:
کاش کسی برای من بیت هفت رو معنی کنه. پیشاپیش از اون کسی ممنونم
azad در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
دربیت هفتم بجای واژه قصه باید واژه جنگ نوشته شود چون متناسب با این بیت گردد کما اینکه در بعضی نسخ کلمه جنگ اورده شده است
غلام در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
سلام بر دوستان
دست مریزاد و احسنت به آقای علیرضا محدثی عزیز که تمام و کمال مطلب رو بیان کردند و بنده از ایشون کمال تشکر را دارم
واقعا نکته های بجایی فرمودید
خیر ببینید
مهدی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۴:
گمان می کنم، تصویر"کشتی نوحیم در طوفان روح" یکی از حیرت انگیزترین تصاویر در شعر فارسی است.
امیرابوالفضل عباسیان در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت اساتید و دوستان گرامی میخواستم بگم وزن شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن هست ؛ فاعلاتن بحر رمل هست
گمنام-۱ در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
جناب مدرس،
تبریک برای حاشیه های محققانه، عالمانه و فروتنانه
که گه گاه مینویسید واز برخی دگر سانی ها پرده بر می گیرید،
اما در باب دو بیت مطلع این غزل به گمانم می باید چنین بخوانیم:
" این پیک خوش خبر که رسید از دیار دوست
و آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست؛
خوش می دهد نشان جلال و جمال یار
خوش میکند حکایت عز و وقار دوست...."
پیک مانای نامه بر را در خویش دارد و نامور صفتی مناسب برای پیک نیست، پیک خوش خبر است یا (هرگز مباد!) حامل خبری ناخوشایند .
این ، و نه آن ازیرا که پیک گویا حاضر است و از جلال و جمال و عز و وقار یار سخن میگوید.
و سرانجام و آورد:
می فرماید:
این پیک پی خجسته که از خاک دوست رسیده است
و حرز جان باخود دارد، چه خوش از جاه و جلال دوست حکایت میکند
تندرست و شادکام بوید.
کیا در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۱۴:
من اینطور شنیده بودم که به نظر خوش آواتر میاد:
دزدی بوسه، عجب دزدی پر منفعتی است
وگرش بازستانی، که دو چندان باشد
مهدی جمشیدی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
که پس از صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بگشاید که کس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند
چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
تو ببینن کین دم یزدان به کجاهات رساند
به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
داریوش در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار:
با عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان
وحضی بافقی از عارفان بزرگی بودند و این شعر در واقع نوعی نیایش میان بنده و خدایش است
و در واقع بامعبود خویش سخن ها می کند عاشق
عاشقی که وهم عشق برش داشته و در اخر متوجه خواهد شد که اوست عاشق و ما معشوق
محسن در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶ - ماده تاریخ (رحمان لایموت = ۷۸۶):
البته در نظر قبلی یک اشتباه رخ داد و آن این است که 786 سال مرگ شاه شجاع است که در نظر قبلی اشتباها زین العابدین بیان شد.
محسن در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶ - ماده تاریخ (رحمان لایموت = ۷۸۶):
این شعر حاوی ماده تاریخ هست که گویا تاریخ یک معامله یا شاید یک وقف نامه باشد اما به احتمال قوی تاریخ وفات یکی از حاکمان شیراز است ولی آنچه که تامل برانگیز است که "رحمان لایموت" به حساب جمل برابر 786 می شود که برابر با سال مرگ امیر زین العابدین از پادشاهان سلسله ی آل مظفر است البته حافظ در سال792 از دنیا می رود.
شجاع الدین طایفه در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲:
با درود . دراین قصیده و قصاید نظیر آن ناصرخسرو در قالب یک انسان متشرع جلوه میکند اما هم او شطحیاتی دارد که بعضا بسیار بی باکانه بوده و در آنها بطور شفاف و صریح بسیاری از امور شرعی وحتا پاره ای از مسلمات شرع را به سخره میگیرد . باین قطعه بعنوان یک نمونه توجه کنید : مردکی را به دشت گرگ درید // زو بخوردند کرکس و دالان // این یکی ریست دربن چاهی // وان دگر ریست بر سر ویران // این چنین کس به حشر زنده شود ؟ // تیر بر ریش مردم نادان .
مانی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
با سپاس از گرداننده عزیز سایت گنجور،
سایۀ …….. بر قالبم ای عیسیدم
برای درک این مصراع و کلا بیت مربوطه باید به داستان دینی و فلسفی آمیختن روح القدس (saint esprit) با کالبد مریم مادر عیسی توجه داشت. این داستان بیان ترکیب روح، این موجود ارزشمند الهی با جسم بی مقدار و بقول حافظ رمیم است. سایه و قالب همان رابطه روح و جسم را بیان می کند که در مصراع دوم به صورت زیبای رابطه روح با استخوان نمود می یابد. وه که چه زیبا و دلفروزند این تشبیه ها و استعاره ها
رضا در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
به نظر وزن این شعر با "فاعلاتن" شروع می شود نه "فعلاتن"
نیما در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۷:
استاد صدیق تعریف این رباعی زیبا را به زیبایی هر چه تمام تر و با آهنگی زیبا از استاد فرهاد فخرالدینی اجرا نموده اند. حتما بشنوید.
پیوند به وبگاه بیرونی
پیوند به وبگاه بیرونی
پیوند به وبگاه بیرونی
معین الدّین در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در پند و اندرز:
با درود و پوزش از اساتید ارجمند
در بیت سی و چهارم "فردافضیح باشی در موقف حساب"
درست نیست؟
هم اینطور وزن ایراد نداره هم مفهوم در نظر حقیر متناسبتر میاد
البته بنده دانش بالایی ندارم
علی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:
سعدی جادوی سخن دارد
سید حبیب در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:
درود بر عزیزان ...
و هزاران درود بر روان پاک مولانا.
براستی که تمامی فریاد این شعر این است که برای رسیدن بخدا این همه قیل و قال لازم نیست.
بلی وضو و طهارت داشتن و نماز اول وقت خواندن و روزه و باقی قوانین اسلام و دیگر مذاهب قابل احترامند .... ولکن مهم نیت خالص است.
بسیارند هموطنان مؤمن ما که سالهاست , جایشان در صف اول نماز جماعت است و جماعتی حاجی صدایشان میزنند ,
ولکن هنوز معنای لم یلد و لم یولد را نمیدانند.
حقیر خود تحقیق نمودم و از هر صد نفر تقریبا هشتاد نفر اینچنیند.
آن هم در شهر قم که صدها مجتهد بر منابر علم فقه و شریعت بر مردم عامه می آموزند.
اگر نه روی دل اندر برابرت دارم
من این نماز را حساب نماز نشمارم..
وگرنه این چه نمازی بود که من بی تو
نشسته روی به محراب و دل به بازارم....
ببخشید اگر با کم و کاست نوشتم .
حضور ذهن نداشتم . فکر کنم از خود جناب مولانا باشد.
آخر میگویند اگر والضالین را نکشید و یا ح را درست تلفظ نکنید و یا چه و چه و چه ....
نمازتان باطل است .
اگر فلان و هزاران اگر دیگر..
بخدا اینان خدا را نمیشناسند .
این چه بساطیست که من زبانم ایرانی است ,,
باید به زبان عربی با خالق خودم سخن بگویم آقا.....
ای فریاد از جاهلیت....
مگر خدا عرب است و زبان ما را نمیفهمد.
ای داد از نادانی.
خدا فطرت انسان را میبیند , نه طرز عبادتش را.
اصلا بقول مولانا میگوید..
من بندگان را خلق کردم تا بر آنان جودی کنم.
مگر خدا محتاج نماز و روزه ماست؟؟؟؟!!!
که اگر قضا شود ما را عذاب کند,,
و یا اگر سر وقت بخوانیم به ما جایزه دهد؟؟؟؟!!!
خدا مهربانی و انسانیت میخواهد.
اگر قرار باشد به نماز و روزه و قران کسی را به بهشت ببرند که شمر باید الان بالای بهشت نشسته باشد.
یا ابن ملجم یا فلان ......
به خدا سوگند که خدا فقط انسانیت و مهربانی میخواهد و بس.
درود بر مولانا که فصیح و بلیغ این مهم را در این چند بیت فریاد زده....
ولکن اکثر مردم نمیدانند.
حق جو و برقرار باشید.
آرش در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳:
اتفاقا همون مصرع خود شاعر خیلی بهتر و دقیقتره.
هم وزنش، هم معنای رسا و هم تعداد کلمات و حروف بین مصرع اول و دوم.
گمنام-۱ در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷: