گنجور

حاشیه‌ها

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً
سوره مبارکهُ احزاب؛ آیه 72
ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم ، آنها از حمل آن سر برتافتند ، و از آن هراسیدند امّا انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود:
حضرت حافظ میفرماید:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:

در طریقت بار هر کس را (که) نگرفتم به دوش
(که) کم دارد

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

بانو روفیا گرامی: عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق(ع)پرسیدم ملائکه بالاتر هستند یا فرزندان آدم؟ آن حضرت در جواب، سخن امیرالمؤمنین علی(ع) را نقل فرمود: “خداوند در فرشتگان عقل بدون شهوت قرار داد و در حیوان شهوت بدون عقل و در انسان عقل همراه با شهوت؛ پس اگر عقل انسان بر شهوتش پیروز گردد او از ملائکه برتر است و اگر شهوتش برعقل او پیروز گردد او از حیوان فروتر و پست تر است."

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

شیخ ابوالحسن علی بن‌ جعفر بن سلمان خرقانی فرمود: مرید من آنست که بر کنار دوزخ‌ بایستد و هرکه را خواهند به‌ دوزخ برند دستش گیرد و به‌ بهشت فرستد و خود به جای او به دوزخ رود.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز می خواند. آوازی شنید : که ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می ‌دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟
شیخ گفت: بار خدایا! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو می‌دانم و از "بخشایش" تو می‌بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجده‌ات نکند؟
آواز آمد : نه از تو؛ نه از من.
تذکره الاولیاء عطار نیشابوری

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

ن آ شاید خود شما هم متوجه نشدید که در شعر شما کلی کلمه عربی بود.
حقیر که اطلاع زیادی از عربی ندارم این کلمات را عربی میدانم:
عقل، حُسن، لفظ، اعرابی، دعا، شرف، عزت، اصل، نعمت، طرب
دوست عزیز من کم کم از میزان اطلاعات و شاعر بودن شما به شدت تعجب میکنم: شما که اینطور از عربی متنفر هستی چرا در این حد کلمات عربی استفاده میکنی جانم؟

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:

"می خریدم آنچه در بازار نیست"
جناب ن آ عزیز: چی میخریدی جانم؟

 

روفیا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

ناباور جان
ما به مادرمان در آشپزخانه هم کمک میکنیم به خدا...
مگر کمک به مادر در آشپزخانه کار پست و حقیریست که هر که سر از امور بزرگ! در نیاورد برود آن کند؟!
مادر نان میپزد تا انرژیی که از عمق ماده سفر میکند و در نان او متبلور می شود را بگیریم و صرف تحقیر این فرآیند بسیار شگفت انگیز کنیم؟
یکی از حلقه های زنجیره این تکنولوژی فوق مدرن دست پیر عاشق مادر است...
گمان نمیکنم گرفتن این دست از آن فلسفه بافی ها کم ارج تر باشد...

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

دوستان گرامی دوباره بحث سر زبان عربی شد؟
کسی میتواند به حقیر توضیح دهد که این نفرت دوستان از زبان عربی از کجا سرچشمه دارد؟
جناب ن آ عزیز: شایسته نیست که عقل خود را کم ختاب کنید. شما که خوب شعر میگویید.
حقیر دوست داشتم که بهتر عربی بلد بودم.
به من بگویید که علت خشم شما از زبان عربی چیست، شاید حقیر هم از این زبان دیگر خوشم نیاید.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

ای خدای خوب و بی انباز و یار
دست گیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای رقیق
کآن به رحم آرد ترا ای خوش رفیق
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سُخُن
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها زاسرار تست
سعدی اینجا از دید خداوند به عالم مینگرد. بله خداوند عاشق همه عالم است. اگر همه عالم هم به او کافر شوند او به عشقش وفا میکند.
دوست عزیز شاید شما دید بدی از عشق دارید:
مراکز عشق به ناید شعاری
مبادا تا زیم جز عشق کاری
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرق سازی
همه بازیست الا عشقبازی
اگر بی‌عشق بودی جان عالم
که بودی زنده در دوران عالم
کسی کز عشق خالی شد فسردست
گرش صد جان بود بی‌عشق مردست
اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وارهاند
نروید تخم کس بی‌دانه عشق
کس ایمن نیست جز در خانه عشق
ز سوز عشق بهتر در جهان چیست
که بی او گل نخندید ابر نگریست
شنیدم عاشقی را بود مستی
و از آنجا خاست اول بت‌پرستی
اگر عشق اوفتد در سینه سنگ
به معشوقی زند در گوهری چنگ
که مغناطیس اگر عاشق نبودی
بدان شوق آهنی را چون ربودی
و گر عشقی نبودی بر گذرگاه
نبودی کهربا جوینده کاه
هران جوهر که هستند از عدد بیش
همه دارند میل مرکز خویش
طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند
گر اندیشه کنی از راه بینش
به عشق است ایستاده آفرینش

 

خلخالی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

فضل در اینجا به معنی : بخشش ، کرم و نیکویی آمده است

 

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

بابک گرامی،
بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر پنجره کوچکی به معانی تاریخی این شعر برای من و مانندان که تنها اندکی تاریخ خوانده ایم بگشایید.

 

fred Ney در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

بابک در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

تفسیر این شعر که کاملا واضح و آشکار است زمانی برای دوستان قابل درک خواهد شد که هزاران صفحه تاریخ را بدانند. از تاریخ پیش از اسلام گرفته تا تاریخ ایران.آن وقت خواهند فهمید که خیام علاوه بر دانشمندوفیلسوف وشاعر یک مبارز ، و قهرما ن هم بود و ایران و ایرانی باید به این شاعر خود ببالد.بیخود نبود که شجریا ن در مصاحبه ی خود گفت : خیام از همه ی شاعران ما بیشتر می فهمید و بیشتر می دانست. دوستان معنا و تفسیر شعر کاملا مشخص است.اما درک آن و باور آن شجاعت وهوش و اطلاعات تاریخی می خواهد.امروزه علم تمام مشکلات فهمیدن خیام را حل کرده است لطفا وقت بگذارید و تعصب نداشته باشید.

 

بابک در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱:

نظر دوستانی که می فرمایند این شعر از خیام نیست به واقعیّت نزدیک است.کافی است شعرهای خیّام را خوانده باشی تا بفهمی این سخن خیام نیست.

 

علی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

معانی ابیات غزل (460)
(1) از آن زمان که سلیمی (معشوق من) در عراق (اصفهان) مسکن گزید، ار دوریش می کشم آنچه را که می‌کشم.
(2) آهای، ای ساربان کجاوهِ محبوب، انتظار و اشتیاق من به دیدار سوار شدگان و مسافرین شما از حد گذشت.
(3) عقل را در زاینده رود، به دور بینداز و با آواز خوش جوانان اصفهانی شراب بنوش.
(4) بهار سرسبز زندگی در چراگاه قرق شده شما حس می شود ای روزگار وصل، خدا تو را در پناه خویش بگیرد.
(5) ساقی، بیا و جام بزرگ شراب به من بده، خداوند تو را از جامی لبریز سیراب گرداند.
(6) شنیدن آواز چنگ و دیدن رقص موزون ساقی، دوباره مرا به یاد جوانی می اندازد (دوره جوانی را به یاد من می آورد) .
(7) (ای ساقی) از آن سهمیه شراب باقی مانده مرا، به من بده تا شنگول و شاداب مانده و عمر باقی مانده را در پای دوستان نثار کنم.
(8) دلم از دوری و فراق دوست خون شد. الهی، ایام فراق محو و نابود بادا.
(9) اشکهای مرا که پس از رفتن شما روان است دست کم نگیرید. چه بسا دریاهای ژرف که از جویبارهای باریک تشکیل می شود.
(10) لحظاتی با دوستان خیرخواه خود همدل و هم جهت باش و رویدادهای مناسبی را که برایت پیش می آید غنیمت شمار.
(11) ای رامشگر خوش آواز خوش پرداز، با شعر فارسی، آهنگی را در مقام عراق بنواز.
(12) ای شراب، تو عروس دلپذیر خوش برخوردی اما گاهگاهی ترک تو لازم می آید.
(13) از حضرت مسیح وارسته از تعلقات دنیوی برازنده است که (در آسمان چهارم) با خورشید هم خانه شود.
(14) حافظ، رسیدن به وصال دوست قسمت و نصیب ما نمی شود به خواندن غزل های عراقی سرگرم و مشغول باش.
شرح ابیات غزل (460)

 

amin در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۶۰:

چاوشی تغییر ایجاد کرده ولی واقعن زیبا خوند

 

قادر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

این غزل با صدا استاد آواز ایران بانو قمرالمولک وزیر ی و تار استاد نی داود، به زیبایی سخن سعدی خونده شده،،، ک هر ایرانی قبل از مرگ باید گوش بده ک حسرت دنیا را با خود ب گور نبره

 

قادر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

البته این اول بار توسط بانو فمرالمولک وزیری با تار موسی نی داود به زیبایی یخن سعدی در دشتی خونده شد،، یکی از چیزهایی ک آدم ایرانی قبل از مرگ باید گوش بدهد، صدای قمر و شعر سعدی و تار. نی داود،،، هست

 

امیر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » داد از دست خواص:

خیر. درست ثبت شده است. عامیکی = aamiaki (یک عامی کوچک)

 

۱
۳۵۹۲
۳۵۹۳
۳۵۹۴
۳۵۹۵
۳۵۹۶
۵۰۸۰
sunny dark_mode