امین کیخا در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:
یکرویی معنای دقیق اخلاص است ، مخلص : یکرو
صمیمی : همدل
صمیمانه : همدلانه
علی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۹:
1- شاید شمس است، که در بیت بعد نامش می آید.
2- شاید میگوید به دانستن اسرار پافشاری نکن.
3- خیر. شاعر از ترس جانش دم فروبسته، مبادا که به سرنوشت حلاج دچار شود. مرده شویی نیز کنایه از بیهودگیِ تقلید از حلاج است. اسرار باید پنهان بمانند، همانطور که از نامشان آشکارست.
4- خاره خاریدن اشاره به تراشیدنِ چیزی است که خود چیزی دیگر را می تراشد.
بامداد در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
جلال:
... البته که حضرت حافظ باید خدمت مولای من علامه ی حسن زاده حفظه الله درس پس بدهد
{توفان خنده ها}
از قضا خداوندگار شیراز به چنین صوفیان درس ها داده!
عماد در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴:
دریاب که تا تو آمدی رفت
کار از دست من و دست من از کار
به نظرم وزن این درست تره
بامداد در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
اگه سعدی تو کل عمرش همین یه خط اول این غزل رو می گفت و می مرد باز هم جا داشت که تا روزی که آفتاب برمیاد بهش استاد سخن لقب بدی:
"سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی"
کدوم آدمیزادی تو تاریخ بوده که دست کم یه شب این احساس رو نداشته و کدوم شاعری و کی و کجا این قدر ساده و کوتاه و درست تونسته این احساس رو بیان کنه؟ این قدر ظریف که حتا اگه نوک انگشتتو به هر کدوم از این هفت-هشت تا کلمه بزنی خرابش می کنی ...
امین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:
با سلام
امین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:
با سلام.هست از آن رو که نگاریم نیست.
کمال داودوند در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۳۹:
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 6765
nabavar در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
تا به حال نشنیده بودم سر را با خشت مقایسه کنند
ولی به قول خیام :
از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
و آنگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو
از نادر..عزیز ممنونم ولی. نظر مهناز بانو را می پسندم
پایدار باشید
گل رز در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ در مدح شاه شیخ ابواسحاق:
سلام
برسان بندگی گل رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
مارا به شراب ابلاغ کرده بگو از همت و اراده ما بود که تو از زندان خم رهای یافتی .
گل رز در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:
در بیشتر اشعار نابغه ای همچون خیّام ملاحظه می کنیم همواره مسجد و کنشت و بلبل و گل رز را کنار هم آورده گویا می خواهد از راز مشابهات این دو نکته ها باز گوید ؟
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
"خیال حوصله بحر میپزد"
جمله بندی بسیار بدیع که فاعل آن در مصرع دوم و در دل جمله ای دیگر معرفی می شود..
و این که: هیهات..
ولی آیا به راستی دور است؟!
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
درود بر دوستان عزیزم
در مصرع فوق، "و" مفهوم برابری را می رساند به دلیل عدم فهم سخن:
سری همانند خشت ..
سمیرا تابش در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:
سلام دوستان
فقط خواستم یاد آوری کنم از سخن خود خواجه حافظ شیراز
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
ان شاا... رحمت پروردگار شامل حال همه ما شود
امیرابوالفضل در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۵:
سلام دوستان گرامی این غزل یکی از آثار شاهکار صائب هست
که در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحررمل مثمن محذوف )
سروده شده اینهم یک نمونه برای کسانی که صائب را زیاد باورش ندارند واین غزل مشتیست از خروار
مهناز ، س در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
گرامی علی خان
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
خشت مصرع دوم به مانای خشتِ قبر {گور } است
میگوید' اگر فهم نمی کند برود بمیرد .
مانا باشید
علی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
با عرض پوزش خدمت بزرگان در صورت وجود کج فهمی در برداشت این جانب . آیا ممکن است منظور از خشت دوم مهر نماز باشد
مظفر جهانگیری در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۱ - ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز:
این مسئله که چرا حلاج را بر دار کردند و چرا بزرگان هر یک تعریضی دارند نا موزون بر این قضیه به گمانم اساسا ربطی به خود حلاج و مدعایش ندارد . سنتی هست در ادبیات فارسی و آن اینکه مصادیق به سرعت به شکل مفاهیم در می آیند و از پس هر گوینده آن مفهوم را به خدمت می گیرد بی آن که در باب منشا و مصداقش آگاهی کافی و وافی داشته باشد .
از این موضوع که بگذریم خکم قضیه در فقه روشن است که در هر حال کشتنی بود و در عرفان نیز روشن که در هر حال بخشیدنی . لیکن آمیختگی فقه و عرفان در اسلام منجر به چنین پارادوکس هایی می شود
علی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
به نظرمن در بیت مانده به آخر لطف نمودی در برابر که به تدبیر تو قرار گرفته و زیباتر است،یعنی شاعر تدبیر ساقی را لطف حساب می کند و پر بودن قدحش را که این نیز دوباره به برطرف کردن پریشانی خمار برمیگردد دعا میکند.
Mehrshad در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار: