گنجور

حاشیه‌ها

آصف خراسانی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - در مدح خواجه محمدبن خواجه عمر:

با سلام
شکل صحیح مصرع نخست بیت چهارم اینست: گوی از انگله بگشاده و از غایت لطف... گوی به معنی دکمه و انگله (با فتحه) به معنی حلقه که گوی در آن قرارمیگیرد وگوی انگله دکمه وحلقه ای راگویند که برگریبان پیراهن وقبا میدوزند وخاقانی این واژه رابه معنای حلقه به کاربرده است.مصرع مذکور را درنسخ چاپی هم غلط نوشته اند.

شمس شیرازی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰:

به گمانم در بیت نخستین هست و نیست جابجا شده اند؛
گر تو پنداری که جز تو غمگسارم هست، نیست
چنان که در باقی غزل.

nabavar در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۲۵ - در تغزل:

رباعی اشتباه وزنی دارد ، چنین خواندم
دور از درت ای شکر لب سیمین بر
از رنج تن و درد دل و خون جگر
حالی است که گر عوض کنم با مرگش
چیز دگرم نهاد باید بر سر

شمس شیرازی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:

به چشمه ای که دراوآب زندگانی بود
سبو ببردم و دیدم که چشمه پر خون است

امپرور در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

سلام (صرفاً جهت اطلاع)
بیت 8 مصراع 2:
لیک کس را دید جان دستور نیست
اگه می خواید معنی این مصراع رو بدونید باید بگم که فکر کنم اینجا منظور از جان همون جن باشه آخه داخل عربی به جن، جان هم گفته میشه حالا دیگه معنی این مصراع مشخص شد البته این نظر منه ممکنه یکی دیگه معنی بهتری برای این مصراع داشته باشه

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳۹ - در مدیحه گوید:

قافیه‌ی مصراع اول احتمالا «بیدادی» باشد
از دست زمانه بسته از بیدادی

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳۲ - در تغزل:

در مصراع دوم، کلمه‌ی چای را با «پای» تصحیح فرمایید.
مالید به زیر پای محنت چو گلم

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۲ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳۰ - در تغزل:

مصراع اول:
برداشتم با «برداشته‌ام» تصحیح شود.

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۰ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح ملک اتسز:

ویرگل از مصراع اول برداشته شود.

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۹ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۲۵ - در تغزل:

مصراع اول، چیزی کم دارد. به اصل مراجعه و تصحیح شود.

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۵ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱۹ - در تغزل:

مصراع دوم، کاملا به‌هم خورده. جای «چاه»، حتما ماه بوده. واژه‌ی «رخت» هم خارج از وزن است. باید به دیوان مراجعه شود.
احتمال می‌دهم این طوری باشد:
ای ماه! دل از مهر تو برداشته‌اند

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح ملک اتسز:

در مصراع دوم، «ه» از تایپ افتاده. باید ستاره باشد.

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۷ - در مدح وزیر:

مصراع دوم، چیزی کم دارد. لطفا به اصل آن مراجعه و تصحیح شود.

بشیر رحیمی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۸ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳ - در تغزل:

مصراع سوم، چیزی کم دارد.

نوراله در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

و این روح است که باید سوار جسم و غالب بر جسم باشد نه جسم بر روح عیسی سوار بر خر نه خر سوار بر عیسی .

نوراله در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

خربنده یعنی جسم ما که انسان در حال پرورش جسم است و عیسی هم روح ما است که باید عیسی تغذیه شود تا خربنده ی ما اشاره به ظهور حضرت عیسی هم دارد که حضرت عیسی سوار بر خر می آید . مثال های دیگر که زده مثل ناقه و حضرت صالح است ، ماهی و حضرت هود است ،هرچند جسم بمیرد روح نمیمیرد یا برای آزادی و بقا باید از جسم خارج شویم از زندان تن رهایی پیدا کنیم اول فنا بعدا بقا .

شمس شیرازی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:

گزافه گویی است، لعل سیراب لب یار همچنان تشنه به خون است.

آزاده در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی:

خفتند به ناز تا قیامت
خیلی دردناکه

معوم علیشاه در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:

تو بیت باید اینجوری خوند
لعلِ سیراب به خون ، تشنه لبِ یارِ من است
و منظورش این هست که لبان یار تشنه هست ولی چون خونی هست نمیتونه اب بخوره و برداشت من از این مسرع اینه حضرت استعاره به چیز دیگه ایداده
اگر از لحاض عرفانی نگاه کنیم منظور از یار یا خدا بوده یا حضرت علی لعل سیراب به خون ینی دلش خون شده از فراق و دوری و انقد خون جگر خورده که تشنه اب هست

سعید در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:

به نظر منظور از سواد همون مردمک چشم باشه. چون تو مصرع دوم بیت قبلی آورده که "که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت" و در واقع مرجع ضمیر "ش" همون "دیده" تو مصرع قبلی باشه

۱
۳۲۲۳
۳۲۲۴
۳۲۲۵
۳۲۲۶
۳۲۲۷
۵۵۵۱