گنجور

حاشیه‌ها

حسین در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴:

لغات چه نباید چو باشه؟

بابک چندم در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

بخش اول دربند شد، و دومی آزاد!...

بابک چندم در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

باری،
این از قلم افتاد:
اگر که "لَست و ترانی" باشد، به معنای "لا" بر مبنای "لست و ابالی" که در بالا آمد، آنگاه سلطان غیب می گوید که "تو دیوار بلند سرای من نیستی"...
پس به لطفِ مدد او (شمس) ایمن شدم پیش از آنکه سلطان غیب مرا بخواند که "دیوار بلند سرای من نیستی"...یعنی که او سپر بلای من شد تا سلطان غیب مرا از خود دور نکند...

بابک چندم در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

Elena و سمیرای گرامی،
-"لست ترانی" را مطمئن نیستم که چه معنی می دهد، به فرهنگ معین سرزدم و دیدم که :
1-لَست یعنی محکم، قوی
(ولی در "لست ابالی" لست را عربی دانسته و آنرا "لست (و) ابالی" به معنای لاابالی یا بی باک. آورده..)
2-"تَرا" یعنی دیوار بلند، مانند دیوار کاخ شاهان، دژ و قلعه
"نی" در اینجا یعنی تو هستی، تو باشی
اگر که گمانم درست باشد، لَست-تَرا-نی به معنای:" تو دیوار بلند و مستحکمی" است...
آنزمان می گوید:
پیش از آنکه سلطان غیب مرا چون دیوار مستحکم سرای خود گزیند، به لطف او ( که او یقیناً اشاره به شمس است) از آن فراتر رفتم، یعنی که از دیوار سرای سلطان نیز فراتر رفته و به خود سلطان غیب نزدیکتر شدم...
-"گوهر معنی اوست، پَر شده جان و دلم
اوست اگر گفت نیست، ثالث و ثانی مرا"
به جای پُر، پَر بخوانید یعنی که جان و دلم به پرواز در آمده...
و بعد می گوید:اگرچه که او خود می گوید که اینچنین نیست ولی او برای من دوم و سوم نیز هست، اشاره به آنکه همه چیز من است، از اول تا آخر...
-"در گنهِ کافران رحم و شفاعت توراست
مهتری و سروریِ سنگدلانی مرا"
برای گناهکاران تو رحیم و شافعی، یعنی بر آنان نیز لطف و کرم داری...
و حتی برای سنگدلان نیز ِمِهتری یا بزرگی، یعنی آنان راتحت نظر و مراقبت داری، چرا که سرور آنانی...
(در اینجا نمی گوید که تو بزرگترین و سرورِ سنگدلانی، بلکه همانی که در بالا آوردم)
پرسشتان برای امتحان و درس و مدرسه است؟

Abbas در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۲۶:

خیلی خوبی ابوسعید :))

نادر.. در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۶:

شگفتا!!...

عبدالله در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:

اولین بار بود که این شعر را میخواندم فکر نکنم بعد از خواندن این شعر دیگه از مولانا خوشم بیاد. هر کار کثیفی رو نمیشه با کلمات زیبا توجیه کرد حتی اگر این کلمات از زبان مولانا خارج بشه

،،، در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶ - دالان بهشت:

ناگه جمال توحید وانگه چراغ توفیق
الواح دیده شستند اشباح اشتباهی
افسون عشق باد و انفاس عشقبازان
باقی هر انچه دیدم افسانه بود و واهی
چقدر زیبا اخه

امیر در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:

بیت پنجم در نسخه چاپی به این صورت آمده : "لیک چون روشن ندیدم ذره ای"
که با توجه به مصرع های بعدی به نظر میاید "ندیدم" درست است.

،،، در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸ - ماه سفرکرده:

تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی

سردار وایقان نژاد در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

نشاط و کامرانی؟

نادر.. در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

خود حجابیم و حاجب و محجوب....

همیرضا در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:

به اشاره جناب میرزاده در حاشیه غزل 414 سعدی مصرع اول این غزل عینا توسط شیخ وام گرفته شده است:
«به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم»

سهیل در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:

درود بی انتها به روان سعدی. مهرزاد عزیز: شاید بدانید ابیات بسیاری در ادب پارسی وجود دارند که یک یا چند کلمه از آنان در کتب مختلف بشکل متفاوتی بیان شده اند و در این موارد اشتباهی رخ نداده که نیازمند تصحیح باشد. گرچه خودم همواره این کلمه را «جواب » در کتابها و مقالات دیده ام لیکن از صحبت شما اینگونه متصورم که جاهایی هم «پیام» آمده است که درینصورت بکارگیری هر دو واژه جایز میباشد.

روح الله شفیعیان در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:

مصرع دوم بیت اول چنین است:
بر آن مردم دیدۀ روشنایی
مردم یعنی مردمک
سلام بر مردم چشم روشنایی
چشم روشنایی یعنی خدا که نور السموات و الارض است و از انجا نور بر عالم می‌تابد
مدمک چشم محل اتصال وحدت و کثرت است
مردمک چشم با اینکه یکی است همه عالم را در خود جای داده است
پس معنی شعر چنین است
سلام بر عالم ولایت که محل اجتماع خدا و خلق است السبب المتصل بین الارض و السماء
یعنی سلام بر امام زمان

مریم در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:

در بیتی که شاعر می پرسد:
گفتم زکجایی تو، تسخر زد و گفت ای جان/ نیمیم زترکستان، نیمیم ز فرغانه
آیا روی سخن مولانا که گویا راوی اول شخص این روایت است و خودش در این روایت حضور دارد شمس تبریزیست؟
می گوید :
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد و ..... تا اینکه از او می پرسد که اهل کجایی و او می گوید اهل ترکستان و فرغانه.
فرغانه که نام شهر و استانی در کشور کنونی اُزبکستان است که با ترکمنستان و قرقیزستان و تاجیکستان هم مرز است و ترکستان هم گویا به مجموعه ای از همین کشورهای آسیای میانه اطلاق می شده.
اگر آن فرد شمس بوده آیا می شود ننتیجه گرفت که شمس تبریزی اصالتاً اهل آسیای میانه بوده؟ البته مولانا هم اهل بلخ بوده که شهریست در ناحیه مرزی افغانستان و تاجیکستان امروزی

مهر در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

سلام
اگر آنچنان که برخی می گویند "سخی" درست است، پس به جای "جز" هم می بایست از حرف اضافه "از" استفاده شود:
پیش من از سخی شمع و شکر هیچ مگو
اگر بر سر جز اختلاف نظری نیست! پس سخن صحیح می نماید

Elena در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

همچنین معنی؛
در گنه کافران رحم و شفاعت تو راست
مهتری و سروری سنگ دلانی مرا
باتشکر

Elena در ‫۸ سال قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

از مدد لطف او ایمن گشتم از آنک
گوید سلطان غیب لست ترانی مرا
گوهر معنی اوست پر شده جان و دلم
اوست اگر گفت نیست ثالث و ثانی مرا

معنی لست ترانی, ثالث و ثانی را درک نکرده ام. ممنون میشم دوستان کمک کنند.

۱
۳۲۲۵
۳۲۲۶
۳۲۲۷
۳۲۲۸
۳۲۲۹
۵۵۵۱