مهر در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
سلام
اگر آنچنان که برخی می گویند "سخی" درست است، پس به جای "جز" هم می بایست از حرف اضافه "از" استفاده شود:
پیش من از سخی شمع و شکر هیچ مگو
اگر بر سر جز اختلاف نظری نیست! پس سخن صحیح می نماید
Elena در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
همچنین معنی؛
در گنه کافران رحم و شفاعت تو راست
مهتری و سروری سنگ دلانی مرا
باتشکر
Elena در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
از مدد لطف او ایمن گشتم از آنک
گوید سلطان غیب لست ترانی مرا
گوهر معنی اوست پر شده جان و دلم
اوست اگر گفت نیست ثالث و ثانی مرا
معنی لست ترانی, ثالث و ثانی را درک نکرده ام. ممنون میشم دوستان کمک کنند.
شمس شیرازی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - رشید الدین وطوط در مدح خاقانی قصیدهای مشتمل بر سی و یک بیت سرود و برای او فرستاد که اولش این است «ای سپهر قدر را خورشید و ماه وی سریر فضل را دستور و شاه» «افضل الدین بوالفضایل بحر فضل فیلسوف دین فزای کفرکاه» خاقانی در جواب وی گفته است:
بسیار زیباست؛
شکسته دل تر از آن ساغر بلورینم
که در میانه خارا، کنی زدست جدا
دکتر همایون یکتا aa.yekta@yahoo.com در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
دوستان حافظ و خیان هردو پس از سلوک خود درشریعت وطریقت وعرفان به درجه ای ازمعرفت رسیدند که دیگر روی زمین نیستند که همچون زمینیان بیاندیشند این دو اهل نظرند نه اهل خبر
اهل خبر کسانی هستند که نقل قول را می پذیرند تا گفتن قال صادق قال الله تعالی و.....قران که مهمترین خبراست را می پذیرند ولی اهل نظر تا خود نبینند باور نمی کنند هرچند هردو اهل نظر بوده اند ولی تفاوتَ کمی هم با هم دارند اینکه خیام بنا امیدی در اشعارش یشتر به چشم میخورد ولی حافظ همه امید است
اگر این دو دیدگاه را در یافتید به خوبی میتوانید منظور آنها را از هرشعری دریابیدَ
علی سید در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:
ترس و بیم .(منتهی الارب ).و آن در اصل مصدر است و به افزاع جمع بسته شود. در مصرع دوم فزاع به افزاع تصحیح گردد
علی سید در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
نظامی:
از آن سوی کهستان منزلی چند
که باشد فرضه ٔ دریای دربند
چون نظامی هم واژه "فرضه" را بکاربرده است. ازین رو عرصه را در بیت
سوم تصحیح نماید. ب ای معنی که همان فرضهء خود خاقانی درست و به جا بوده است
کمال داودوند در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۴۵:
گنجور یان عزیز
جمع این رباعی از 7023
نینا حاذق در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:
در بیت هشتم مصراع دوم "از آتش سوزان گل بی خوار برآمد" خار درست است نه خوار
پوریا در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:
ببخشید متن جناب بهرام رو بنده تایید کردم و به اشتباه نوشتم مسلم هاشمی . که از هر دو عزیز عذر میخوام .
پوریا در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:
سلام .بنده کلی مطلب نوشتم در اخر دیدم انچه میخواستم بگم جناب مسلم هاشمی زیباتر و به اختصار بیان کرده . پدر پسر روالقدس . کوزه گر کوزه خر و کوزه فروش . خداوند انسان ارکان هستی.
سوالی که یا یک نفر در جهان فریاد میکند یا یک من از هزاران من در ذهن هر فرد . هر دو درست هست و مقصود یکی ست . لا اله الاالله .
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:
درود بر شما و درود بر همه حاشیه نویسان شما، ازجمله مفصل نویسان و پراکنده گویانِ دل گوی!
خدمتی کرده اید شایسته. اگر دوستان در فرنگ باشند میدانند که یک وب سایت برای اداره خودش باید:
1- آگهیِ زیاد بگیرد. یا:
2- اسپانسر دولتی ، دانشگاهی ، شرکتی و غیره داشته باشد. یا:
3- حق اشتراک بگیرد. یا:
4- کمک های داوطلبانه مردمی را هر از چند گاهی اعلان و درخواست کند.
امیدوارم اسپانسرهایی فرهنگی( چه خصوصی و چه دولتی) همت نشان دهند و بیاری شما بیایند، مخصوصا فرهنگستان و یا دانشکده های ادبیات ، که تبلیغ خوبی برای پرستیژ آنها هم هست.
بهر حال...
تا بعد بدرود!
شمس شیرازی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:
بابک گرامی،
هماره تندرست و شادکام بوی
گفتگو با تو همیشه برایم آموزنده بوده و خواهد بود.
برخی شوخی ها به دل مگیر ، نمک هم سخنی است.
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
@ آرمیتاژ:
ظاهرا شما هم مثه من علاقمند هندسه هستی ولی منظور اینجا اینه که عاشق، در بندِ سرنوشت اسیره. نقطه ای هست از همه طرف محصور در دایرۀ تقدیر .
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
@علی :
@ ایرج:
شاهد از اون وجه "هرجایی" ست که در دلِ همۀ عشاقش حضور داره = همۀ شهرعاشقش هستن از شدت زیبایی اما عشقِ کسی رو نپذیرفته هنوز.
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
@7:
@ حامد س.:
منظور احتمالا از فانی، funny هست که یعنی بامزه و سرگرم کننده. حامد فکر کرده اینا جوک بوده که میخونده تو دیوان حافظ.
بابک چندم در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:
شمس جان،
دو پوزش به شما بدهکارم:
اول از بابت نوشتارم که حداقل در نظر خودم روشن است، حال اگر بخشی از آن برای شما روشن نیست؛ اگر بفرمایی که کجاست آنگاه سعی در روشن نمودنش خواهم کرد...اگر که تمامی آن نامفهوم است، آنزمان دیگر به راستیِ راست شرمنده ام...
دیگر آنکه در خاطر داشتم که شما آورده بودی دانشجویی در دانشگاه شیرازی، حال گویا با فرد دیگری اشتباه گرفتمت...
باری،
از دید من یکی، که صد البته حجت نَبوَد، نفس کشیدن هم به حول قوه الهی است الباقی داستان که جای خود دارد...
در آخر،
"ساشا" همانیست که دکتر ترابی آورده :"مانا در نهان سراینده"، و در نهان این سراینده اش نه مانایی دارد و نه معنایی...
سرت شاد و دلت خوش باد جاوید
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:
اگر اجازه بدهید می خواهم عرض کنم که دو بیت اول، خطاب به شما خوانندگانِ ادب دوست و" دود چراغ خوردۀ" دیوان حافظ است:
حافظ ، تنها مانده و دلشکسته از نا رفیقان و روزگارِ نامراد، در این دو بیت به شما درودی می فرستد از ورای قرون و اعصار؛ درودی از دلِ خاکِ شیراز... .
بر شما که با صرف عمر عزیز در بزم افکار درخشان حافظ ، همصحبتِ معنویِ او بوده و چیزی را خریده اید که بیمایگان هر دوران خوارش انگاشته اند و آن ادبیات این کشور کهن است. کشوری به پهناوری بخارا تا گنجه و دهلی تا قونیه.
در وصف حافظ و سعدی بیش چه میتوان گفت که گفت:
"من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت...هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم"
شخصا از این همنشینی های چند ماهه اخیرم با حافظ و سعدی بسیار لذت برده ام و اکنون حس همبستگیم با این آب و خاک و زبان، از پسِ سالها واز هزاران کیلومتر دورتر، بسیار قویتر شده است.
باشد که شما خوانندۀ این متن نیز در احساس من شریک باشید.
بابک چندم در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
با پوزش که هولبرن منطقه ای در لندنستان است و منظور من هیوم بود...
مریم در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹: