گنجور

حاشیه‌ها

میم الف در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:

سلام بر دوستان. بعضی ترکیبات به نیم‌فاصله احتیاج داشت که گذاردم. رخنه‌ از جَه جدا نیست که منفک از هم تفسیرش کنیم. کلمات کمان و رخنهٔ سرکمان که زه در آن قرار می‌گیرد و جهیدن (جهیدن زه) و کشیدن و... در آن دو مصرع از صنعت ادبی «مراعات نظیر» استفاده شده که همه مربوط به کمان انداختن است

 

 

F.S.Gh در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب:

بخواهید اگر نام این خاکسار

بود رستمم نام در روزگار

پدر،نام،بهرام،ابن سروش

ملقب به تفتی ایا نیک هوش

فقط خواهش من بود یک سخن

بخواهید آمرزش از ذوالهنن

اگر سال تاریخ جویی ز من

به یزدگرد برخوان به دفتر سخن

هزار و دو صد بود هفتاد و پنج

که آمد به دست این گران مایه گنج

با عرض سلام و خداقوت

از این ابیات نام شاعر، پدرش و سال نوشته شدن ابیات به دست میاد.

 

خانم الف در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۳ - تطبیق ماه‌ها با برج‌ها به زبان فارسی و اسلوب شعری:

پس بقیه شعر کحاست؟ ۴ماه آخر سال ؟

bolhasani در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳:

بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا

جایی که جهان آنجا بس مختصرم آمد

گابریل گارسیا بسیار زیبا میگوید که سرمایه ماورایی هر کس حرفهایی است که برای نگفتن دارد. حضرت مولانا در مصرع اول به این نکته اشاره میکند که چند بیتی را بنا بر مصلحت ننوشته است.

سلمه لطفی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۳:

سبو بدهیم و دریایی ستانیم: قصه ما و خداست که 

"یا من یعط الکثیر بالقلیل" یعنی "ای آنکه عطا می ‏کنی بسیار را به کم"

"مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها"

سنگ بینداز و گهر می ستان *** خاک زمین می ده و زر می ستان

آن که تو را توشه ره می دهد *** از تو یکی خواهد و ده می دهد

بهتر از این مایه ستانیت نیست *** سود کن آخر که زیانیت نیست

حکیم نظامی گنجوی

پس بیا تا عاشقی از سر بگیریم

کوروش در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۸ - نشستن دیو بر مقام سلیمان علیه‌السلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیه‌السلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن:

پس بپرس از حد او وز فعل او

 

در میان حد و فعل او را بجو

 

منظور از حد چیه

 

 

 

سایه بختیاری در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

آقای رضا ساقی چقدر معانی و تفاسیر قشنگی در حاشیه هر غزل نگاشته‌اید. من فقط دنبال کامنت شما میگردم در پی هر شعر. درود بی انتها بر شما. به راستی که جان‌ها فدای مردم نیکونهاد باد.

سید محمد در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۴:

اما نسخه ای که خدا بیامرز مادر بزرگم پشت دار قالی میخوند این بود

الهی واکیاشم واکیاشم

مو که بی دست و پایم واکیاشم

همه از در برونند وا تو آیم

تو گر از در برونی واکیاشم

 

faraneh heydari در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۷ در پاسخ به عبدالرضا ناظمی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:

درود خیلی عالی بود

فرهود در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۲:

 

صورتگر نقاشم‌، داریوش رفیعی لینک

 

کاوه شیرکُش در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق:

اینجا که میگه :

خواست کازاد کند از بندش

نام گل برد و در آب افکندش

گفت رَو تا که ز هجرم بِرَهی

نام بی مهری بر من ننهی

موردِ نیکیِ خاصت کردم

از غم خویش خلاصت کردم

در واقع کی خطاب به کی میگه ؟؟!!

ر.غ در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷:

به دیدار توام چندان نیازست
که شرحش چون شبِ هجران درازست
دگر خوابم نمی‌گیرد که تا روز
همه شب چشمم از اندیشه بازست
نیازم در نمی‌گیرد همانا
درِ امّید مشتاقان فرازست
تو می‌دانی و من اسرار معلوم
کسی دیگر نداند کاین چه رازست
وفا می‌کن که جانِ اهل معنی
فدایِ راهِ یارِ پاکبازست
بناز از کامرانی بر جوانی
که بر ماهت به خوبی جای نازست
مرا بر صبر تلقین می‌کند عقل
ولیکن عشق می‌گوید مجازست
برآید کارها بی سعی مخلوق
نیاز بیدلان با بی نیازست
ز مولا استعانت کن نزاری
که در هر حال مولا کارسازست

محمد گره در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵:

کتایون چو بشنید شد پر ز خشم>>>>کتایون خورشید رخ پُر ز خشم

نردشیر در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰:

مست مست مست

یوسف شیردلپور در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

خوش بود لبِ آب و گل و سبزه و نسرین

افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود

چه زیبا تشریح کرده اند حضرت حافظ نماد این جهان هستی را باتمام زوایا از خوش گذرانی ها دورهمی ها لذت دنیوی با این همه زیبایی خیره کننده اش اما در آخر میفرمایند این همه تجملات آنی هستند و زودگذر 🤔 گلی بچین و برو 💚🙏

نردشیر در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:

چه شعر زیبایی

حمیدرضا در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

واعظِ شَحنه شناس این عظمت گو ...

دکتر محمدرضا ضیاء در شرح صوتی این غزل (در دسترس ذیل شعر) اشاره می‌کنند که دربارهٔ این که ریشهٔ کلمهٔ «شحنه»، نحوهٔ تلفظ آن (به فتح یا کسر شین) و این که عربی است یا ترکی است بحث وجود دارد.

در این مورد این نوشته از کانال تلگرام نسخهٔ خطی جالب است:

💠 « شحنه » یا « شهنه » ؟! کدام درست است؟¹

#نسخه_خوانی

 [در واژۀ ] « شهنه » که در صفحۀ 48 ، ضمن قصیدۀ مشرق [مشرق طهرانی] آمده، «هاء هوّز» نه تنها غلط نیست، بلکه صحیح و صحیحِ صحیح است؛ زیرا [مقام و] منصبی است بسیار مهم به شخصی مورد اعتماد، [که] از طرف شاه داده می‌شده.
«شه» ، مخفّفِ «شاه» است و « نِهْ » ، مخفّفِ « نهادن » [که] لغت فارسیِ اصیلِ پدر-مادر‌دار است.
اگر [اشخاص] بیسواد یا نادانی، « حاء حطّی » یا به گفتۀ اینروزی‌ها [ امروزی‌ها با ] «حاء جیمی» نوشتند، که تازی [یا عربی] نمی‌شود. همچنانکه یک دوشیزۀ زیبای ایرانی را اگر عبا به سر و دوشش افکنند، سامی [ یعنی عرب] نمی‌شود.
بر فرض آنکه [حتی] هزار سال پیش هم، «شهنه» را «شحنه» نوشته‌باشند، لغت مال ماست. [ یعنی این واژه فارسی است].

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸  نویسنده: خداویردی بن محمد ابراهیم خان قاجار، متخلص به «ادب».

📕  نسخۀ خطی تذکرۀ ایلخانیه ، به شمارۀ 8588 کتابخانۀ مجلس.

✍️ ¹- در همین خصوص، شاهدی از یک نسخۀ خطی دیگر نیز هست که بعدا تقدیم می‌شود.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺

XYusufi در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » داغ تنهایی:

به تازگی خانم فائزه زارع رفیع چند بیتی از این غزل رو با آهنگسازی آقای جواد شاهی اجرا کردند، فکر می‌کنم در دستگاه ابوعطا باشه  که بسیار زیبا و گوشنواز است.

bolhasani در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

سلام، درک من از بیت چهاردهم حضرت مولانا به این صورت بود که منشا و مبدا زبان را خداوند میداند و از آن به عنوان نعمت های عطا شده به انسان نام میبرد. اینکه چگونه حروف را مانند اعداد رمز در کنار هم قرار میدهیم و در انتها یک راز بزرگ در پشت پرده عیان میشود

۱
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۵۲۶۹