محمدحسین ایراندوست در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
بنام خداوند لوح و قلم
این رباعی سعدی درباره کسی است که عیب و اشتباه خود را بر عکس می بیند. و می خواهد دیگران هم عیب او را برعکس ببینند. عیب اش را عین صواب و صحیح بدانند.
آن کس که خطای خویش بیند که رواست
رَوا : نعت فاعلی است. مفهوم فاعلی دارد. یعنی جایز ، شایسته و سزاوار مثلا رودکی می گوید :
« اگر کبک بگریزد از من رَواست»
رواست یعنی شایسته و صحیح است. در این مصرع سعدی می گوید کسی که خطای خویش را طور دیگر می بیند. اصلا آن را شایسته و جایز می داند. او قطعا در مورد خودش برعکس می بیند. حالا آیا در مورد دیگران هم چنین است ؟ یعنی برعکس می بیند . سعدی می فرماید :
تقریر مکن صواب نزدش که خطاست
تعبیر «تقریر کردن» یک مصدر مرکب است و به معنای بیان مطلب و بیان کردن، شرح کردن بکار می رود
کلمه «صواب» هم یک صفت است و عربی است به معنای راست و درست و مصلحت. و ضد خطاست صواب و خطا در این مصرع ضد همند. می گوید برای چنین کسی اصلا کار صواب و درست و مصلحت را شرح مده و بیان نکن . چرا که او بر عکس می بیند صواب و مصلحت را خطا می بیند. هم در مورد خودش برعکس می بیند و هم در مورد دیگران.
حال چنین کسی ، هرگاه مقابل آیینه ایستاد ، دو حالت دارد:
الف- آینه صاف و طبیعی و سالم باشد مثل دوستانی که برای او صاف و سالم و طبیعی هستند در این صورت ، همان تصویری از او را بدست می دهد که در او و طینت او هست.
آن روی نمایدش که در طینت اوست
ب-آینه کج و ناصاف و محدب و مقعر و شکسته باشد در این صورت تصویر هم کج و ناصاف است. یعنی آینه کج مثل دوستان کج و نادان، اشکال و نقص و عیب فرد را اصلاح نمی کند.
آیینهٔ کج جمال ننماید راست
چنین فردی در آیینه سخنان امیر مومنان علیه السلام همیشه عیوب و اشتباهاتش، برایش مخفی است. و همین وضعیت (مخفی ماندن عیوب) خودس عیب جداگانه ای برای اوست :
امام علی علیه السلام :
مِن أشَدِّ عُیوبِ المَرءِ أن تَخفی عَلَیهِ عُیوبُه .
یکی از بدترین عیبهای آدمی این است که عیبهایش بر او پوشیده باشد. (غرر الحکم : ۹۲۹۰ )
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۲ - حکایت:
سلام در پاسخ به آقای فرشاد مهریار
در بیت قبل میگه اگر از معلم وبقولی روزگار نیاموختی بدان که خداوند این را در فطرت تو نهادینه کرده (روح خدایی) حال اگر به ندای درونی خود وآن فطرت الهی توجه میکردی ومانع او نمیشدی، آن زمان بین حق وباطل تمییز قایل میشدی وبرایت حق وباطل یکسان نبود .
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱ - مدافعهٔ امرا آن حجت را به شبههٔ جبریانه و جواب دادن شاه ایشان را:
سلام
در ابن بخش خصوصا این بیت مولانا به مسیولیت شخصی آدمیان در قبال اعمالشان تاکید دارد صرف موضوع مهربانی نیست
متهم کن نفس خود را ای فتی
متهم کم کن جزای عدل را
در غزل ۱۳۴۹ میفرماید
بر همگان گر زفلک زهر ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
فرشاد مهریار در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۵:
درود بر همگی. ببخشید من دنبال شعر دیگری بودم که به این شعر رسیدم. ممنون میشم لینک شعر زیر برای من ایمیل بشه یا همین جا قرار بدید تا بهش دسترسی داشته باشم:
عاشقی بر من تو را رسوا کنم
خانمان تو همه یغما کنمfarshad.m1368@gmail.com
محمد خراسانی در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۰:
اگر عالمی میتواند معنی ابیات ۱ و ۲ و ۳ و ۱۳ و ۱۴ و ۲۵ را بگویدد ممنون میشوم
سعادت کریمی در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:
قافیه تکراری
چه سوزم
بسوزم
بسوزم
دکتر صحافیان در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:
چون از سر شوق دست به موهای زیبایش بزنم در خشم میشود( ایهام: موهایش تابدار میشود) و اگر به دنبال مهر و آشتی باشم تندی کند.
۲- و با گوشه ابروی خود که چون هلال ماه کمانی است، راهزن تماشاکنندگان جمالش میشود و زود پنهان میشود( خانلری:نظارگان بیچاره)
۳-در شب باده نوشی که همگان خواب و خمارند، با بیداری ویرانم میکند و آنگاه که در روز شکایت میکنم، خود را به خواب میزند.
۴- آری راه عشق همین است، پر از غوغا و زیان! هر که ناشکیبایی ورزد خواهد افتاد( تسلیم و خرسندی تنها راه است. خانلری: پر آشوب و آفت)
۵- ولی با این همه گدایی درگاه معشوق برتر از سلطنت است! آیا کسی از سایه آرامبخش معشوق به آفتاب میرود؟!
۶-وقتی روزگار سیاهی مو پایان یافت، هر چه بکوشند از سفیدی مو کاسته نمیشود( سواد: چرکنویس بیاض: پاکنویس)
۷-حباب که مغرورانه بر روی شراب کلاهداری و سروری میکند، به زودی از بین خواهد رفت( تمثیل برای غرور جوانی، ثروت، دانش و ...)
۸- آری آنکه مانع آشکار شدن راه حق است خودت هستی حافظ! از خود بلند شو! خوشا به سعادت کسی که در راه حق بیپرده رود و شاهد زیبایی آن باشد.
بیت اضافه در خانلری: دلا چو پیر شدی، حسن و نازکی مفروش/ که این معامله در عالم شباب رود
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
nabavar در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۳ در پاسخ به آفتابگردان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۸:
گرامی آفتاب گردان
درود
گمان می کنم منظور از شش جهت،جهات ششگانه ی برای مثال یک مکعب باشد،” تاس را نگاه کنید شش جهت دارد “ می گوید از هرطرف می نگرم نور تو متجلی ست.
آفتابگردان در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۸:
با سلام
مصراع《 ای شش جهت ز نورت چون آینه است شش رو》
به چه معناست؟
ممنون میشم اگر کسی میدونه توضیح بده
بهزاد علوی (باب) در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۱:
رسول گرامی با سپاس از لطف خود که "خراسان" را (از قول این حقیر) تعبیر به نام منطقه فرمودید ... ابداََ بخاطراین که خراسان به این صورت به معنای منطقه در کمان و به صورت (خراسان) نوشته شود در نظر نبوده و نخواهد بود و با رجوع به فرهنگ معین (دوره 6 جلدی - چاپ هشتم - سال 1371) دقت کنید: " خراسان نغمه ایست در موسیقی قدیم" و بهتر است با همگونی با مصرع سمت راست و همگون با مابقی واژه ها در کمان و به صورت (خراسان) نوشته شود!
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای جان من خطا این جاست!
الهام افکاری در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۵ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:
بسیار از نوشته های شما جهت شناخت حضرت حافظ و درک معانی ابیات استفاده می برم.
امیدوارم همواره پاینده و پویا باشید
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور:
سلام در پاسخ به جناب خرسند
تخییلیی = آدم خیالاتی ،توهم زده،اختلال روان پریشی پارانوید
توضیحات را جناب آقای مروتی داده اند ولی لازم به ذکر است مولانا با این تمثیل به بیماری روان پریشی جامعه که در پی آزار رساندن به هم هستند اشاره کرده درکل این یکی از بخش های عالی از مثنوی است که به پاسخ مسایل عرفانی در قالب سوال وجوابهای شاکی وقاضی پرداخته قاضی به مثابه پیر فرزانه وشاکی به مثابه مرید آمده است .
شاد باشید
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۱۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۴ - منجذب شدن جان نیز به عالم ارواح و تقاضای او و میل او به مقر خود و منقطع شدن از اجزای اجسام کی هم کندهٔ پای باز روحاند:
سلام در پاسخ به حضرتعالی وتذکر بجای شما به همراهان گنجور
از چند بیت قبل مولانا موضوع بحث را عوض میکند ومیفرماید آن کشنده میکشد من چون کنم ؟ در سه بیت بعد درمورد رفتار اسب وسوارکار (فارس) را به مثال گرفته بنده به نوعی یک سوار کار وآشنا با اصول سوارکاری هستم در سواری ما یک قانون داریم خصوصا در هنگام گشت صحرایی رفتن با اسب که میگه سوار مبتدی مناسب اسب خبره و سوار باتجربه مناسب اسب مبتدی است در بیت ۲۳ به همین اصل اشاره داره میگه اسب خام یا اسبی که تازه سواری شده ،در زیر سواری سوارکار با کشیدن متناوب دهنه به اسب یادآوری میکنه که حواسش باشه سوارکار بر پشت او نشسته ،واسب باهوش اون اسبی است که هوای سوارش رو داشته باشه
بعضی از اسبها بسیار نجیب وباهوشند وهرگز هنگام سواری رفتاری مثل جفتک زدن یا شانه خالی کردن یا کپ دادن از خود نشون نمیدن که سوارش زمین بخوره
بیت بعدی خدا درقلب تو وذهن تو در انجام امور تصرف میکنه ودویست آرزو برات بوجود میاره ولی باز عزم تو را به دلایلی میشکند ودلشکسته میشوی حالا تو که دیدی بارها اون تصمیمات تورو بر هم زده وان خدایی که با قضایش تمام افکار وتدابیر تورا در هم شکسته چگونه به فرمانروایی وحاکمیت او ایمان نمی آوری وتسلیم اتفاقات نمیشی و قضای الهی برات مسلم نشده
شاد باشی
omid در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۶ در پاسخ به کوروش دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
زبون یعنی خار
یعنی هرکسی عاشق نباشه دستخوش بازیچه ها و سختی های روزگار قرار نمیگیره
آدمی که دلش رو در راه عشق گذاشته آسیب ها و سختی های زیادی از زمانه و روزگار میبینه
برعکس کسایی که عاشق نمیشن و در سایه امن قرار دارند
کیومرث خالقی در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:
## تفسیر بیت حافظ: "من غلامِ نظرِ آصِفِ عهدم کو را صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است"
**معنی بیت به زبان ساده:**
حافظ در این بیت زیبا و عمیق، به دنبال کسی میگردد که هم ظاهر و مقام والایی داشته باشد (خواجگی) و هم باطن و قلبی پاک و ساده همچون درویشان. او خود را غلام (بنده) چنین شخصی میداند و آرزو دارد که بتواند او را پیدا کند.
**تفسیر مفصلتر:**
* **آصف:** وزیر سلیمان نبی بود که به دانش و حکمت مشهور بود. در اینجا، آصف نمادی از کسی است که هم مقام و جایگاه بالایی دارد و هم به دانش و معرفت دست یافته است.
* **غلام نظرِ آصف:** یعنی بنده و خادم کسی که نگاهی همچون آصف دارد. به عبارت دیگر، حافظ آرزو دارد که بتواند شخصی را پیدا کند که با نگاهی عمیق و دانا به جهان و هستی بنگرد.
* **صورتِ خواجگی:** به ظاهر و مقام والای آن شخص اشاره دارد. کسی که از نظر اجتماعی و مرتبه، جایگاه بالایی داشته باشد.
* **سیرتِ درویشان:** به باطن و قلب پاک و ساده آن شخص اشاره دارد. کسی که از دنیاطلبی و تعلقات مادی فاصله گرفته و به دنبال حقیقت و معنویت است.
**معنی کلی بیت:**
حافظ در این بیت، به جستجوی انسان کاملی است که هم از نظر ظاهری و اجتماعی موفق باشد و هم از نظر باطنی و معنوی به کمال رسیده باشد. او چنین شخصی را الگوی خود قرار داده و آرزو دارد که بتواند از او بهرهمند شود.
**نکات قابل توجه:**
* **تضاد:** استفاده از تضاد بین "خواجگی" و "درویشی" به زیبایی هرچه تمامتر، شخصیت مطلوب حافظ را توصیف میکند.
* **عرفان:** این بیت، حاوی مفاهیم عمیق عرفانی است و به جستجوی انسان کامل و حقیقت مطلق اشاره دارد.
* **آرزوی شاعر:** حافظ در این بیت، آرزوی خود را برای رسیدن به کمال و معرفت بیان میکند و از خداوند متعال طلب یاری مینماید.
**کاربردهای این بیت در زندگی:**
* **الگوگیری:** این بیت میتواند الگویی برای همه ما باشد تا هم به دنبال رشد و پیشرفت در زندگی باشیم و هم به دنبال پاکی و سادگی قلب خود باشیم.
* **تواضع:** این بیت به ما یادآور میشود که حتی افراد با مقام و جایگاه بالا نیز باید به دنبال تواضع و فروتنی باشند.
* **تعادل:** این بیت به ما نشان میدهد که برای رسیدن به سعادت، باید تعادل بین دنیا و آخرت، ظواهر و باطن برقرار کنیم.
**در کل،** این بیت حافظ یکی از زیباترین و عمیقترین ابیات اوست که به موضوعات مهمی همچون انسان کامل، عرفان و معنویت میپردازد.
زهرا غلامی در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۵۷ - به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد:
قالب شعر قطعه نیست.
لطفاً اصلاح کنید.
کوروش در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود:
دل ببیند سر بدان چشم صفی
آن حشایش که شد از عامه خفی
یعنی چه
صدیقه کامور در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۴:
مصرع آخر ،از هوسها دست شستم....
کوروش در ۴ ماه قبل، جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود:
ور سخنکش یابم آن دم زن به مزد
میگریزد نکتهها از دل چو دزد
یعنی چه ؟
Shurideh در ۴ ماه قبل، شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ: