خدایگانا صدور زمانه شمس الدین
ایا چو نور خرد رای تو جهان آرای
به هیچ دور فلک قفل های حادثه را
به از ضمیر تو نادیده هیچ قفل گشای
چو طبع منطقیان لطف تو سخن پرور
چو وهم هندسیان صیت تو جهان آرای
فراز هر سر شاخی گل وجود تو را
ز یادت است چو بلبل هزار مدح سرای
زمانه زیر و زبر شد هزار باره چو چرخ
که همچو قطب نجنبید دولت تو ز جای
اگر به مدح تو تقصیر می کنم زان ست
که در صفات تو مانده ست عقل ناپروای
جلال قدر تو را غایتی معین نیست
که بر ثنای تو کس را قرار گیرد رای
به پایه که رسی تا اساس مدح نهم
فراز پایه دیگر نهاده باشی پای
از آن زمان که جدا مانده ام ز درگه تو
که خاک اوست چو باد بهشت،روح افزای
دویدم از سر حیرت بسی نشیب و فراز
مرا نه دیده ره بین نه عقل راه نمای
گهی چو گل شده رسوای طبع رنگ آمیز
گهی چو بلبل اسیر زبان هرزه درای
چو دف طپانچه غم را نشسته حلقه به گوش
پس از برای دمی ده دهان گشاده چو نای
کنون به صبر و قناعت فشرده ام دندان
مگر فرو برد این غصه های جان فرسای
در آفتاب حوادث بسوزم اولیتر
که بهر سایه بود بر سرم سپاس همای
بس است اینک لگد کوب حادثات شدم
ز ننگ مدحت مشتی خسیس طبع گدای
گذشت سی [سفر] از کاروان عمرم و من
زبان به گرد دهن درفکنده همچو درای
ازین سپس من و کنجی و کلبه تاریک
که سرد شد به دلم در هوای باغ و سرای
تو کامران و مکرم بمان در عالم
کرامت ست وجود تو خلق را ز خدای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای
و آن کجا بگوارید ناگوار شدهست
و آن کجا نگزایست گشت زود گزای
چو آفرید بتا روی تو ز دوده خدای
مجوی فتنه و روی ز دوده را مزدای
بعارض تو آن گرد مشک سوده بسست
بچشم سرمه مکن ، خلق را بلا منمای
بلای تافته جعدت بسست بر دل خلق
[...]
همی سراید چنگ آن نگار چنگسرای
نبید باید و خالی ز گفتگوی سرای
غذای روح سماعست و آن شخص نبید
خوشا نبید کهن با سماع طبع گشای
نبید تلخ و سماع حزین و روی نکو
[...]
دلم بدیگر جای و تنم بدیگر جای
تنم بغربت و دل با تو مانده اندر وای
بلای تن ز دلم هست کاشکی همه سال
تنم بنزد تو بودی و دل بدیگر جای
دعا کنم بخدای جهان همه شب و روز
[...]
به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای
دو پای دارم چار دگر بباید از آنک
به هفت کشور نتوان رسید بیشش پای
چنان زندگانی کن ای نیک رای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.