شهریارا برای مدحت تو
تیغ فکرت همیشه آختهام
بر بساط هوات اسب مراد
بر رخ روزگار تاختهام
گرچه از آرزوی خدمت تو
دل و جان را به غم گداختهام
ذکر زحمت نمیکنم حالی
با شراب تهی بساختهام
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
شهریارا برای مدحت تو
تیغ فکرت همیشه آختهام
بر بساط هوات اسب مراد
بر رخ روزگار تاختهام
گرچه از آرزوی خدمت تو
دل و جان را به غم گداختهام
ذکر زحمت نمیکنم حالی
با شراب تهی بساختهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت زاهد که من بساختهام
زانکه من نفس را شناختهام
در مقامات عشق باخته ام
با علامات عشق ساخته ام
به خیالی ز دور ساختهام
هوسی غایبانه باختهام
گفت تا دوست را شناخته ام
با غمش نرد عشق باخته ام
چون بهخوبی ترا شناختهام
راز خود با تو فاش ساختهام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.