پیش خود تا فکر نفع بینهایت میکند
کارفرما کارگر را کی رعایت میکند
ماه نو با روی پر خون شفق را کن نگاه
کان ز داس و دست دهقانان حکایت میکند
فوری از نای وزیر آید نوای راضیم
از فلان مأمور اگر ملت شکایت میکند
آخر ای مظلوم از مظلوم چون خود یاد کن
چون ببینی ظالم از ظالم حمایت میکند
آه مظلومان چو آتش در میان پنبه است
چون فتد اینجا به آنجا هم سرایت میکند
بگذرند از کبریایی گر خداوندان آز
ثروت دنیا خلایق را کفایت میکند
از طریق نامه طوفانی خود فرخی
اهل ثروت را به سوی حق هدایت میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نابرابریها و ظلمهای اجتماعی میپردازد. شاعر در آن اشاره میکند که کارفرماها به نفع خود به کارگران توجهی ندارند و مظلومان در جامعه از یکدیگر حمایت نمیکنند. او تأکید میکند که ظلم در جامعه به صورت زنجیروار گسترش مییابد و در نهایت ثروت و قدرت باعث میشود که افراد با وجود ظلم، همچنان به زندگی خود ادامه دهند. شاعر با یادآوری اهمیت توجه به حقایق و هدایت به سوی عدالت، از اهل ثروت دعوت میکند که به ارزشهای انسانی توجه کنند.
هوش مصنوعی: وقتی کارفرما به نفع خود فکر میکند و منافعش را در نظر میگیرد، هیچ وقت به کارگر اهمیت نمیدهد و از او مراقبت نمیکند.
هوش مصنوعی: ماه نو با چهرهای خونین به شفق نگاه کن که این وضعیت، قصهای از داس و دستان کشاورزان را روایت میکند.
هوش مصنوعی: فوری صدای خوشی از صدای وزیر شنیده میشود که میگوید: «من از فلان مسئول راضی هستم»، در حالی که مردم از او شکایت دارند.
هوش مصنوعی: ای مظلوم، وقتی به یاد مظلومان میافتی، به یاد خودت باش، زیرا که تو شاهد هستی که ظالمها از همدیگر حمایت میکنند.
هوش مصنوعی: ناله و درد مظلومان مانند آتش در میان پنبه است؛ وقتی که این درد به جایی برسد، به همه جا سرایت میکند.
هوش مصنوعی: اگر خداوندان ثروت دنیا از بزرگی و خودخواهی خود بگذرند، میتوانند به دیگران کمک کنند و نیازهای مردم را برآورده سازند.
هوش مصنوعی: فرخی با نوشتههای تاثیرگذار خود، ثروتمندان را به سمت حقیقت راهنمایی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب چشمم دم به دم از دل روایت میکند
قصهٔ جانم به سوز دل حکایت میکند
عاشق مستیم و عقل از خانه بیرون کردهایم
در به در میگردد و از ما شکایت میکند
دست ما بگرفت آن سلطان و ما را برگرفت
[...]
ماه بدر از روی خورشیدم حکایت میکند
وین سخن در جان اهل دل سرایت میکند
گرچه میخواهد که ریزد چشم مستش خون دل
زلفش از روی کرم چندین حمایت میکند
شهر دل معمور میدارد شه عشقش ولی
[...]
آن که از اوضاع خود دایم شکایت میکند
خاطر دشمن فزون از خود رعایت میکند
میشود سرحلقه روشندلان روزگار
هرکه چون چشم آشنایی را رعایت میکند
نیست ایمن از گزند شوخ چشمان جهان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.