گرچه ما از دستبرد دشمنان افتادهایم
ما ز بهر جنگ از سر تا به پا آمادهایم
در طریق بندگی، روزی که بنهادیم پای
بر خلاف نوع خواهی یک قدم ننهادهایم
افترایی گر به ما بستند ارباب ریا
پیش وجدان راستی با جبهه بگشادهایم
قلب ما تسخیر شد از مهر جمعی خودپرست
آه از این بتها که ما در قلب خود جا دادهایم
پیشه ما راستی، وین نادرستان حسود
در پی تنقید ما کاندر سیاست سادهایم
این اسیری تا به کی، ای ملت بیدست و پای
گر برای حفظ آزادی ز مادر زادهایم
فرخی چندیست ما هم در پی صید عوام
روز تا شب در خیال سبحه و سجادهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر سرانجام مشکلات و مبارزات یک ملت است که با وجود دشواریها و دستبرد دشمنان، برای جنگ و دفاع از خود آمادهاند. شاعر به نکتهای اشاره میکند که پس از ورود به مسیر بندگی، هرگز خلف وعده نکردهاند و در برابر تهمتهای اربابان ریا، با وجدان پاک ایستادهاند. او از عشق به جمعی خودپرست و بتهایی که در دل خود جای دادهاند، احساس ناراحتی میکند و به نادرست بودن سیاستها و حسادتها در جامعه اشاره میکند. همچنین بر سرنوشت خود و آزادیشان تأکید کرده و از اینکه در پی صید عوام و تظاهر در دینداری هستند، ابراز ناخرسندی میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که به خاطر حملات دشمنان آسیب دیدهایم، اما در زمینهی نبرد از سر تا پای خود را آماده کردهایم.
هوش مصنوعی: در مسیر عبادت و بندگی، از زمانی که قدم بر خلاف خواستههای نفس خود گذاشتیم، حتی یک قدم جلو نرفتهایم.
هوش مصنوعی: اگر کسانی به ما تهمت بزنند، صاحبان ریا به خاطر وجدان پاک خود، ما با روی باز و دل روشن در برابر آنها ایستادهایم.
هوش مصنوعی: قلب ما تحت تاثیر عشق و محبت افرادی قرار گرفته که تنها به خودشان میاندیشند. ای کاش از این بتهایی که در دل خود جای دادهایم، رهایی میافتیم.
هوش مصنوعی: شغل ما صداقت است و در این میان، حسودان نادر برای انتقاد از ما در حال تلاش هستند، چرا که ما در سیاست راست و ساده عمل میکنیم.
هوش مصنوعی: این اسارت و بندگی چقدر ادامه خواهد داشت، ای مردم بیپناه! اگر برای حفظ آزادی به دنیا آمدهایم، چرا چنین در قید و بند هستیم؟
هوش مصنوعی: مدتهاست که ما هم به دنبال جلب توجه مردم هستیم و شب و روز در خیال و تصورات خود مشغول تظاهر به عبادت و دینداری هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهادهایم
تا که در بند کلهدوزی اسیر افتادهایم
صد سر ار زد هر کلاهی کو همی دوزد ولیک
ما بهای هر کله اکنون سری بنهادهایم
او کلاه عاشقان اکنون همی دوزد چو شمع
[...]
مست و رند و لاابالی در جهان افتادهایم
بر در میخانهٔ خمار سر بنهادهایم
جامهای خسروانی خوردهایم اندر الست
تا نپنداری که ما امروز مست بادهایم
بر در سلطان عشقش چون گدایان سالها
[...]
بر شکال دولت آبادست و ما بیبادهایم
دامن دولت که ساقی باشد از کف دادهایم
دانه تسبیح بیآبست، کی بر میدهد
ما چه بیحاصل به دام زهد خشک افتادهایم
قلعهها از دولت شاه جهان مفتوح شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.