بر شکال دولت آبادست و ما بیبادهایم
دامن دولت که ساقی باشد از کف دادهایم
دانه تسبیح بیآبست، کی بر میدهد
ما چه بیحاصل به دام زهد خشک افتادهایم
قلعهها از دولت شاه جهان مفتوح شد
ما ز دست بسته مهر شیشه نگشادهایم
خود متاع خانه خویشیم، چون مرغ قفس
گر نهایم آزاد از قید جهان آزادهایم
روی برگشتن نمیدارد هدف از پیش تیر
تو کمان فتنه را زه کن که ما اِستادهایم
پیش ما بزم نشاط و حلقه ماتم یکیست
شمع بزمیم از برای سوختن آمادهایم
نه به ما پای گریزی مانده نه دست ستیز
بر سر راه حوادث همچو مور جادهایم
از تلاش سرفرازی کی به جایی میرسیم
ما که از افتادگی در پیش چون سجادهایم
پر نمیپیچیم بر صید مراد خود کلیم
ما که عنقا را به دام آورده و سر دادهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسرت و ناامیدی فردی است که در جستجوی خوشبختی و آزادی است، اما در دام رنج و محدودیت گرفتار آمده است. شاعر در توصیف دنیای خود به استفاده از دلایل و استعارههای مختلف میپردازد. او از فقدان باده و لذت در زندگی میگوید و اینکه در مقابل زهد خشک و بیحاصل قرار گرفتهاند. همچنین به ناکامی در دستیابی به آرزوها و آزادی اشاره میکند و خود را مانند مرغی در قفس میبیند. در نهایت، او به واقعیتهای سخت زندگی و تلاش بیفایده برای درک سرافرازی و موفقیت اشاره دارد و حس میکند که در برابر حوادث و مشکلات، ضعفی ندارد و باید در مقابل آنها ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: با داشتن امکانات و متعلقات خوشبختی، ما در حال حاضر بدون لذت و شادی هستیم، چون فرصت بهرهمندی از خوشبختی را از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: دانههای تسبیح وقتی بیآب باشند، دیگر چگونه میتوانند به ما برکت دهند؟ ما چه فایدهای از زهد و عبادت بیروح و خشک میبریم؟
هوش مصنوعی: قلعهها به خاطر قدرت شاه جهان تسلیم شدند، اما ما هنوز نتوانستهایم از چنگالهای که دستهایمان را بسته، رها شویم.
هوش مصنوعی: ما خود بهتنهایی ارزشمند هستیم، مانند پرندهای در قفس که اگرچه بهظاهر آزاد نیست، اما در دل خود از محدودیتهای دنیایی رها و آزاد است.
هوش مصنوعی: هدف تو از شلیک تیر به کسی با کمان فتنه، هیچ تاثیری بر تصمیم ما نخواهد داشت، چون ما مستقلاً ایستادهایم و از موضع خود عقبنشینی نمیکنیم.
هوش مصنوعی: در پیش ما، جشن و شادی و همچنین نعمت و اندوه، هر دو یکسان هستند. ما آمادهایم که در مراسم شادمانی، شمعی برافروزیم تا بسوزیم.
هوش مصنوعی: ما نه قدرت فرار داریم و نه امکان مبارزه، در برابر حوادث زندگی، مانند یک مورچه در جادهایم.
هوش مصنوعی: اگر ما همواره در تلاش و کوشش باشیم، به موفقیت خواهیم رسید. اما اگر در خضوع و فروتنی نسبت به دیگران باشیم، همچون سجاده، نمیتوانیم به هدفهای بلند خود دست یابیم.
هوش مصنوعی: ما بر روی خواستهامان تأکید نمیکنیم، چون مانند کلیم که موفق به گرفتن عنقا شده، ما نیز به دستاوردهای بزرگ دست یافتهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهادهایم
تا که در بند کلهدوزی اسیر افتادهایم
صد سر ار زد هر کلاهی کو همی دوزد ولیک
ما بهای هر کله اکنون سری بنهادهایم
او کلاه عاشقان اکنون همی دوزد چو شمع
[...]
مست و رند و لاابالی در جهان افتادهایم
بر در میخانهٔ خمار سر بنهادهایم
جامهای خسروانی خوردهایم اندر الست
تا نپنداری که ما امروز مست بادهایم
بر در سلطان عشقش چون گدایان سالها
[...]
گرچه ما از دستبرد دشمنان افتادهایم
ما ز بهر جنگ از سر تا به پا آمادهایم
در طریق بندگی، روزی که بنهادیم پای
بر خلاف نوع خواهی یک قدم ننهادهایم
افترایی گر به ما بستند ارباب ریا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.