شب که دل با روزگار تار خود در جنگ بود
گر مرا چنگی به دل میزد نوای چنگ بود
نیست تنها غنچه در گلزار گیتی تنگدل
هر که را در این چمن دیدم چو من دلتنگ بود
گر ز آزادی بود آبادی روی زمین
پس چرا بیبهره از آن کشور هوشنگ بود
نوشدارو شد برای نامداران مرگ سرخ
بس که در این شهر ننگین زندگانی تنگ بود
بس که دلخون گشتم از نیرنگ یاران دورنگ
دوست دارم هر که را در دشمنی یکرنگ بود
بیسر و پایی که داد از دست او بر چرخ رفت
کی سزاوار نگین و درخور اورنگ بود
شاه و شیخ و شحنه درس یک مدرس خواندهاند
قیل و قال و جنگشان هم از ره نیرنگ بود
برندارم دست و با سر میروم این راه را
تا نگویی فرخی را پای کوشش لنگ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات دلگیر و رنجآور شاعر میپردازد. او در شبهای تاریک با دغدغههای زندگی در جنگ است و به تنهایی و دلتنگی خود اشاره میکند. شاعر میگوید که همه در این دنیا دچار غم و نزدیک به احساس او هستند. او به آزادی و خوشبختی اشاره میکند و میپرسد چرا در این عالم، مردم از آن بیبهرهاند. همچنین، او از نیرنگ و فریب دوستان و قدرتمداران شکایت میکند و عشق خود به انسانهای صمیمی را ابراز میکند که در دوستی خود یکرنگ هستند. در نهایت، شاعر بر اراده و تلاش خود تأکید میکند و میخواهد نشان دهد که اگرچه در این راه مشکلاتی موجود است، але او با قدرت و استقامت پیش میرود.
هوش مصنوعی: در شب که دل درگیر مشکلات و مشغلههای زندگی بود، اگر احساس خاصی به من دست میداد، صدایی مانند صدای چنگ به وجود میآمد.
هوش مصنوعی: در باغ جهان تنها غنچهای نیست، هر کسی که در این باغ دیدم دلش همچون من پژمرده و ناراحت بود.
هوش مصنوعی: اگر آزادی باعث آبادانی روی زمین است، پس چرا کشور هوشنگ از آن بیبهره بود؟
هوش مصنوعی: نوشدارو برای مردان بزرگ به تأخیر افتاده است، زیرا زندگی در این شهر پر از ننگ بسیار سخت و دشوار بوده است.
هوش مصنوعی: به خاطر وفاداری در دوستی و نیرنگی که از دوستان دوزیست دیدم، به هر کسی که در دشمنی صادق و بیریا باشد، احترام میگذارم و او را دوست دارم.
هوش مصنوعی: کسی که بیتعادل و بیپایه است، چگونه میتواند لایق جایگاهی باارزش و زینت باشد؟ در واقع، ارزش و اعتبار او به خاطر وضعیتش از بین رفته است.
هوش مصنوعی: پادشاه، روحانی و فرمانده همه در یک مکتب آموختهاند و درگیریهای آنها هم از طریق فریب و نیرنگ بوده است.
هوش مصنوعی: من دستانم را نمیزنم و با سر خود این مسیر را ادامه میدهم تا اینکه نگوئی فرخی در تلاشش ناتوان بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آنشب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود
شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانک او بر خفتگان گلبانک می زد چنگ بود
دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
[...]
بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود
صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود
حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس
لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود
بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم
[...]
شب همه شب با صبوری نالهام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
برگ برگ گلشنم در خون حسرت میطپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
[...]
شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود
دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود
در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست
بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود
عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش
[...]
بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جنگ بود
می به کام شیشه ام چون در فلاخن سنگ بود
بر چراغ خانه ام هر دم نفس می شد گره
وقت همچون غنچه گل بر چراغم تنگ بود
ساغر عیشم به آب کهربا می شست روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.