شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود
دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود
در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست
بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود
عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش
امن بودم تا جواب نامه من جنگ بود
در بهارستان وحدت سبزه بیگانه نیست
دست بر هر تار این قانون زدم آهنگ بود
تا غبار خودپرستی شستم از لوح بصر
رو به هر وادی که کردم خضر پیشاهنگ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعری که پیش روست، شاعر به توصیف احساسات خود در شب و ارتباطش با معشوق میپردازد. او در این شب که حجاب زلف معشوقش را در دست دارد، احساس تنهایی و جنون میکند. بلبل شکوهمند در گلیستان تحت تأثیر این عشق به چشم میآید و میفهمد که زندگیاش تحت تأثیر نامهای از یک دشمن قرار گرفته است. تا زمانی که جواب نامهاش را دریافت نکرده، در آرامش به سر میبرد. در ادامه، شاعر به فضایی از وحدت و رشادت اشاره میکند و با شستشوی غبار خودپرستی، به جستجوی حقیقت و معنای عمیقتری در زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: شب زمانی که موهای تو را در دست داشتم، احساس میکردم که دامن فراخ و پهن دنیای محشر به خاطر عشق و دیوانگیم برایم تنگ شده است.
هوش مصنوعی: در باغی که دانههای شبنم بر روی گلها نشسته است، بلبل با دلیرانه و شجاعت در کنار ما نشسته و زیباییاش همه جا را پر کرده است.
هوش مصنوعی: یک عالم با من نامهای نوشت و من در امنیت بودم، اما وقتی به نامهام پاسخ داد، جنگ به راه افتاد.
هوش مصنوعی: در باغ بهار از سبزههای بیگانه خبری نیست و من بر هر رشته از این قانون نغمهای را مینوازم.
هوش مصنوعی: وقتی که از غرور و خودخواهی خود پاک شدم و چشمانم را به حقیقت گشودم، هر جا که رفتم، خضر به عنوان راهنمایم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آنشب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود
شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانک او بر خفتگان گلبانک می زد چنگ بود
دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
[...]
بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود
صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود
حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس
لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود
بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم
[...]
شب همه شب با صبوری نالهام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
برگ برگ گلشنم در خون حسرت میطپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
[...]
تا عنان اختیار ناقصم در چنگ بود
تا به زانو پایم از خواب گران در سنگ بود
عاجزان را رحمت حق پرده داری می کند
بودم از صیاد ایمن تا شکارم لنگ بود
سرمه خواب گران در چشم پر خون داشتم
[...]
بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جنگ بود
می به کام شیشه ام چون در فلاخن سنگ بود
بر چراغ خانه ام هر دم نفس می شد گره
وقت همچون غنچه گل بر چراغم تنگ بود
ساغر عیشم به آب کهربا می شست روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.