گنجور

 
صائب تبریزی

شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود

دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود

در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست

بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود

عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش

امن بودم تا جواب نامه من جنگ بود

در بهارستان وحدت سبزه بیگانه نیست

دست بر هر تار این قانون زدم آهنگ بود

تا غبار خودپرستی شستم از لوح بصر

رو به هر وادی که کردم خضر پیشاهنگ بود

 
 
 
خواجوی کرمانی

یاد باد آنشب که در مجلس خروش چنگ بود

مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود

شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع

وانک او بر خفتگان گلبانک می زد چنگ بود

دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد

[...]

نظیری نیشابوری

بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود

صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود

حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس

لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود

بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم

[...]

فصیحی هروی

شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ بود

هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود

برگ برگ گلشنم در خون حسرت می‌طپید

بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود

گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال

[...]

صائب تبریزی

تا عنان اختیار ناقصم در چنگ بود

تا به زانو پایم از خواب گران در سنگ بود

عاجزان را رحمت حق پرده داری می کند

بودم از صیاد ایمن تا شکارم لنگ بود

سرمه خواب گران در چشم پر خون داشتم

[...]

سیدای نسفی

بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جنگ بود

می به کام شیشه ام چون در فلاخن سنگ بود

بر چراغ خانه ام هر دم نفس می شد گره

وقت همچون غنچه گل بر چراغم تنگ بود

ساغر عیشم به آب کهربا می شست روی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه