یاد باد آنشب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود
شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانک او بر خفتگان گلبانک می زد چنگ بود
دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
مشرب آتش عذاران آب آتش رنگ بود
گوش جانم بر سماع بلبلان صبح خیز
چشم عقلم بر جمال گلرخان شنگ بود
گرچه صیقل می برد آثار زنگ از آینه
صیقل آئینه ی جانم می چون زنگ بود
آنزمان کانماه رخشان خور آئین رخ نمود
باغ پر گلچهر گشت و کاخ پر اورنگ بود
بر من بیدل نبخشود و دلم را صید کرد
گوئیا در شهر دلهای پریشان تنگ بود
پیش شیرین قصه ی فرهاد مسکین کس نگفت
یا دل آن خسرو خوبان خلّخ سنگ بود
مطربان از گفته ی خواجو سرودی می زدند
لیکن آن گلروی را از نام خواجو ننگ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به یاد شب پرشور و نشاطی اشاره دارد که در آن موسیقی و رقص در مجلس برقرار بوده است. شاعر به زیباییهای عشق و لذتهای لحظهها پرداخته و از زیباییهای جوانان و گلها سخن میگوید. در عین حال، احساس دلتنگی و دردی را نیز بیان میکند، زیرا خاطرات تلخی از عشق و فقدان در ذهنش باقیمانده است. توصیف زیبایی و نشاط در کنار اندوه ناشی از جدایی، تضاد جالبی را در شعر ایجاد کرده است. شاعر به دنبال صیقل دادن به روح خود و پاکسازی زنگارهاست، و در انتها به یاد عشق افسانهای فرهاد و شیرین اشاره میکند، که خود به نوعی درد و رنج را تداعی میکند.
هوش مصنوعی: به یاد آن شبی افتادم که در جمع دوستان، صدای زیبا و شاداب ساز چنگ به گوش میرسید و سازهای دیگر همچون عود و دف نیز در آن جشن خوش مینواختند.
هوش مصنوعی: شاهدان در حال رقص و رهایی بودند و رقبای دیگر هم در شادی و نشئه به سر میبردند. اما او در میان کسانی که خواب بودند، به نغمهای دلانگیز چنگ مینواخت.
هوش مصنوعی: دستگیر خستگان یعنی کسی که از خستگان و درماندگان حمایت میکند و به آنها کمک میرساند. جام می گلرنگ به نوعی نوشیدنی خوش رنگ اشاره دارد که میتواند نماد شادی و سرزندگی باشد. مشرب آتش عذاران نیز به مکانی اشاره دارد که عذاران، به نوعی روحانیون یا افرادی که پیروان اخلاق و معنویت هستند، برای تماشای آتش و احساسات خود دور هم جمع میشوند. آب آتش رنگ هم به تداعی حالتی از سرخی و گرم بودن اشاره دارد. به طور کلی، این متن به حمایت و روحیه بخشی به افراد خسته، شادی ناشی از زیبایی و رنگها و همچنین ارتباط با احساسات عمیق انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: گوش حسّاسی من به صدای بلبلان صبحگاهی توجه دارد و چشم فکرم به زیبایی گلرخانانی است که شاداب و زندگیبخش هستند.
هوش مصنوعی: هرچند که جلا و صاف کردن آینه زنگارها را از بین میبرد، اما آینهٔ جان من همچنان زنگزده است.
هوش مصنوعی: زمانی که ماه زیبا و درخشان طلوع کرد، چهره باغ پر از گل ها نمایان شد و کاخ ها با زینت های پرشتاب آراسته گردیدند.
هوش مصنوعی: دل من را به چنگ آورد و نتوانست در بر من بیرحمی کند، انگار که در این شهر، دلهای آشفته و سردرگم کمبود بود.
هوش مصنوعی: در داستان شیرین و فرهاد، هیچکس نگفت که دل آن عاشق خوشظاهر مانند زنجیری از سنگ بوده است.
هوش مصنوعی: خوانندگان از اشعار خواجو ترانهایی میخواندند، اما آن دختر زیبا از نام خواجو خجالت میکشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود
صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود
حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس
لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود
بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم
[...]
شب همه شب با صبوری نالهام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
برگ برگ گلشنم در خون حسرت میطپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
[...]
شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود
دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود
در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست
بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود
عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش
[...]
بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جنگ بود
می به کام شیشه ام چون در فلاخن سنگ بود
بر چراغ خانه ام هر دم نفس می شد گره
وقت همچون غنچه گل بر چراغم تنگ بود
ساغر عیشم به آب کهربا می شست روی
[...]
شب که از بیداد او دل بیخودی آهنگ بود
بادهٔ لعلی به جامم از شکست رنگ بود
بود خون آلوده دل در بیضه همچون غنچه ام
شیشه ام گرم شکستن در نهاد سنگ بود
موج می بی او نمود چنگل شهباز داشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.