هر شرارت در جهان فرزند آدم میکند
بهر گرد آوردن دینار و درهم میکند
آبرو هرگز ندارد آنکه در هر صبح و شام
پیش دونان پشت را بهر دونان خم میکند
چون ز غم بیچاره گردی باده با شادی بنوش
کاین اساس شادمانی چاره غم میکند
تکیه بر عهد جهان هرگز مکن کاین بیوفا
صبح عید عاشقان را شام ماتم میکند
زورمندان را طبیعت کرده غارتپیشه خلق
آفتاب از این سبب تاراج شبنم میکند
فرخی آسودگی در حرص بیاندازه نیست
میشود آسوده هرکس آز را کم میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد رفتارهای ناپسند و دنبال کردن财富 و قدرت در جامعه میپردازد. شاعر بیان میکند که هرگونه شرارت در دنیا به دنبال منافع مادی است. او به این نکته اشاره میکند که کسی که برای دستیابی به مال و قدرت به دیگران بیاحترامی میکند، هرگز آبرو ندارد. همچنین، به اهمیت شادی و غم در زندگی اشاره میشود و این که تکیه بر دنیا نامطمئن است. در نهایت، شاعر میگوید که آرامش و آسودگی واقعی در کم کردن حرص و طمع است، نه در دنبال کردن خواستههای بیپایان.
هوش مصنوعی: هر نوع بدی در دنیا به خاطر جمع کردن پول و ثروت از طرف انسانها انجام میشود.
هوش مصنوعی: کسی که برای جلب توجه افراد حقیر و بیارزش، در هر روز و شب خود را تحقیر میکند و به آنها احترام میگذارد، هرگز آبرو و اعتبار نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر غم و اندوه دچار پریشانی میشوی، با شادی شراب بنوش. زیرا این کار میتواند راهی برای کاهش غم و پیدا کردن شادمانی باشد.
هوش مصنوعی: بر اعتماد به promises و وعدههای این دنیا تکیه نکن، زیرا این دنیا ناوفاست و ممکن است در روزی که باید روز خوشی و شادی باشد، تبدیل به روزی پر از غم و اندوه شود.
هوش مصنوعی: طبیعت زورمندان را به غارتگری واداشته است و به همین دلیل، آفتاب (یا روشنایی) شبنم را میدزدد و از آن چیزی باقی نمیگذارد.
هوش مصنوعی: آسودگی و راحتی خاطر به خاطر حرص و طمع زیاد به دست نمیآید، بلکه هر کس با کاهش خواستهها و آرزوهایش میتواند به آرامش و آسایش برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غمزه شوخت که قصد جان مردم میکند
هرکجا جادوگری آنجا تعلم میکند
مردم چشمم ز بهر سجده پایت را چو یافت
خاک پایت در دل دریا تیمم میکند
کوه جورت را نیارد طاقت و من میکشم
[...]
ابر میگرید به زاری، گل تبسم میکند
لاله ساغر میدهد، بلبل ترنم میکند
صوت مطرب راه اسلام خلایق میزند
چشم ساقی غارت ایمان مردم میکند
شادمانیم از دم عشقش که هر دم بیحجاب
[...]
طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم میکند
چون دهانت نقش میبندد سخن گم میکند
از فریب غمزه دانستم که عین مردمیست
چشم مستت آنچه از شوخی به مردم میکند
گر ندارد از گُل روی تو رنگی از چه رو
[...]
عقل کل در کُنه ادراک تو ره گم میکند
گر به سویت رهنماییهای مردم میکند
تا نبخشد حق به لطف خود کسی را چاره نیست
گرچه بر امت رسول او ترحم میکند
اول آمرزید آدم را و آنگه آفرید
[...]
بخت بد جایی که پای کینه محکم میکند
سنگ باران گشت راحت را ز شبنم میکند
کام دل گر آرزو داری به دنبالش مرو
تا تو از پی میروی آن صید هم رم میکند
گرد غم را پاک از روی غبارآلود ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.