همی خواهم به آویز مراد انگیز جولانی
دریغ ای پهنه ...کیهان تنگ میدانی
گره زرین خور...مشکین چنبره گردون
به لاغ نی سواران خوش دریغا گوی و چوگانی
زمین کوتاه دامان آسمان تنگ ارنه می کردم
به رزم خود نه این... ساران خود و خفتانی
عمود کهکشان بی سنگ و نیله آسمان کودن
دریغا در خور این برزو بازو گرز و یکرانی
یکم ملک آرزو بیرون ازین ...کوی ارنه
من و این یک دو ویران ده چه اقلیمی چه سلطانی
مرا کم نه فلک نیم آستان کی دل نشست افتد
دو در یک پخ سپنجی چار پی شش روزن ایوانی
نه داد از دین آن آگه نه دین را داد این در خور
چه منبر یا چه اورنگی چه فتوی یا چه فرمانی
تو ای... پی کیهان بدین...بگی مردم
اگر خود مصر یوسف مرمرا گرگی و زندانی
فلک فرعون و گیتی مصر و این ...بگان جادو
منم موسی به معجز خامه سحر اوبار ثعبانی
شگفت آرم حساب روز رستاخیز یزدان را
بدین...خر مردم چه درگاهی چه دیوانی
مرا سردار با...زالان سخت ننگ آید
نبرد شیر دل مردان دریغا پور دستانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر آرزوی شاعر برای دستیابی به بزرگی و مقام در کیهان است. شاعر در پی آن است که به فضایی وسیع و آزاد دست یابد، اما از تنگی زمین و آسمان ابراز نارضایتی میکند. او به قدرت و شجاعت خود در نبردهای حماسی اشاره میکند و نگران است که سرنوشتش در دست عوامل خارج از کنترلش قرار داشته باشد. در نهایت، شاعر خود را با شخصیتهای تاریخی و اساطیری مقایسه میکند و به مبارزات و چالشهایی که با آنها روبروست اشاره میکند. آرزوی او برای دستیابی به مقام و شجاعت در مقابل محدودیتهای دنیوی و قدرتهای حاکم مشهود است.
هوش مصنوعی: من در پی دستیابی به آرزوهای بزرگ هستم، ولی افسوس که وسعت این دنیا محدود است و نمیتوانم به تمام خواستههایم برسم.
هوش مصنوعی: گوشهای از زیباییهامون با نرمی و لطافت همراه شده است، در حالی که دنیای پر از مشکل و چرخشهای زمانه بر روی ما سایه افکنده. افسوس، ای کسانی که بر این میدان زندگی میروید و همچون گوی و چوگان بازی میکنید.
هوش مصنوعی: اگر زمین را کم و آسمان را تنگ نمیکردم، به جنگ و نبرد خود ادامه میدادم و نه به این سادگی به خواب میرفتم.
هوش مصنوعی: ستون کهکشان بدون سنگ و نیل آسمان، احمقانه است. افسوس که این بدن تنومند و قدرتمند، تنها برای یک دنیای وسیع بی فایده است.
هوش مصنوعی: در ابتدا، مایلم به شما بگویم که آرزوها و آرمانهای من در جایی بیرون از این دنیا قرار دارد. در غیر این صورت، من و تو در این مکان ویران چه ارزشی داریم و چه حکومتی میتواند بر ما تسلط داشته باشد؟
هوش مصنوعی: من در آستانهٔ زندگی خود کمبود نمیبینم، ولی قلبم در جایی قرار گرفته که آرامش ندارد و به خاطر این ناآرامی، از چهار سو و شش جا درهای مختلف به من نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نه کسی از دین و آگاهی خود چیزی میگوید و نه دین را به اندازه ارزشش شایسته میداند. مهم نیست که به چه طریقی این گفتهها بیان شوند، چه بر روی منبر یا بر روی تخت سلطنت، چه به صورت فتوا یا فرمان، همه اینها در واقع در نظر او اهمیت خاصی ندارند.
هوش مصنوعی: ای تو که در عالم وسیع کیهان هستی، اگر مردم را بگویی که خودم همانند یوسف در مصر هستم، در حالی که در دل من گرگ و دشمنی وجود دارد و در عین حال در زندان به سر میبرم.
هوش مصنوعی: زمانه مانند فرعون و دنیا مانند مصر است و من در این میان، مانند موسی هستم که با سحر قلم و قدرت کلمات خود، قدرت شیطانی را به چالش میکشم.
هوش مصنوعی: در روز رستاخیز، حساب و کتاب اعمال انسانها که به دست خداوند خواهد بود، بسیار شگفتانگیز است. چه کسانی که به درگاه الهی میآیند و چه آنانی که به دیوان و محاسبهگریهای دنیا قدری بهای واقعی خود را نخواهند دانست.
هوش مصنوعی: من به عنوان یک فرمانده، از جنگ با زالانی که در واقعیت شجاعت واقعی را ندارند، بسیار شرمنده و خجالتزده میشوم. افسوس که فرزند دستان، مرد دلیر و شجاعی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.