ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها
ای بلبل خوشالحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه به کلجنها
گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
آن روضه و آن گلشن و آن سنبل و سوسنها
بشکن قفس تن را پس تنتنتنگویان
از مرتبه گلخن بخرام به گلشنها
مرغان همآوازت مجموع ازین گلخن
پرنده به گلشن شد بگرفته نشیمنها
در پیش دام و دد معوا نتوان کردن
زین جای مخوف ای جان رو جانب مامنها
ای طایر افلاکی در دام تن خاکی
از بهر دو سه دانه وامانده خرمنها
باری چو نمییاری بیرون شدن از قالب
بر منظرهاش بنشین بگشاده روزنها
ای مغربی مسکین اینجا چه شوی ساکن
کآنجاست برای تو پرداخته مشکنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دسترسی نبود بر دامن گلشنها
از خون مژه ما را گلشن شده دامنها
تنها نه همین دلها آسوده به درگاهت
دارند همه جانها در کوی تو مأمنها
بیبار جفا باری در کوی تو ننشستم
[...]
در کوی توام جنگ است هر روز به دشمنها
ایشان ز شمار افزون اما من و دل تنها
بر ناوک دلدوزت قربان نه منم تنها
چون من به سر کویت درباخته جان تنها
گلگشت چمن خواهی بر من چو صبا بگذر
[...]
ای طایر قدوسی بر تن متن و تنها
داری پس ازین زندان بر عرش نشیمنها
با زاغ سیه بودی یکچند درین مجلس
با روح قدس پری زین بعد به گلشنها
از خوف توان رستن در مردن حیوانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.