گر دسترسی نبود بر دامن گلشنها
از خون مژه ما را گلشن شده دامنها
تنها نه همین دلها آسوده به درگاهت
دارند همه جانها در کوی تو مأمنها
بیبار جفا باری در کوی تو ننشستم
در راه وفا کردم هرچند نشیمنها
گر دانه از کشتت دل چید مرنجانش
کز آه شررباری سوزد همه خرمنها
خصم ار همه شب پوشد زانجم چو فلک جوشن
آه سحری چون تیر بشکافته جوشنها
ناگشته همان طالع مهر سحری کآیند
در کوی تو شبخیزان چون ذره ز روزنها
چون نورعلی ما را گردیده به دل روشن
با پرتو آن بستیم چشم از همه روشنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها
ای بلبل خوشالحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه به کلجنها
گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
[...]
در کوی توام جنگ است هر روز به دشمنها
ایشان ز شمار افزون اما من و دل تنها
بر ناوک دلدوزت قربان نه منم تنها
چون من به سر کویت درباخته جان تنها
گلگشت چمن خواهی بر من چو صبا بگذر
[...]
ای طایر قدوسی بر تن متن و تنها
داری پس ازین زندان بر عرش نشیمنها
با زاغ سیه بودی یکچند درین مجلس
با روح قدس پری زین بعد به گلشنها
از خوف توان رستن در مردن حیوانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.