ای فکر تو نقشبند جان‌ها

یک حلقه ذکرت آسمان‌ها

در بحر تو کشتی خرد را

از لنگر صبر، بادبان‌ها

شد هاله آفتاب تابان

[...]

ای حسن تو برق خانمان‌ها

عشق تو دلیل آسمان‌ها

عشق تو نگارخانه دل

سودای تو سرنوشت جان‌ها

در وصف رخ تو بلبلان را

[...]

تا نافه زلف مجلس آراست

آهوی حواس، دشت پیماست

چشم تو شرابخانه دل

ابروی تو قبله تماشاست

قفل دل زنگ بسته ما

[...]

شد آب و هنوز در حجاب است

این آبله در دل حباب است

در دیده پاک، پرتو حسن

در خانه کعبه ماهتاب است

عشق تو فسانه سوز هستی

[...]

پیغام، نمکچش وصال است

دلخوش کن عاشقان خیال است

خورشید فلک سفید ابروست

خورشید تو عنبرین هلال است

هر جا که دل شکسته ای هست

[...]

بی یار بهار دلنشین نیست

این پنبه داغ یاسمین نیست

صد شکر، به دست کوته من

صد بند ز چین آستین نیست

در دامن برگ پا شکسته است

[...]

محو تو بهشت جو نباشد

آیینه دل دو رو نباشد

در حلقه ماتم فلک مرد

شرط است که خنده رو نباشد

چون کعبه خوش است دل که سالی

[...]

خوش آن که به گوشه ای نشیند

مردم چه که خویش را نبیند

چون بال شود وبال طاوس

نقشی که به مدعا نشیند

از وی چو ندید هیچ کس خیر

[...]

ای چشم تو پرده دار اعجاز

مژگان تو سایه پرور ناز

از قافله شکایت ما

چون ریگ روان نخیزد آواز

پیشانی صبح و آفتاب اوست

[...]

هر حلقه ز کاکل رسایش

چشمی است گشاده در قفایش

تیزی زبان مار دارد

دنباله ابروی رسایش

صد جام لبالب است درگرد

[...]

گلبانگ به از زرست ای گل

غافل نشوی ز حال بلبل

با گوش تو نسبت در گوش

سر گوشی شبنم است با گل

کاری نگشود ناخن عجز

[...]

با دختر رز دگر نشستی

پیمان خدای را شکستی

دنبال هوای نفس رفتی

سررشته عهد را گسستی

گر توبه ترا شکسته می بود

[...]