بی یار بهار دلنشین نیست
این پنبه داغ یاسمین نیست
صد شکر، به دست کوته من
صد بند ز چین آستین نیست
در دامن برگ پا شکسته است
داغ دل لاله خوش نشین نیست
در خانه او چو خانه زین
پایم ز نشاط بر زمین نیست
نزدیکان را نمی شناسد
فریاد که یار دوربین نیست
در زیر لبش هزار عذرست
امروز که چینش بر جبین نیست
من بلبل غنچه حجابم
بیزارم از آنچه شرمگین نیست
هر کس که شنید فکر صائب
حرفی به لبش جز آفرین نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع بییار بودن و تاثیر آن بر حالت دل و زندگی شخص میپردازد. شاعر احساس میکند که زندگی بدون عشق و همراهی یار، شاداب و دلنشین نیست. او به توصیف زیباییها و شادیها میپردازد که در غیاب محبوب، بیمعنا و ناکامل میشوند. احساس تنهایی و دلتنگی در کلمات او نمایان است و در نهایت به این نکته میرسد که هرگونه تلاش برای پنهان کردن این احساسات، بیفایده است و در نهایت، کسی که به شعر و اندیشه او گوش فرا میدهد، تنها میتواند او را تشویق کند.
هوش مصنوعی: با نبود یار، بهار دیگر دلپذیر نیست، این پنبهای که داغش کردهاند یاسمین نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر این که دست من کوتاه است، نمیتوانم به اندازه کافی از موهبتها و زیباییها بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: در میان برگها، نشان زخم و غم دل لاله جای آرامی ندارد.
هوش مصنوعی: هرگاه وارد خانه او میشوم، آنقدر به شوق و شادی هستم که حس میکنم بر زمین نمیتوانم بایستم.
هوش مصنوعی: فریاد به تنهایی قادر به شناخت نزدیکان نیست، زیرا یار در دسترس و نزدیک نیست.
هوش مصنوعی: امروز زیر لبش هزار ترفند و دلیل دارد، اما نگران نیست چون نشانی از غم و ناراحتی بر پیشانیاش نیست.
هوش مصنوعی: من مانند بلبل هستم که از غنچه و حجابش بیزارم و چیزی را که باعث شرم و خجالت نیست، نمیخواهم.
هوش مصنوعی: هر کسی که حرفی عاقلانه و درست را بشنود، جز تحسین و اقرار به خوبی آن چیزی در دهانش نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شعر، ار چه صلاح کار دین نیست
بر وی، ز شریعت آفرین نیست
بگریست که درد من جز این نیست
زین درد کسی چو من حزین نیست
آن یار گزین که خشمگین نیست
خوشبوست گلی که آتشین نیست
همچون قلم از سیاه بختی
جز گریه مرا در آستین نیست
مگذر ز قمار بوسه بازی
[...]
بهر روزی دلم غمین نیست
گو کمتر باش بیش ازین نیست
کو پادشهی که در پی نام
دستش ته سنگ از نگین نیست
داد از اشکی که نیست خونین
[...]
ای چرخ ترا اگرچه دین نیست
دستی کهشکستنیست این نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.