گنجور

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

ساقی کناف بوالهوسان از پیاله کن

کار مر ابدان لب میگون حواله کن

مطرب برآر دست و فرو کوب پای رقص

بر روی لاله سنبل مشگین کلاله کن

بر گوشۀ هلال نشان آفتاب جام

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

بر جو فلک ز شعلۀ آهم کرانه‌ای

ترسم فتد به خرمن ماهت زبانه‌ای

دارم بدل دو دست که آنچشم جانشکار

جز من بتیر خویش نیاید نشانه‌ای

تنها نه من ز جور تو بیخانمان شدم

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹

 

طوقی ز خط بدور زنخدان کشیده‌ای

بر دور مهر و مه خط بطلان کشیده‌ای

داود را بحلقۀ خفتان نهفتۀ

یوسف بدور چاه بزندان کشیده‌ای

مانی بخضر در صفت ای سبزۀ عذار

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

از هر طرف که پای به پیچم ز کوی تو

دل میکشد ز جانب دیگر بسوی تو

گر من زبان شکوه ندارم ز خوی تو

آید خطی که عیب تو گوید بروی تو

دل پیش تست جنگ و کشاکش فرو گذار

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

سوزنده آتشی که شود پخته خام از او

جام می است خواجه بکن پر مشام از او

آسایشت هواست گر از صبح و شام دهر

خالی مدار بزم بهر صبح و شام از او

نام اربترک باده پرستی است می بیار

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

در خاطر منی و به دل تیغ می‌زنی

خوش می‌کنی به دوستی ای شوخ دشمنی

رویی چو سیم دیدم ریختم خیال خام

خوردم چو تیغ ناز تو دیدم که آهنی

باری چنان بزن که نگیرد به دامنت

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

من خود مجرّد از همه نام و نشانمی

بر هر صفت که عشق تو گفت آنچنانمی

در گوشۀ فراق تو پیر شکسته ام

آندم که بوی وصل تو آید جوانمی

گاهی ز تاب قهر تو درویش نینوا

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه

 

ساقی بیار باده که شد مام روزگار

آبستنی به سلطنت آل آبدار

قَحط‌ُالرِّجال بین که جوانانِ بی‌پدر

نازد به چرخ پیر سر از اوج اعتبار

آن را که در شمار نیارد کسش به قدر

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶

 

گر نیست مه رخت ز چه رو از شکنج زلف

هر شامگه بشکل دگر سر برآورد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۵

 

دانم بمقصد چیستی ای آهوی ختا

از شیوۀ رمیدن و باز آرمیدنت

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۷

 

گفتم رقم کنم بتو حال دل خراب

ترسم روم بخاک بدل حسرت جواب

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۸

 

چشمت چو تیر غمزه گشاد از کمان دهد

از زنده جان ستاند و بر مرده جان دهد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۱

 

زیبانگار من دل ما را که برده‌ای

دست کدام ترک ستمگر سپرد‌ه‌ای

گفتم که سخت سنگدلی تو به خنده گفت

تو سنگدل‌تری که به سختی نمرده‌ای

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۵

 

حالی نداد روی ز درس ادب مرا

بر جرعه ریز ساقی آب طرب مرا

از بام اوفتاده مرا طاس می بیار

هل تا برند مست بر میر شب مرا

جان بر سر لبست و دل از خون لبالبست

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۹

 

تعلیم او نکرد معلم حدیث عشق

ایکاشکی که من شدمی ترجمان دوست

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۷

 

عکس تو تا بر آینۀ ساغر اوفتاد

عشاق را هوای می اندر سر اوفتاد

دل عاشق دهان تو گردید و تنگ شد

تن مایل میان تو شد لاغر اوفتاد

هندوی خال از پی دزدیدن نمک

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۰

 

شبهای وصل روز فراق آیدم بخواب

چو غرقۀ که رخت سوی ساحل آورد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۷

 

گفتم هوای زلف تو از سر بدر کنم

ترسم کم عمر در سر اینکار سر کنم

از قیل و قال مدرسه نگشود کار دل

رفتم بخانقاه که فکر ذکر کنم

بگرفت دل ز صحبت ابنای روزگار

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۸

 

ای سرمه‌سای چشم بتان خاک راه تو

صد حلقه دل به حلقهٔ زلف سیاه تو

گر در سر است قتل جهانیت باک نیست

بر پای خود کشم به قیامت گناه تو

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب

افتاد در ثوابت و سیاره انقلاب

غارتگران شام به یغما گشود دست

بگسیخت از سرادق زر تار خور طناب

کرد از مجره چاک فلک بردۀ شکیب

[...]

نیر تبریزی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode