گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح علاء الدوله اتسز

 

بزینت باغ چون خلد برینست

ریاحین اندرو چون حور عینست

نثار آسمان لؤلوی لالاست

شعار بوستان دیبای چینست

خمیده همچو خاتم شاخ گلبن

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در ستایش شمس‌الدین وزیر

 

جمال‌الملک شمس‌الدین جهانیست

که از هر نعمتی او را نشانیست

جهانی گفتم او راوین غلط بود

که هر مویی ز شخص او جهانیست

کفش و زجود بحری وین چه بحریست

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در مدح اتسز خوارزمشاه

 

زهی در نیکویی روی تو معجز

دل من گشت عشقت را مجاهز

نبیند چون من و تو هیچ دیده

بعشق و حسن در آفاق هرگز

ز رویت نیکوان شهر طیره

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۱ - در مدح اتسز

 

نگارینا ، به هر معنی تمامی

دل از وصل تو یابد شاد کامی

بقامت حسرت سرو بلندی

بطلعت غیرت ماه تمامی

ثغوزک مثل عقدالدر حسنا

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - در مدح ضیاء الدین علی بن جعفر

 

ضیاء الدین، ترا در کامرانی

هزاران سال بادا زندگانی

وفاک الله نائبة اللیالی

وصانک من ملمات الزمانی

تو آن صدری که در صدر تو یابند

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴ - در مرثیۀ نصرة الدین اتسز

 

ز مرگ شاهزاده نصرة الدین

نه دل را ماند قوت ، نه زبان را

جهانی بود در انواع مردی

که داند مرثیت گفتن جهان را؟

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹ - در مدح امام حمیدالدین ابوبکر بن عمر محمودی

 

حمیدالدین ، در انواع محامد

که از مادر نظیر تو نزادست

ره آزادگی خلقت نمودست

در فرزانگی طبعت گشادست

تویی گردون فراز دهر و در دهر

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - در حق اتسز خوارزمشاه

 

تویی ، شاها ، که از مهر و زکینت

ولی را عید و دشمن را وعیدست

بعیدت تهنیت گفتن نیارم

که خود سرتاسر ایام تو عیدست

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - در حق حاسدان خویش

 

مرا نقصی نیابد، گر سفیهان

بنقض من فراوان ژاژ خایند

چو پیشانی شیر بیشه بینند

سگان کاهدان در بانگ آیند

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴۱ - لغز در نام قطب

 

مهی ، کندر سمرقند از لب او

نبات مصر را جان می فزاید

اگر طوطی طبع جان فزاید

بشاخ شکر نابش گراید

بشولد مر طبق را بر طریقی

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - هم در حق مجدالدین نجیب الملک یوسف

 

دیار بلخ چون مصرست خرم

بمجدالدین نجیب الملک یوسف

خداوندی ، مه خصمش را ز نیکی

نصیبی نیست جز رنج و تأسف

بزرگی را بجاه او تفاخر

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - خطاب بشاه

 

ندارم جامه ای ، ای شاه عالم

که با او نزد هر مردم نشینم

زمستانست و چون سیرم برهنه

من غر زن مگر در خم نشینم ؟

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - در حق شهاب الدین صابر بن اسمعیل ترمذی

 

شهاب الدین، سپهر فضل ، صابر

فضایل هست ذاتت را بفرمان

خرد با جان تو جستست وصلت

هنر با طبع تو بستست پیمان

شعار تست عز اهل دانش

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۸۲ - در حق جمال الدوله حری

 

جمال دولت حری ، بافضل

شد اندر خاتم حری نگینه

بپیش رأی او خورشید تابان

بود چون پیش یاقوت آبگینه

فلک با نیک خواه او بمهرست

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - نیز در معارف

 

خرد نزدیک دولت رفت و گفتا

که : می خواهم که با من یار باشی

جوابش داد دولت ، گفت : جایی

که من باشم تو خود ناچار باشی

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۲ - نیز در مدح معارف

 

نگردد رزق خلق افزون بطاعت

و نه نقصان پذیرد از معاصی

و لیکن طاعت و عصیان دهد بر

در آن روزی که یؤخذ بالنواصی

وطواط
 

وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

دلم در عاشقی زار اوفتادست

به‌دست رنج و تیمار اوفتادست

ستم کش بایدم بودن به ناکام

که معشوقم ستم‌گار اوفتادست

نکو رویست و بدخویست و نشگفت

[...]

وطواط
 
 
sunny dark_mode