جمال دولت حری ، بافضل
شد اندر خاتم حری نگینه
بپیش رأی او خورشید تابان
بود چون پیش یاقوت آبگینه
فلک با نیک خواه او بمهرست
چنان با بدسگال او بکینه
بجاه او مکرم گشت خوارزم
چنان کز جاه پیغمبر مدینه
یکی پر در سفینه عاریت داد
مرا آن در معالی بی قرینه
بیک نظرت درون ، از بس فواید
مرا مانند دریا گشت سینه
سفینه گر ز بهر دفع غرقست
غریق منتم کرد این سفینه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره جمال دولت حری است که به عنوان یک شخصیت برجسته و ارزشمند توصیف شده است. او مانند یک نگین درخشان در خاتم است و رأی او به اندازه خورشیدی تابان به نظر میرسد. فلک (آسمان) به خاطر نیکی او محبت دارد و با دشمنانش کینه دارد. به خاطر مقام و شخصیت او، سرزمین خوارزم بزرگمقام شده است. شاعر اشاره میکند که جمال حری مانند دریا فواید و برکات زیادی به او عطا کرده و او را در برابر مشکلات نجات داده است. بهطور کلی، شعر به ستایش ویژگیهای مثبت جمال حری و تأثیرات او بر زندگی دیگران میپردازد.
هوش مصنوعی: زیبایی و شکوه وزارت حری با فضیلت و نیکویی خود، در انگشتر حری به جواهر تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: در حضور او خورشید مانند یک سنگ قیمتی زیبا و درخشان به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: آسمان به نیکخواهی او مهربان است، اما با بدسگالی او دشمنی میکند.
هوش مصنوعی: با شفاعت او، شهر خوارزم عزیز و باهامتی شد، مانند آنچه که با شفاعت پیامبر مدینه اتفاق افتاد.
هوش مصنوعی: کسی به من یک پر از پرنده داد که بر روی کشتیای که به طور موقت به من قرض داده شده است، پرواز کنم. این در واقعیتی از عالم بالاست که بدون هیچ نشانه و دلیلی به من داده شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر توجه و دید عمیقت، قلب من پر از فایدهها و نعمتهای فراوان شده است، مانند دریا که وسعت و عمق زیادی دارد.
هوش مصنوعی: اگر کشتی برای نجات از غرق شدن است، من که در حال غرق شدن هستم، به آن کشتی امیدوارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به فرش و اسپ و استام و خزینه
چه افزاری چنین ای خواجه سینه؟
به خوی نیک و دانش فخر باید
بدین پر کن به سینه اندر خزینه
شکر چه نهی به خوان بر چون نداری
[...]
چنان لشکر بدرد روز کینه
که سندان گران مر آبگینه
گرش بودی همه گیتی خزینه
ببخشیدی و بنمودی هزینه
جهان چون خاتمست او چون نگینه
بحق بگذار تا مرداد دینه
بسان دوزخ است او گاه کینه
[...]
فرود آید ز پشتش پور ملعون
شده کالفته چون خرسی خشینه
دلم از دست تو دایم غمینه
ببالین خشتی و بستر زمینه
همین جرمم که مو ته دوست دیرم
که هر کت دوست دیره حالش اینه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.