فخر دین ، اعتقاد من دانی
که همیشه هوای تو جویم
دورم از مجلست و لیک مقیم
در مجالس دعای تو گویم
سال و مه ورد مدح تو خوانم
روز و شب راه مهر تو پویم
در فراق رکاب فرخ تو
چهره از خون دل همی شویم
لعل شد بی لقای تو اشکم
زرد شد بی جمال تو رویم
تا تو من بنده را نمی جویی
آب حشمت نمانده در جویم
در نوایب ز ناله چون نالم
در مصایب ز مویه چون مویم
پیش چوگان حادثات فلک
باز سر گشته مانده چون گویم
بوی صدر تو گر بمن برسد
دیدهٔ بینا شود بد آن بویم
از تو تشریف نامه دارم چشم
که چنین کرد لطف تو خویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر ابراز عشق و ارادت عمیق خود به معشوق را میکند. او میگوید که همیشه در پی عشق و محبت معشوق است، حتی اگر دور از او باشد. فرد در غم فراق معشوق رنج میکشد و اشکهایش به خاطر نبود او رنگین و زرد شدهاند. او خاطرنشان میکند که حتی در مصیبتها و سختیها، عشق معشوق او را تسلی میدهد و اگر بویی از معشوق به او برسد، بیناییاش باز خواهد شد. شاعر با ابراز نیاز به محبت معشوق، به نوعی درخواست توجه و محبت از سوی او دارد.
هوش مصنوعی: من به آرزو و محبت تو افتخار میکنم و همواره در جستجوی محبت و توجه تو هستم.
هوش مصنوعی: تازگیا از جمع تو دور شدهام، اما همچنان در مجالس دعا و نیایش برای تو حضور دارم.
هوش مصنوعی: هر سال و هر ماه برای تو مدح و ستایش میگویم و روز و شب در پی مهر و محبت تو هستم.
هوش مصنوعی: در غم دوری تو، چهرهام از شدت درد و اندوه به خون دل تغییر رنگ میدهد.
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، درد عشق باعث شده اشکهایم به رنگ زرد درآید و چهرهام نیز از زیبایی بیبهره مانده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دنبال من نیایی، هیچ نشانی از شکوه و عظمت در زندگیام نخواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی که در غم و اندوه هستم، صدای نالهام به طور طبیعی به گوش میرسد و وقتی از درد و مصیبت صحبت میکنم، صدای گریهام به وضوح احساس میشود.
هوش مصنوعی: وقتی حوادث و اتفاقات آسمانی به ما ضربه میزنند، درست مثل یک بازی چوگان، ما سردرگم و گیج ماندهایم و نمیدانیم چه باید بگوییم.
هوش مصنوعی: اگر بوی تو به من برسد، چشمان بینا و آگاه میشوم و به حقیقت تو پی میبرم.
هوش مصنوعی: من از تو نامهای دارم که نشاندهندهٔ مهربانی و لطف توست و باعث شده است خواب و خیال من تحت تاثیر قرار بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جوانی تو را کجا جویم
با که گویم غم تو گر گویم
یاسمین تو تا سمن گشته ست
سمن و یاسمین نمی بویم
نزد خوبان سیاه روی شوم
[...]
من به منزل درم چه ره جویم
نیستم من جُنُب چه سر شویم
غرض آن به که از تو میجویم
سخن آن به که با تو میگویم
بعد ازین رخ به خون همی شویم
زار می گریم و همی گویم:
گر رویم از درت و گر نرویم
از تو گوییم و هم ز تو شنویم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.