هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از مرگ شاهزاده نصرة الدین ابراز اندوه میکند و بیان میدارد که نه دل توانایی تحمل این درد را دارد و نه زبان قدرت بیان آن را. او همچنین اشاره میکند که در دنیا مردی وجود داشت که به خوبی میدانست چگونه برای این فقدان مرثیه بخواند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از مرگ شاهزاده نصرة الدین ابراز اندوه میکند و بیان میدارد که نه دل توانایی تحمل این درد را دارد و نه زبان قدرت بیان آن را. او همچنین اشاره میکند که در دنیا مردی وجود داشت که به خوبی میدانست چگونه برای این فقدان مرثیه بخواند.
هوش مصنوعی: با مرگ شاهزاده نصرة الدین، نه کسی قدرتی در دلش احساس میکند و نه زبانی برای بیانش دارد.
هوش مصنوعی: در این جهان، مردمی وجود دارند که میدانند چگونه باید دربارهی زندگی و مرگ سخن بگویند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ایزد خواست کردن این جهان را
کزو کون و فسادست این و آن را
چه طرز آرم که ارز آرد زبان را؟
چه برگیرم که در گیرد جهان را؟
غلام و مادر طفل آن جوان را
نه چندان زد که بتوان گفت آن را
زهی فرمانده مطلق جهان را
مشرف کرده نامت هر زبان را
فلک بر تخت شاهی نانشانده
چو تو یک خسروخسرو نشان را
اثرهای بزرگت شاد کرده
[...]
بیا ای جان نو داده جهان را
ببر از کار عقل کاردان را
چو تیرم تا نپرانی نپرم
بیا بار دگر پر کن کمان را
ز عشقت باز تشت از بام افتاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.