گنجور

 
وطواط

ای مرتضی نیابت سلطان شرق را

منسوخ کرده صدق تو آیات زرق را

هستی امیر داد بشرق و بغرب و هست

از داد تو نظام چه غرب و چه شرق را

با فکرت تو هیچ ضیا نیست شمس را

با ضربت تو هیچ مضا نیست برق را

گردون ز بهر کسب معالی و مفخرت

آورده زیر پای جلال تو فرق را

همچون جوار تو گه توفان حادثات

هرگز سفینه ای نبود دفع غرق را