قرار از دل من ربود آن نگار
بدان عنبرین طرهٔ بی قرار
نگارست رخسارهٔ من ربود آن نگار
ز هجران رخسارهٔ آن نگار
کنار من از دوست تا شد تهی
مرا پر شد از خون دیده کنار
خمارست در سر مرایی قیاس
در اندوه آن نرگس پر خمار
شمار غم او ندانم ، از آنک
غم او گذشته ز حد شمار
فگارست از غمزهٔ او دلم
بلی تیر ناوک کند دل فگار
نزارست شخص من از عشق او
بسا شخص کز عشق او شد نزار
چه کارم؟چو من کس بوده عاشقی ؟
مرا با غم عشق خوبان چه کار؟
مدار ، ای دل ، اندیشهٔ عشق نیز
جز اندیشهٔ مدح خسرو مدار
سوار جهان ، شاه اتسز، که هست
پیاده به میدان او هر سوار
شراریست از تیغ او در جهان
که گردون بسوزد همی آن شرار
بهار عدو از خلافش خزان
خزان ولی از وفاقش بهار
قفار از نم جود او چون ریاض
ریاض از تف تیغ او چون قفار
چنارست پنجه گشاده بباغ
مگر سایل جود او شد چنار ؟
حصارست ، شاها ، جهان بر عدوت
چه لذت بود بسته را در حصار؟
صغار و کبارت ثنا خوان شدند
که هستی پناه صغار و کبار
غباری ، که برخیزد از لشکرت
بود کیمیای ظفر آن غبار
تبار تو اند افتخار هدی
و لیکن تویی افتخار تبار
یسار تو جامه دران از یمین
یمین تو حمله بران بر یسار
بحار از عطای تو گیرد مدد
از آنست جای جواهر بحار
نثار از پی فرق شاهان کنند
کند تیغ تو فرق شاهان نثار
جوار تو جویند اهل هنر
که هست از حوادث پناه آن جوار
شکارند در روز رزمت ملوک
ترا باد ارواح اعدا شکار
مدار فلک بر مراد تو باد
مبادش جز بر مرادت مدار
دمار از مخالف بر آورد بتیغ
بتیغ از مخالف بر آورد مار
فرار از تو جوید عدو بی گمان
و لیکن بجان در نهد آن فرار
مدار جهان بر چو تو شاه باد
که آباد ماند جهان زین مدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و احساسات شاعر را نسبت به معشوق خود بیان میکند. شاعر از غم و دلتنگی ناشی از دوری معشوق میگوید و تأثیر عشق او را بر زندگیاش توصیف میکند. او به عظمت و قدرت معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق او توانسته است دنیا را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین شاعر به تلاش و کوشش دشمنان اشاره میکند و اینکه چگونه معشوقش بر همه چیز سلطه دارد. در پایان، شاعر بر اهمیت معشوق و جلال و شکوه او تأکید دارد و آرزو میکند که عالم در مدار عشق او بچرخد.
هوش مصنوعی: آن محبوب با موهای خوشبو و پراکندهاش آرامش را از دلم گرفت.
هوش مصنوعی: دختر زیبایی چهرهام را گرفت و به خاطر دوری از او، چهرهام غمگین شده است.
هوش مصنوعی: وقتی دوستم از کنارم رفت و تنها شدم، چشمانم پر از اشک و غم شد.
هوش مصنوعی: مستی در سر دارم که نمیتوانم آن را با غم نرگس پرمستی که دارد، مقایسه کنم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که غم او چقدر است، زیرا غم او از حد شمارش فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: دلم به خاطر نگاهش زجر میکشد، بله، این تیر عشق او دل مرا به درد میآورد.
هوش مصنوعی: عشق او باعث شده است که من دچار رنج و عذاب شوم، همانطور که بسیاری دیگر نیز به خاطر عشقش دچار سختی و درد شدهاند.
هوش مصنوعی: من چه کار میتوانم بکنم؟ آیا در این دنیا کسی بوده که به اندازه من عاشق باشد؟ من چه ارتباطی با درد و غم عشق زیبارویان دارم؟
هوش مصنوعی: ای دل، در افکار خود تنها به عشق ننگر، چرا که عشق هم باید در چنبرهٔ ستایش پادشاه بماند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، تو فرمانروایی جوانمرد هستی که همه سواران در میدان تو بهصورت پیاده حضور دارند.
هوش مصنوعی: شعلهای از تیغ او در دنیا است که آسمان نیز از آن میسوزد و میسوزاند.
هوش مصنوعی: بهار به دلیل مخالفتش با خزانی که از آن به وجود میآید، دشمن بهار است، اما خزانی که در نتیجه همسویی با بهار به وجود میآید، در واقع بهار است.
هوش مصنوعی: خاک و زمین از برکات و عطای او مانند باغها سرسبز و شاداب هستند و باغها نیز از گرمای آتش او مانند دشتهای خشک و بیروح به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: درخت چناری که شاخههایش را به وسعت باز کرده در باغ است، آیا این زیبایی و بزرگی به خاطر بخشندگی او نیست؟
هوش مصنوعی: ای پادشاه، آیا برای دنیایی که دشمنی تو را در خود دارد، چه لذتی وجود دارد وقتی که آن را در محاصره نگاه داشتهای؟
هوش مصنوعی: کودکان و بزرگترها دربارهات سخن میگویند که تو پناهگاه و حمایتکننده همه آنها هستی.
هوش مصنوعی: غباری که از لشکر تو برمیخیزد، نشانهای از پیروزی و موفقیت توست.
هوش مصنوعی: خانواده و نسل تو افتخار هدایت و رهبری هستند، اما خود تو هستی که افتخار آن نسل به حساب میآیی.
هوش مصنوعی: دست چپ تو در حال گشودن لباس است و دست راست تو در حال حمله به سمت چپ است.
هوش مصنوعی: بهار از بخشش تو یاری میگیرد و این به خاطر آن است که زیبایی و ارزش طبیعت در این فصل مانند جواهرات در دریاچهها و رودهاست.
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند چاقوی بریانی است که سر فرق شاهان را برای تقدیم و نثار آماده میکند.
هوش مصنوعی: افراد هنر مند به نزد تو پناه میآورند، زیرا اینجا از مشکلات و چالشهای زندگی امن و آسایش است.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، پادشاهان دشمنان تو را در معرض خطر قرار میدهند و تو تحت تأثیر نیروی باد و ارواح آنها قرار میگیری.
هوش مصنوعی: باشد که حرکت آسمانها مطابق خواستههای تو باشد و هیچ چیز دیگری جز خواسته تو در آن تأثیر نداشته باشد.
هوش مصنوعی: در این مصراع، بیان شده است که شمشیر به دست یک مخالف (دشمن) جان بسیاری را میگیرد، و در عوض، آن مخالف با چنگ و دندان به جبن و خطر میافتد. به عبارتی، یکی با شمشیر میکوشد که مقابله کند و دیگری در برابر آن دست و پا زده و آسیب میبیند.
هوش مصنوعی: دشمن بهطور یقین دنبال فرار از توست، اما همینطور که میگریزد، جانش در همان فرار در خطر میافتد.
هوش مصنوعی: جهان به دور افرادی مانند تو که پادشاه هستند، میچرخد و در نتیجه، زمین و زمان به لطف وجود آنها آباد و رونق پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا جود او تازه دارد همی
مگر جودش ابر است و من کشتزار
«مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین
بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار
ابا برق و با جستن صاعقه
[...]
بیامد موکل بر شهریار
بگفت آنچ بشنید از کشت زار
به از عید نشناسم از روزگار
نه از مدح خسرو به آموزگار
خداوند عالم کزو وقت ما
همه ساله عیدست لیل ونهار
یمین و امین اختر یمن و امن
[...]
جهاندار بخشندهٔ کامکار
خداوند بیچون، پروردگار
بدین خرمی و خوشی روزگار
بدین خوبی و فرخی شهریار
چنان گشت گیتی که ما خواستیم
خدایا تو چشم بدان دور دار
خداوند گار جهان فرخست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.