ای چو چرخ بیستون رفیع
وی چو کوه بیستون صدرت منیع
چو زمانه دولتی داری عزیز
چون ستاره همتی داری رفیع
در مساعی کرده های تو جمیل
در محامد گفتههای تو بدیع
همچو صبر بخردان حزمت متین
همچو وهم زیرکان عزمت سریع
صدر محروس ترا گیتی غلام
رأی میمون ترا گردون مطیع
مجرمان آز را وقت عطا
لفظ و اخلاق تو بس باشد شفیع
ارتکاب کین تو بئس العمل
اکتساب مهر تو نعم الصنیع
تا بود اظهار دین شغلی شریف
تا بود انکار حق کاری شنیع
باد تا یوم الجزا نامت بلند
باد تا روز قضا جاهت وسیع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خسروا بود و هست خواهد بود
روزگارت رهی و چرخ مطیع
ملک را قدر تو سپهر بلند
عدل را همت تو حصن منیع
نه ز طبع تو هست جود شگفت
[...]
کرده منشور را به خط بدیع
حق لیستخلفنهم توقیع
ای به طالع چو نام خود مسعود
وی به همت چو رای خویش رفیع
آسمان آن مطاع عالم کون
امر و نهی ترا به طوع مطیع
تیره ماه امید را داده
[...]
نکنم دور از این جناب رفیع
مبر این شیر را ز طفل رضیع
هر که می بیند از شریف و وضیع
از تو این صورت رکیک و شنیع
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.