خامه بیجا میکند، عرض شکست حال ما
هر شکنج نامه سطری باشد از احوال ما
گرچه پیشاییش ما را نیست دود مشعلی
نیست دود آه مظلومی هم از دنبال ما
پایه این دولت از تخت سلیمان برتراست
کز ضعیفی مور نتواند شدن پامال ما
از مرصع پوشی ارباب دولت نیست کم
بر طلای رنگ ما، یاقوت اشک آل ما
تا بود در کیسه ما سیم و زر، از دیگریست
نیست هیچ از مال، غیر از خرج کردن مال ما
حال دل خواناست واعظ، چون عقیق از چهره ام
مهر خاموشی نمیگیرد زبان حال ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما
هست بر سی پاره دل ها مدار فال ما
پشت ما بر خاکساری، روی ما در بی کسی
وای بر آن کس که افتاده است در دنبال ما
گردبادی را که می بینی درین دامان دشت
[...]
چون عذار خویش دارد نامه اعمال ما
ساده پرکار فراوان شرم اندک سال ما
میل ما سوی وی و میلش به سوی چون خودی ست
آرد از خود رفتنش ناگه به استقبال ما
حال ما از غیر می پرسی و منت می بریم
[...]
غارت غارتگران شد مال بیت المال ما
با چنین غارتگرانی وای بر احوال ما
اذن غارت را به این غارتگران داده است سخت
سستی و خون سردی و نادانی و اهمال ما
زاهد ما بهر استبداد و آزادی به جنگ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.