ز مرگت دوستان را، آن قدرها نیست پروایی
شود زین زهر، کام جملگی شیرین بحلوائی
ز ابنای زمان، یار نوی هر روز پیدا کن
که هرگز یاری امروزشان را، نیست فردایی
نمیجویند در خلوت بجز خواب و خور و راحت
نمیگویند در صحبت، بغیر از حرف دنیائی
باین وحشت فزایان، جای الفت نیست، میخواهم
دلی از شهر بیزار و، دماغ سر بصحرائی
بسی سر در هوا و، پا به گل بودم، کنون باید
سرپا در گلی از سجده، آه عرش پیمایی
فتاده بر سر هم کار و، مزدور بدن کاهل
غم آرام سوزی کو و، درد کار فرمایی؟!
چو دندانی که افتد از دهن، وقت جوانیها
شوم غمگین، بر آرم از دهان گر حرف بیجایی
نداری در ره دنیا، جوی اندیشه فردا
همه اندیشه، اما از برای رزق فردایی
بود یکدست مرگ جمله، گر درویش گر منعم؛
چو اسکندر بری دست تهی هرچند دارایی!
کفت خالیست از دنیا و، دل پر از غم دنیا
نداری گرچه دنیا واعظ، اما ز اهل دنیایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و فلسفی شاعر درباره زندگی و مرگ میپردازد. شاعر از بیتوجهی دوستان به مرگ سخن میگوید و اشاره میکند که خوشیها و آرامشهای دنیایی به زودی به تلخی میانجامد. او تأکید میکند که باید به دنبال دوستانی جدید بود، زیرا دوستیهای امروز پایدار نیستند. در جهان امروز، مردم بیشتر مشغول خواب و آسایش خود هستند و در گفتوگوها فقط به مسائل دنیایی میپردازند. شاعر به تنهایی و بیتفاوتی در میان مردم اشاره میکند و از تلاش برای دستیابی به آرامش در دل این وحشتها و مشغلهها صحبت میکند. او حسرت جوانی را در کنار انجام کارهای بیثمر و غمهای زندگی بیان کرده و تأکید میکند که زندگی دنیایی بیفایده است و در نهایت همه به مرگ میرسند، چه درویش و چه ثروتمند.
هوش مصنوعی: دوستانت از مرگ تو چندان نگران نیستند، و این زهر نمیتواند دل همه را تلخ کند، بلکه میتواند به شیرینی شکری بدل شود.
هوش مصنوعی: از میان مردم زمانه، هر روز یک دوست جدید پیدا کن، زیرا هیچ یک از یاران این روزها، فردایی ندارند.
هوش مصنوعی: آدمها در تنهایی خود به جز خواب و غذا و آسایش چیزی نمیجویند و وقتی در جمع هستند، فقط درباره مسائل دنیوی صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: اینجا جایی برای دوستی و نزدیکی نیست، با این ترس و هراسی که وجود دارد. من میخواهم که قلبم از این شهر که بدم میآید، دور باشد و به دنیای آزاد و بیدغدغهای بروم.
هوش مصنوعی: من زمانی در عالم خواب و خیال بودم و به راحتی در مشکلات میافتادم. اکنون باید با آرامش و تمرکز در حالتی از عبودیت و سجده به سر برم، گویی به عرش خداوند پرواز کردهام.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به کسی است که در کار خود کاهلی میکند و به جای تلاش، به غم و ناراحتی پرداخته است. این فرد به دنبال آرامش نیست و از درد و رنج کارفرما نیز بیخبر است. به عبارت دیگر، او در حال تحمل بار سنگین کار و مسئولیتهاست اما در عوض فقط غم و بیتحرکی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: به مانند دندانی که از دهان میافتد، در زمان جوانیام ناراحت میشوم، و اگر حرف بیهودهای بزنم، آن را از دهانم برمیدارم.
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ چیزی برای تو نیست که به آن فکر کنی، همه افکار و نگرانیهایت مربوط به آینده است، اما تنها به خاطر درآمد و روزی فردایت.
هوش مصنوعی: زندگی در نهایت برای همه یکسان است، چه فردی فقیر باشد و چه ثروتمند. مانند اسکندر که با دستان خالی و بدون هیچچیز از دنیا رفت، هرچند که در زمان خود دارایی و قدرت فراوانی داشت.
هوش مصنوعی: تو از دنیا چیز زیادی نداری و دلات پر از غمهای دنیوی است. هرچند که دنیا خود را نصیحتکننده نشان میدهد، اما خود اهل دنیا و وابسته به آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.