از حال میزند دم، صوفی بهرزه نالی
الحق ولی توان شد، زین حالهای قالی!
پیران این زمان را، چون معتقد نباشیم؟
هستند گرچه ناپاک، دارند پاک مالی!
کس را به اوج عزت، افتادگی رساند
پرواز رنگ نبود، جز با شکسته بالی
پیری رسید و، داریم رو سوی کودکی باز
شاید دگر ببینیم دیدار خردسالی!
سرمایه تعیش، همت بود، نه مکنت
بس خرجها که کردیم از کیسه های خالی
بر باد اگر رود دین، از سود زر چه نقصان؟
نبود زیان درین عهد، غیر از زیان مالی
تاکی نهی ز غفلت، سر بر سر این جهان را
از سر ببین چه سرها واکرده این نهالی
از بهر طاق ایوان، صد طاق دل شکسته
پر همچو طاق کسری، افتاده است خالی
فرداست صر صر مرگ، برچیده این بساطت
هر چند پا فشاری ای دل چو سنگ قالی
نبود حریر اگر فرش، افتادگی طلب کن
نبود بلند اگر قصر، همت بدار عالی
باشی اگر ملایم، با طبعها، دهندت
جا در دل و زبانها، چون شعرهای حالی
از خود نمیفشاند زآن خواجه گرد خست
ترسد مباد آن هم باشد زیان مالی
در عهد ما، حرامست از بسکه رسم دادن
یاران دگر نخواهند، از یکدگر حلالی
از بسکه گشته دادن، مکروه طبع مردم
باشد حرام از هم خواهند اگر حلالی
از بس غرور دیدم ز اهل کمال، ترسم
مغرور گردم آخر، من هم به بیکمالی
گردیده پای تاسر پر از خیال جانان
واعظ نکرده بیجا شهرت بخوش خیالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی حال و روز جامعه و افراد، به ویژه پیران و صوفیان میپردازد. شاعر به نوعی انتقاد از ریاکاری و ناپاکی در ظاهر پاکی میکند و میگوید که در این زمانه، درستی و صداقت نادر است. او بر اهمیت همت و تلاش به جای تکیه بر مال و ثروت تأکید دارد و مطرح میکند که عزت واقعی از تواضع و تلاش به دست میآید.
سپس شاعر به مرور زمان و تغییرات آن میپردازد و از خطرات مرگ و فانی بودن دنیا صحبت میکند. او به وضعیت اجتماع و فقدان ارزشهای انسانی و دینی اشاره کرده و از غفلت و فراموشی مردم در مورد دین و معانی عمیق زندگی انتقاد میکند. در نهایت، او به خوددرایی و خودخواهی افراد و ترس از عدم کمال میپردازد و به نوعی نگرانی از وضعیت اخلاقی و اجتماعی حاکم در زمانهاش را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که در حال حاضر، صوفی در عذاب و درد به سر میبرد و حقیقت را فریاد میزند. اما بر اثر این درد و حال ناخوش، او قادر میشود بهصورت عمیقتری به مسائل و واقعیات زندگی نگاه کند و از آنها درس بگیرد.
هوش مصنوعی: در این زمان، باید به این موضوع توجه کنیم که اگر به آنچه که میگوییم اعتقاد نداشته باشیم، با وجود اینکه افرادی ممکن است از نظر ظاهری ناپاک باشند، اما داراییهای پاک و بیعیب دارند.
هوش مصنوعی: هیچکس به اوج عزت و عظمت نخواهد رسید مگر اینکه با humility و افتادگی خود، از موانع و سختیها عبور کند؛ نشاندهنده این است که موفقیت تنها با تکیه بر تجربیات و رنجها به دست میآید.
هوش مصنوعی: پیری به ما نزدیک شده و ما دوباره به سوی دوران کودکی میرویم؛ شاید یک بار دیگر بتوانیم لحظاتی از بچگی را ببینیم!
هوش مصنوعی: زندگی خوب و خوش از تلاش و اراده به دست میآید، نه از wealth و دارایی. ما برای رسیدن به خواستههایمان هزینههای زیادی صرف کردهایم، حتی زمانی که منابع مالی زیادی نداشتیم.
هوش مصنوعی: اگر دین هم بر باد برود، چه اهمیتی دارد که به خاطر پول کمبودی احساس کنیم؟ در این زمانه، تنها ضرر حقیقی، ضرر مالی است.
هوش مصنوعی: تا وقتی که از غفلت بیدار نشوی، نگاهی به این دنیا بینداز و ببین که چه سرهایی از خواب بیدار شدهاند و درخت زندگی چطور شکفتن آغاز کرده است.
هوش مصنوعی: برای زیبایی طاق ایوان، صد دل شکسته وجود دارد که مانند طاق کسری، خالی و بدون زندگی است.
هوش مصنوعی: فردا باد سرد مرگ میوزد و این زندگی و خوشیها را برمیچیند. هرچند که دل تو مثل سنگ در این دنیا مقاومت کند.
هوش مصنوعی: اگر فرش از حریر نباشد، پس باید برای افتادگی و سادهزیستی تلاش کرد. همچنین، اگر قصر بلند و باشکوهی نیست، باید همت و تلاش را برای رسیدن به عالیترین اهداف به کار بست.
هوش مصنوعی: اگر با نرمی و لطافت در کنار دیگران باشی، میتوانی در دلها و زبانها جایگاهی ویژه پیدا کنی، همانطور که اشعار زیبا در دلها جا میگیرند.
هوش مصنوعی: حافظ در این بیت به این نکته اشاره میکند که انسانها معمولاً از دست دادن یا زیان مالی میترسند و به همین دلیل از صرف کردن و بخشش خودداری میکنند. او به نوعی هشدار میدهد که اگر انسان به خاطر ترس از زیان مالی، از بخشش و انفاق بترسد، ممکن است در واقع به خود آسیب بزند. در حقیقت، او میخواهد بگوید که ترس از ضرر نباید مانع از محبت و generosity شود.
هوش مصنوعی: در زمانه ما، به اندازهای که روابط میان دوستان تغییر کرده و دوستان جدیدی نمیخواهند، دیگر کمک و حمایت از یکدیگر ممنوع شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه مردم به دریافت و بخشش عادت کردهاند، حس ناپسندی نسبت به آنها پیدا شده است. اگر چیزی هم حلال باشد، باز هم ممکن است از همدیگر فاصله بگیرند.
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن غرور زیاد در افراد برجسته، نگرانم که آخر کار من هم به این غرور دچار شوم و به بیکمالی بیفتم.
هوش مصنوعی: دل من پر از خیال و آرزوی محبوب است و واعظ نیز بیدلیل به خوش خیالیها شهرت داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شوریده کرد ما را عشق پری جمالی
هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی
زنجیر صبر ما را بگسست بند زلفی
بازار زهد ما را بشکست عشق خالی
با سرکشی که دارد خوئی چه تندخوئی
[...]
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف مینیاید
چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی
خرم تنی که محبوب از در فرازش آید
[...]
اکنون که نیست ما را با دوستان وصالی
پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی
از بهر دوست خواهم هم جان و هم جهان را
چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی
ای اشتیاق جانم بگذار تا بخسبم
[...]
ای بر شفق نهاده از شام زلف خالی
بر گرد ماه بسته از رنگ شب هلالی
چون ماه عید جویم هر شب تو را، ولیکن
ماهی چنان نبیند جوینده، جز به سالی
ما کمتریم از آن سگ کو بر در تو باشد
[...]
با آنکه بی نصیبم از مال و جاه دنیا
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
بر هیچکس دلم را حسرت نبود هرگز
الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.